۱۳۹۵ آبان ۱۲, چهارشنبه

محمد قرائی:‌ سالگرد جاودانگی ریحانه جباری و ستار بهشتی گرامی باد!


این روزها سالگرد پرواز دو روح سرکش، زن و مردی از تبا ردلاوران ایران زمین است. ریحانه دختر معصوم و شیرزنی که به دفاع ازشرافتش برخاست و بر " نه"  بزرگ خویش به حرامیان رژیم آخوندی پای فشرد. در رسای اوهمین بس که آقای مسعودرجوی گفتند: کسی که نرینه وحشی اطلاعاتی مهاجم را بکشد البته که او یک قهرمان است!


ستار بهشتی زیرشکنجه های وحشتنا ک خم به ابر ونیاورد و به جاودانه فروغهای ایران پیوست.
ستار قبل ازشهادتش یکبار در وبلاگ خویش، رودرروی قاتلان حرث و نسل مردم نوشته بود: به جمهوری اسلامی میگویم، شما آهن باشید در کوره خشم مردم ایران ذوب میشوید. کوه باشید زیر خشم مردم که چون پتک برسرتان می بارد پاشیده میشوید!
پیراهن خونین ستار و ریحانه دردستان مادران ایران "گوهر" و "شعله "، شعله ور و نورافشان در اهتزاز است!
شاملو فقید درباره مادران داغدار به حق سروده بود:
" باش تا نفرین دوزخ ازتوچه سازد که مادران سیاهپوش
داغ داران زیباترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز ازسجاده ها، سربرنگرفته اند"
گوهرعشقی مادرکهنسال ستار با تنی رنجور بارها فریاد زده است تا آخر برای دادخواهی خون ستار شهیدش ایستادگی خواهد کرد.
راستی چرا این جانهای شیفته و پیش از آنها بیش از صدوبیست هزار جاودانه فروغ آزادی، آسمان ایران را ستاره باران کردند؟!
کمی به عقب برگردیم. از فردای جلوس هیولای خمینی بر تخت ولایت این دیار، غارت وایلغارحرث ونسل مردم ایران شروع شد.
بهاران نیم بند آزادی در تنور نفس نحس اژدهای هفت سر ارتجاع به خزان نشست. پدیده شوم چماقداری این بار زیرعبا و عمامه اسلام عزیز! و ملت شهید پرور! خیابانهای شهرها را مسخرکرد. دانشگاه این پایگاه انقلاب و خار چشم تاریخی ارتجاع، به خاک و خون کشیده شد. جنگ ضد میهنی ایران وعراق به تحریک خمینی برای مهار جنبش های مردمی آغاز گشت. ادامه پیداکرد و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت و مییلونها کشته و زخمی فقط از جانب ملت ستمدیده ایران ارمغان ره آورد خمینی ضد بشر.
مجاهدان ومبارزان به وظیفه ملی و میهنی خویش علیه دی وجماران به قیام برخاستند. هزارهزار دستگیر، شکنجه وبه چوبه های دار سپرده شدند. فقط در تابستان شصت وهفت بیش ازسی هزارنفر از رشیدترین فرزندان این مرزوبوم به شهادت رسیدند.
به قول اشرف شهیدان جهان خبردارنشد که برمردم ایران چه گذشت؟!
آخوندهای خمینی صفت نه تنها به سرکوب آزادیخواهان، انقلابیون و صاحبان انقلاب بهمن ضد سلطنتی پرداختند بلکه میحط زیست را به وجود نحس خویش آلودند. دریاچه ها خوشکیدند، جنگلها منهدم شدند زمین مرد و دریا بیالود... آخوندها و اعوان و انصارشان جدا از کشتارمردم ایران به زمین خواران، دریاخواران وکوهخواران بدل گشتند!
