۱۳۹۸ دی ۱۳, جمعه

واکنش خامنه‌ای به کشته شدن قاسم سلیمانی چه خواهد بود؟ - قسمت دوم



قاسم سلیمانی در جریان عملیات علیه داعش در سوریه، ۲۰۱۵
قاسم سلیمانی در جریان عملیات علیه داعش در سوریه، ۲۰۱۵
منزوی‌کننده دولت و وزارت خارجه در سیاست خاورمیانه‌ای ایران

آنچه باعث شد قاسم سلیمانی بتواند نیروی قدس را گسترش دهد و خودش هم به یک چهره اصلی در سیاست خارجی و ساختار تصمیم‌گیری نظامی جمهوری اسلامی تبدیل شود، اعتماد تام و تمام آیت‌الله خامنه‌ای به او بود.

قاسم سلیمانی اسطوره رهبر بود و ستون پروپاگاندای نظام. مرگ او ضربه مهلکی به سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی است.
بیشتر در این باره:
کشته‌شدن سلیمانی؛ ستون پروپاگاندای جمهوری اسلامی شکست
در نظام جمهوری اسلامی که بر اساس ولایت مطلقه فقیه استوار شده، مهم‌ترین عامل در اتخاذ تصمیمات، اراده و میل شخصی رهبر است و آیت‌الله خامنه‌ای دست قاسم سلیمانی را برای اجرای سیاست‌های جمهوری اسلامی در خاورمیانه باز گذاشته بود.

او به لطف همین اعتماد رهبر تقریباً دولت و وزارت خارجه را در سیاست خاورمیانه‌ای ایران منزوی و گوشه‌نشین کرد، به حدی که یک بار دعوت بشار اسد به تهران، بدون هماهنگی با رئیس‌جمهور و وزیر خارجه، باعث استعفای جواد ظریف شد.

سلیمانی تقریباً در تعیین سفرای ایران در عراق، لبنان، سوریه، و حتی افغانستان، نقش اصلی را ایفا می‌کرد، به گونه‌ای که تمام سفرای ایران در عراق پس از سقوط حکومت صدام حسین در ۱۷ سال گذشته همه از فرماندهان سپاه پاسداران بوده‌اند و ایرج مسجدی سفیر کنونی نیز از مهم‌ترین فرماندهان نیروی قدس است.

قاسم سلیمانی که از نظر آیت‌الله خامنه‌ای هم مطیع بود و هم کاردان، نماد و الگوی نخبگان مطلوب رهبر بود؛ آن‌ها که حرف گوش می‌کنند و بدون چون و چرا دستورات رهبر را اجرا می‌کنند.

اسطوره برخی و سرکوبگر بعضی دیگر

در درون ایران نیز قاسم سلیمانی از نگاه طرفداران جمهوری اسلامی و به ویژه نسل انقلاب و جنگ‌ندیده آن، نمونه یک نخبه کاردان مورد اعتماد آیت‌الله خامنه‌ای بود. او به همان اندازه که مورد اعتماد آیت‌الله خامنه‌ای و محبوب طرفداران جمهوری اسلامی بود، از نگاه شمار قابل ملاحظه‌ای از ایرانیان از نمادهای اصلی سپاه پاسداران بود که رکن اصلی سرکوب اعتراضات مردمی و ضدحکومتی به شمار می‌رود که تازه‌ترین آن‌ها در آبان ماه گذشته خونین‌ترین و فراگیرترین اعتراضات تاریخ جمهوری اسلامی نام گرفت.

سپاه در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی از مهم‌ترین ارکان حفظ حکومت و در دهه‌های اخیر رکن اصلی سرکوب اعتراضات مردمی بوده و، درست به همین دلیل، فرماندهان آن از جمله قاسم سلیمانی مورد تنفر مخالفان جمهوری اسلامی و بسیاری از معترضان بودند.

حتی در سال ۸۸ شایع شده بود که قاسم سلیمانی نیروهای حزب‌الله لبنان را برای سرکوب معترضان به خیابان‌های ایران آورده است. در سیل امسال خوزستان نیز هنگامی که او نیروهای حشد الشعبی عراق را به عنوان کمک به سیل‌زدگان به ایران آورد، در افکار عمومی این اقدام به عنوان تلاشی برای نشان دادن قدرت سرکوب جمهوری اسلامی با استفاده از شبه‌نظامیان مورد حمایتش در منطقه تعبیر شد.

