۱۴۰۳ مهر ۲۲, یکشنبه

کنفرانس در برلین به‌مناسبت روز جهانی علیه مجازات اعدام - قسمت دوم

                                               اجلاس برلین

 نه به اعدام در ایران

حسابرسی از سردمداران رژیم

سخنان نمایندگان و شخصیت‌های سیاسی آلمانی

                                        برلین - ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴

سخنرانی‌های

توماس لوتسه نمایندهٔ پارلمان فدرال آلمان

مارتین پاتسلت نمایندهٔ پیشین پارلمان فدرال آلمان

هانس اولریش زایت رئیس پیشین اداره بازرسی وزارت‌خارجه آلمان

دتلف واگنر جانشین شهردار منطقه‌یی برلین

توماس لوتسه نمایندهٔ پارلمان فدرال آلمان

همگی ما متفق‌القول هستیم که اگر رژیم ایران پشت آن نمی‌بود

و از گروه‌های تروریستی به‌شدت حمایت نمی‌کرد

این جنگ وحشیانه در خاورمیانه وجود نمی‌داشت
 
برای شما در کارتان آرزوی موفقیت دارم

تا سرانجام یک ایران آزاد به‌دست آید جایی که مردم

خودشان تصمیم بگیرند چگونه و در چه نظامی می‌خواهند زندگی کنند
 
توماس لوتسه نمایندهٔ پارلمان فدرال آلمان
صمیمانه از دعوت شما و هم‌چنین از خانم رجوی تشکر می‌کنم.
همگی ما متفق‌القول هستیم که این جنگ وحشیانه(در خاورمیانه)، این کشتار و این قتل‌ها اگر رژیم ایران پشت آن نمی‌بود و از گروه‌های تروریستی به‌شدت حمایت نمی‌کرد وجود نمی‌داشت یا دست‌کم در این ابعاد وجود نداشت.

کافی نیست که ما فقط برخی تحریم‌ها را تشدید کنیم.

فکر می‌کنم باید به فکر راه‌های دیگری باشیم. این وضعیت نمی‌تواند و نباید این‌گونه ادامه پیدا کند. به‌طور مختصر ۲جمله درباره موضوع مجازات اعدام می‌گویم. مجازات اعدام به‌طور کلی غیرانسانی است.

اگر کسی ناعادلانه زندانی شده باشد، می‌توان او را آزاد کرد و جبران خسارت کرد اما در مورد مجازات اعدام چنین امکانی وجود ندارد. بنابراین، تنها پیام روشن از سوی شما و فعالیت‌هایتان می‌تواند این باشد که هیچ‌کس نباید به اعدام محکوم شود.

از شما بسیار سپاسگزارم که امروز این روز را به‌عنوان دلیلی برای برگزاری این کنفرانس انتخاب کرده‌اید، مجازات اعدام باید در همه‌جا لغو شود و در وهله اول در ایران.

من برای شما در ادامه کارتان آرزوی موفقیت و به‌ویژه شجاعت بیشتر دارم.

فکر می‌کنم که از طرف همه احزاب در پارلمان فدرال آلمان صحبت می‌کنم (وقتی می‌گویم) که پیام شما باید بسیار قوی‌تر به گوش برسد. آنچه در ایران رخ می‌دهد، باید در آلمان بسیار بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

برای شما در کارتان آرزوی موفقیت دارم، تا سرانجام یک ایران آزاد به‌دست آید، جایی که مردم خودشان تصمیم بگیرند چگونه می‌خواهند زندگی کنند، در چه نظامی زندگی کنند، به چه دینی معتقد باشند، جایی که مهم نباشد که فرد مرد است یا زن.

برای شما آرزوی موفقیت دارم. پایداری کنید و هم‌چنان شجاع بمانید
.مارتین پاتسلت

در آلمان بسیاری از مردم نگرانند که جنگ گسترش یابد

کاملاً روشن است که یک هدف مشخص وجود دارد

و سازمان مجاهدین هدف اصلی یعنی نظام آخوندی را

سال‌هاست شناسایی کرده و با شجاعت و به‌وضوح علیه آن مبارزه کرده است

 رژیم از مجاهدین می‌ترسد زیرا می‌داند که در اینجا

یک چشم‌انداز آینده کاملاً روشن و قابل دسترس وجود دارد

 مارتین پاتسلت - نمایندهٔ پیشین پارلمان فدرال آلمان
 آیا مردم ایران که تاریخ طولانی و فرهنگی غنی دارند، روزی را تجربه خواهند کرد که بتوانند در آزادی زندگی کنند و کسانی که در سراسر جهان پراکنده‌اند، بتوانند به میهن خود بازگردند؟

در ورود به این سالن متوجه دیوار بزرگ تصاویری از جوانانی شدیم که به ما نگاه می‌کنند و اعدام شده‌اند.