رجالگان ولات ولوط های جامعه به صدارت و وزارت رسیدند. دکل دزدان و دزدان میلیاردی اعتبار یافتند و قربانیان رژیم بi خاطر چندرغاز توسط جلادان عمامه بسر، بی دست و پا گشتند. پاسداران نکبت وسیاهی بخاطر تارمویی! زنان را اسیدباران کردند و قاریان اسلام عزیزخمینی – خامنه ای اطفال بی گناه مردم را مورد تجاوزقراردادند. فقروفاقه مردم محروم میهن آخوند زده از حد گذشت. کلیه فروشی، قرنیه چشم، قلب ... تابه استخوان مردم رسید. درودیوار شهرها پرشد از اعلامیه فروش نوزادان تازه بدنیا آمده، حراج نوزاد فقط به قیمت صد هزارتومان! معادل سی دلار!
 این است چهره مملکتی که آخوندها ساخته و پرداخته اند.
سرزمینی پهناور با بیش از ۷۰۰ میلیارد بشکه نفت و ۳۴ تریلیون مترمکعب گاز و انبوه معدن و امکانات طبیعی و مصنوعی و سرمایه‌های سرگردان...
آش ولایت قتل عام وتجاوز بقدری شور شده است که دایناسور جنتی هم در نمایش جمعه به شمه ای از این دریای فساد اعتراف می کند:
«در سطح‌های بالای مملکت، بعضی هم در بخش های خصوصی ثروت های کلان مملکت را دارند می‌برند. می‌برند به اندونزی، می برند به امارات، می برند به ترکیه، می برند به اروپا، چرا این‌طور می‌کنند؟. معلوم نیست از کجا آوردند. میلیاردیه. واحدشون میلیارده، بعضی وقتها هم میلیارد دلار.»
آنچه گذشت فقط قطره ای ازدریای جنایات و فساد آخوندهای حاکم بر ایران است که درطول سه ده و اندی برمردم و سرزمین شیروخورشید روا داشته اند. به یمن رنج وشکنج اسیران وخون جوشان شهیدان دوران تغییرکرده است. درچنین دورانی است که خون ستاربهشی در راستای خونهای انتقام ناگرفته قتل عامهای دهه شصت، افشاگرچهره کریه جنایت کاران تهران است.
این چنین است که صدای مادران شهیدان و پیام رنج و شکنج اسیران لرزه براندام کاخ عنکبوتی خامنه ای افکنده است. پرچم جنبش دادخواهی مردم ایران بردستان مادران، پدران وفرزندان رشیدش هرچه برافراشته ترباد.
گوهرعشقی مادر ستار قهرمان به خامنه ای تشرمیزند که انتقام ستارش را ازاوخواهد گرفت.
شعله پاکروان در نامه‌ای مملو از درد به ریحانه می‌نویسد: "هرگز عهدمان را زیر پا نمی‌گذارم.
دسته‌ایم دست‌توست. برپاهای تو راه می‌روم. گلویم گلوی توست. با چشم‌های تو می‌بینم. این قلب توست که در سینه‌ام می‌تپد. ازاین‌روست که گاه چنین گرم است و سوزان!"
هاشم خواستار نماینده معلمان خراسان در مصاحبه‌ای نظر می‌دهد: "به ‌جرأت می‌توانم بگویم که این حاکمیت یک درصد آرا را هم ندارند. کلاً بارها گفتم کشور همچون بشکه باروت هست هر آن ممکنه به‌صورت یک چاشنی عمل کنه و این بشکه منفجر بشه و این بشکه باروت را هم خود حاکمیت به وجود آورده است."
و مبارز دلیر کهن‌سال دکتر محمد ملکی می‌غرد: " ... اگر قراراست از کسی بترسیم از خدا بترسیم اگر هم قرار نیست که هیچی، این‌ها کی هستن و چی هستن تاریخ پر است از علی خامنه‌ای و نمی‌دانم فرعون و نمرود از این هیتلرها از این‌ها هست میان یک چند وقتی چیزی می‌کنند و با خفت و خواری و سرشکستگی میرن زیر خاک."