عشق و نفرت خاورمیانه‌ای‌ها به سلیمانی
قاسم سلیمانی خارج از مرزهای ایران نیز با همین چهره دوگانه عشق و نفرت شناخته می‌شد. از یک سو، او حلقه وصل تمامی شبه‌نظامیان وابسته به ایران در سراسر خاورمیانه از عراق تا سوریه و از لبنان تا یمن بود و به شدت بین آنها ذی‌نفوذ و محبوب بود، و از سوی دیگر شمار قابل ملاحظه‌ای از مردم خاورمیانه او را نماد دخالت جمهوری اسلامی در امور داخلی کشورهایشان و نیز نماد قتل و خونریزی در جنگ‌های عراق، سوریه، لبنان و یمن می‌دانستند؛ جنگ‌هایی که ده‌ها هزار کشته بر جای گذاشته است.

توجه و اعتماد خامنه‌ای مهم‌ترین دلیل رشد و شهرت قاسم سلیمانی در سپاه بود
بیشتر در این باره:
قاسم سلیمانی؛ از سپاهی ساده تا سردار ماجراجویی
شبه‌نظامیان طرفدار ایران، قاسم سلیمانی را که به طور میدانی در حمایت از آن‌ها حاضر بود، نماد حمایت جمهوری اسلامی از خود می‌دیدند و در مقابل بسیاری از مردم، به‌ویژه اعراب سنی خاورمیانه، از تعبیر او برای ایجاد هلال شیعی عصبانی و خشمگین بود، و کم نیستند افرادی در خاورمیانه که از مرگ قاسم سلیمانی ابراز خوشحالی و رضایت می‌کنند.

توجه و اعتماد خامنه‌ای مهم‌ترین دلیل رشد و شهرت قاسم سلیمانی در سپاه بود
شعار «رهبر ما، سلیمانی» بر دیوار سفارت آمریکا در بغداد

             شعار «رهبر ما، سلیمانی» بر دیوار سفارت آمریکا در بغداد
خلأ ناشی از کشته شدن قاسم سلیمانی در سیاست خارجی و خاورمیانه‌ای ایران بیش از سیاست داخلی جمهوری اسلامی احساس خواهد شد.

بالاترین سطح تنش ایران و آمریکا، از زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران

کشته شدن قاسم سلیمانی سطح تنش بین ایران و آمریکا را به حدی بالا برده که فقط با واقعه‌ای چون اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ قابل مقایسه است.

آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه پاسداران تهدید به انتقام‌گیری سخت کرده‌اند اما این‌که پاسخ ایران از چه نوعی، در چه زمانی و با چه شدتی و در کدام منطقه خواهد بود، بیش از هر چیز به تصمیمات شخصی آیت‌الله خامنه‌ای وابسته است.

درست است که شورای عالی امنیت ملی ایران در این باره طرف مشورت خواهد بود، ولی آیت‌الله خامنه‌ای با یک وضعیت دشوار برای تصمیم‌گیری در مورد نوع پاسخ ایران روبه‌روست.

پرستیژ و ابهتی که جمهوری اسلامی مدعی آن در برابر آمریکا بود و آیت‌الله خامنه‌ای می‌گفت آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، به طور جدی به چالش کشیده شده است.

رجزخوانی‌های فرماندهان سپاه علیه آمریکا نیز امروز قرار است بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی به‌طور واقعی محک بخورد. عدم واکنش جمهوری اسلامی باعث می‌شود وجهه‌ای که از خود ساخته، بین طرفدارانش در داخل و گروه‌های نیابتی‌اش در منطقه، به‌شدت خدشه بردارد.

از طرف دیگر، هر نوع واکنش عملی ایران، به احتمال بسیار، با اقدام متقابل آمریکا روبه‌رو خواهد شد.

چنین وضعیتی تصمیم‌گیری برای آیت‌الله خامنه‌ای را دشوار می‌کند، اما او به‌شدت تحت فشار افکار عمومی طرفدارانش است که خود آن‌ها را در سال‌های اخیر با سخنرانی‌های متعدد و دشمن دشمن کردن‌هایش علیه آمریکا تحریک کرده است.

هر نوع درگیری محدود بین طرفین نیز با توجه به وضع موجود و انباشت چالش‌های چهل ساله طرفین ظرفیت خارج شدن از کنترل و تبدیل به یک درگیری گسترده‌تر را دارد.