همه اینها انسان‌های شجاعی هستند که من برای آنها بالاترین احترام را قائلم، زیرا آنها با زندگی خود به آن چیزی گواهی داده‌اند که ما همه در درون خود داریم: آرزوی عمیق آزادی و عدالت.

به همین دلیل من خوشحالم نمایندگان کلیسای پروتستان اینجا هستند و می‌گویند، بله، ما مسیحیان می‌خواهیم در کنار هم برای یک ایران آزاد بایستیم و بجنگیم. این ائتلاف باید بزرگ‌تر شود.

می‌دانید، امروز ما بر جنایات مستمر علیه بشریت که رژیم ایران هم‌چنان مرتکب می‌شود تمرکز می‌کنیم و این‌که این عواقب وخیم چه تأثیری برای کل منطقه و چه بسا برای کل جهان دارد.

ما همه نگرانیم. در آلمان، بسیاری از مردم نگران این هستند که جنگ گسترش یابد. کاملاً روشن است که یک هدف مشخص وجود دارد. سازمان مجاهدین، این هدف اصلی یعنی نظام آخوندی را سال‌هاست شناسایی کرده و با شجاعت و به‌وضوح علیه آن مبارزه کرده است.

من از تجربه همکاری با نمایندگان بوندستاگ می‌دانم که چقدر دشوار است با اتهامات دروغی که علیه مجاهدین به‌طور مکرر مطرح می‌شود مقابله کنیم.

خانم رجوی به‌وضوح گفته‌اند که در برنامه ۱۰ماده‌یی خود هدفی روشن و برای من معتبر را گنجانده‌اند که جدایی دین و دولت است.

ما باید درک کنیم که وقتی در همبستگی با دیگر مردم و ملل اقدام می‌کنیم، در واقع برای خودمان نیز فعالیت می‌کنیم.

شنیده‌ام که در روز(های) گذشته حکم اعدام ۳زندانی سیاسی صادر شده است: بهروز احسانی، مهدی حسنی و جواد وفایی(قهرمان بوکس).

آنها تنها به این دلیل محکوم شده‌اند که علناً از سازمان مجاهدین حمایت کرده‌اند. آنها از گروهی حمایت کرده‌اند که قصد دارد برای مردم ایران یک جایگزین واقعی ارائه دهد.

کمپین تبلیغاتی رژیم ایران چنان زیرکانه است که بسیاری از دوستان و خویشاوندان نیز به آن باور می‌آورند و می‌پرسند: بله، اما چگونه است؟ آیا این یک جریان فرقه‌گرا نیست؟ آیا با توجه به باورهای مذهبی‌شان، به وعده‌های خود عمل خواهند کرد؟ آیا واقعاً به حقوق زنان احترام خواهند گذاشت؟

ما تلاش داریم این افسانه‌ها و تهمت‌ها را فاش کنیم و نشان بدهیم که رژیم ایران چقدر زیرکانه عمل می‌کند، حتی تا جایی که اطلاعات خود را به رسانه‌های آلمانی منتقل می‌کند.

دادگاه‌ها مجبور به پیگیری قانونی این موضوع شدند تا جایی که برخی رسانه‌ها با حکم منع مواجه شدند. این به‌تنهایی نشان می‌دهد که در بررسی‌های قضایی، ریشه این اطلاعات به‌وضوح شناخته می‌شود. همیشه این سؤال را برای من مطرح می‌کند که چرا رژیم چنین ترسی از مجاهدین خلق دارد. اگر رژیم این‌قدر قوی است و اگر در تلاش‌های خود برای دستیابی به توازن دیپلماتیک موفق است، پس من واقعاً تعجب می‌کنم که چرا این‌چنین است.

آنها از مجاهدین می‌ترسند، زیرا می‌دانند که در اینجا یک چشم‌انداز آینده کاملاً روشن، ساختارمند و قابل دسترس وجود دارد که می‌گوید ما مسئولیت را برعهده خواهیم گرفت و مسئولیت را در راستای دموکراسی ادامه خواهیم داد، همان‌طور که خانم رجوی می‌گوید.

همان‌طور که چند سال پیش در این کتاب نوشتم، رهبر مجاهدین خلق، مسعود رجوی، در یک جلسه با خمینی، بنیان‌گذار رژیم تأکید کرد که مردم ایران دیکتاتوری شاه را سرنگون کرده‌اند و باید حکومتی دموکراتیک برپا کنند و هیچ‌گونه دیکتاتوری تحت پوشش دین وجود نداشته باشد.

از آن روز، خمینی و پیروانش تصمیم به نابودی مجاهدین خلق گرفتند. این ترس و نفرت از مجاهدین را توضیح می‌دهد.

من از سال‌ها پیش وضعیت سیاسی در ایران را دنبال می‌کنم. مبارزه برای آزادی در ایران تاریخچه‌یی بیش از ۱۰۰ساله دارد. سازمان مجاهدین خلق ۶۰سال است که علیه ۲دیکتاتوری مبارزه می‌کند. نخست علیه دیکتاتوری شاه و اکنون علیه دیکتاتوری مذهبی و برای آزادی و عدالت و هم‌چنین برای رفاه (مبارزه می‌کند).

امروز در ایران یک گزینه دموکراتیک وجود دارد. ما شنیده‌ایم، رژیم و بقایای دیکتاتوری سابق تلاش کرده‌اند که گزینه‌های غلطی ایجاد کنند. اما آنها شکست‌ خورده‌اند و هم‌چنان شکست خواهند خورد.

بیایید در تلاش‌مان برای ایجاد آینده‌یی خوب برای مردم ایران به هم بپیوندیم.

هانس اولریش زایت

امروز ایران و مردم آن به‌دنبال تغییر

در یک نظم جدید آزاد هستند

هانس اولریش زایت - رئیس پیشین اداره بازرسی وزارت‌خارجه آلمان- سفیر پیشین آلمان در افغانستان و کرهٔ جنوبی
 از این فرصت سپاسگزارم که امروز با شما صحبت کنم.

من یک حقوقدان و تاریخ‌نگار هستم و بیش از ۳۵سال در خدمت دیپلماسی بوده‌ام.

امروز ایران و مردم آن به‌دنبال تغییر، در یک نظم جدید آزاد هستند. از منظر تاریخی، چنین ترکیبی جدید نیست.

به یاد دارم که وقتی ۱۶ساله بودم از خود می‌پرسیدم، چگونه است که ما در برلین در مناسبت بازدید شاه، تظاهرات وسیع جوانان آلمانی و همکاران ایرانی داشتیم.

حتی در آن زمان، این نشانه‌یی بود از این‌که جنبش دموکراسی‌خواهی ایرانیان در آلمان، به‌ویژه در نسل جوان، یک واکنش قوی و مثبت داشت.

در دوران جنگ سرد، در سال‌های اولیه جنگ سرد، یک تلاش دیگر توسط دکتر محمد مصدق انجام گرفت. یک راه برای دسترسی به منابع ملی و رهایی از دیکتاتوری اما این راه نیز با مداخله از بیرون، یعنی با عملیات پنهانی آمریکایی-بریتانیایی تحت عنوان عملیات آژاکس به پایان رسید و سلطنت شاه برقرار شد که سپس در سال ۱۳۵۷ با یک انقلاب پایان یافت.

گزارش‌های گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره ایران قبلاً مورد اشاره قرار گرفته است.

در سال‌های اولیه جنگ، به‌ویژه در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱، هزاران نفر از مخالفان اعدام شدند. در مرحله پایانی جنگ، در تابستان ۱۳۶۷، موج تازه‌یی از سرکوب‌های خشونت‌آمیز و اعدام‌ها به‌وقوع پیوست.

قانون اساسی (رژیم) ایران تمرکز عظیمی از قدرت را در دستان ولی‌فقیه قرار داده است. او رهبر سیاسی و مذهبی

و فرمانده کل نیروهای مسلح است. این یک تمرکز عظیم قدرت است.

ما در آلمان با حکم دادگاه عالی برلین در آوریل ۱۹۹۰ در پرونده میکونوس آشنا هستیم. این حکم به‌وضوح نشان داد که دستور قتل ۴سیاستمدار کُرد ایرانی توسط مقامات حکومت ایران صادر شده و خامنه‌ای و رئیس‌جمهور وقت، رفسنجانی، پیش از ترور از آن آگاه بودند.

ما در آلمان نمی‌توانیم چنین چیزی را تحمل کنیم. این موضوع با منافع فوری ما به‌عنوان یک دولت در تضاد است.

ما در هفته‌ها و ماه‌های اخیر شاهد موج جدیدی از اعدام‌ها در ایران بوده‌ایم.

ما باید به همراه سایر کشورهای اتحادیه اروپا، درخواست برای ممنوعیت مجازات اعدام را که برگرفته از اصول قانون اساسی ما است، در برابر تمام حکومت‌ها، مانند حکومت ایران، با جدیت مطرح کنیم. در مورد نقش دیپلماسی در رابطه با ایران، یک سیاست واقع‌بینانه نباید سیاستی ضعیف باشد.

یک اصل در سیاست وجود دارد که به‌طور کلاسیک بیان می‌کند: «با قوی سازش کن و ضعیف را تحت فشار قرار بده». این اصل کلاسیک سیاست مماشات است. این دقیقاً چیزی است که در سال ۱۹۳۸ در کنفرانس مونیخ عملی شد.

من فکر نمی‌کنم این اصل «مماشات» برای یک دیپلماسی واقع‌بینانه مناسب باشد. زیرا دیپلماسی واقع‌بینانه باید ابزار مؤثری برای اقدام سیاسی باشد. دیپلماسی به خودی خود یک هدف نیست، بلکه ابزاری در خدمت سیاست است.
دتلف واگنر

تغییر رژیم با کسانی محقق می‌شود که

در ایران سازماندهی شده‌اند و شبکه‌یی دارند

و کسانی که چشم‌انداز و برنامه‌یی شفاف دارند

و شورای ملی مقاومت ایران از هر دو اینها برخوردار است

دتلف واگنر جانشین شهردار منطقه‌یی برلین
 می‌خواهم دوباره به این موضوع اشاره کنم که چرا حمایت از شورای ملی مقاومت ایران به‌واقع ارزشمند است و چرا باید این کار را انجام بدهیم.

تمام شناعت‌هایی که در منطقه اطراف ایران و در خود ایران اتفاق می‌افتد، هر بار که آنها را می‌بینیم، برای ما وحشتناک است. و یک چیز روشن است: اگر در ایران تغییر رژیم صورت نگیرد، ما هم‌چنان مجبور خواهیم بود این تصاویر را ببینیم. چطور می‌توان به تغییر رژیم رسید؟

خیلی ساده با کسانی که در ایران سازماندهی شده‌اند، شبکه‌یی دارند و کسانی که چشم‌انداز و برنامه‌یی شفاف دارند. و هر دوی این‌ها را شورای ملی مقاومت ایران دارد.

مریم رجوی بسیار شفاف توضیح داده است که اگر ایران آزاد شود، چه برنامه‌هایی دارد. او به همه ما توضیح داده است که چه امکاناتی در دسترس است و این امکانات بر پایه ایده‌های اصیل دموکراتیک است.

اما اکنون ما با یک مشکل در ایران مواجهیم. اگر به نقض حقوق‌بشر و به‌ویژه اعدام‌ها نگاه کنیم، آنچه در آنجا اتفاق می‌افتد به‌واقع اعمال خشونت‌آمیز است.

در سال ۱۳۶۷، ۳۰هزار نفر اعدام شدند. ۹۰درصد از این افراد (از) مجاهدین بودند که برای راهی متفاوت با قاتلان مذهبی حاکم تلاش می‌کردند.

حاکمان (رژیم) ایران هم‌چنان به‌قتل و سرکوب مردم ادامه می‌دهند و ما چه می‌کنیم؟ در واقع باید بگوییم که ما عاملان جنایت را می‌شناسیم، بنابراین باید علیه آنها اقدام کنیم.

بیشتر عاملان جنایت در آن زمان، همان قاتلان امروز هستند که اکنون در بالاترین موقعیت‌های حکومتی نشسته‌اند.

این قاتلان حتی به آلمان هم می‌آیند. به‌عنوان مثال، آنها از مسجدی در هامبورگ بازدید می‌کنند.

وقتی قاتلان در آنجا حضور دارند آیا واقعاً این مسجد برای فرهنگ ایرانی کار می‌کند؟ آلمان این‌را برای اولین بار فهمید و اقدام کرد. آنها از آلمان اخراج شدند.

هنوز هم عوامل (رژیم) ایران در آلمان در حال فعالیت هستند و سعی می‌کنند مردم را در این کشور بترسانند و از ترس آنها سوءاستفاده کنند، این به‌واقع شوکه‌کننده است.

اولین سخنرانی من در دفتر شورای ملی مقاومت باعث شد بلافاصله تماسی با حزب من برقرار شود، با این مضمون که «این مرد را از صحبت‌کردن بازدارید. آنچه او می‌گوید، دروغ است، من هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. این افراد تلاش می‌کنند مردم را بترسانند و به آنها به‌طور واضح بگویند که متعهد نشوید.

و به همین دلیل من از دیدن بسیاری از شما که اینجا حضور دارید خوشحالم، زیرا شما ترسی ندارید. ما سعی می‌کنیم با هم در برابر این جنایات وحشتناک در ایران بایستیم.

و ما باید همیشه به این فکر کنیم که ما به‌همراه هم این شانس را داریم که برای یک تغییر رژیم تلاش کنیم.

نخست‌وزیر ایالت هسن، به خانم بربوک(وزیر خارجه) نامه‌یی نوشت و به‌سادگی پرسید که آیا نمی‌توان کنسولگری‌های (رژیم) ایران در آلمان را بست؟ اگر به همین منوال ادامه بدهیم، در نهایت به جنایتکاران خواهیم رسید.
ادامه دارد...