۱۴۰۲ آبان ۴, پنجشنبه

آموزش برای نسل جوان (۳۷) – ثبت پدرخوانده تروریسم بین‌المللی، یاغی و نمونه منحصر به‌فرد در تاریخ معاصر

                            مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران

مقاومت ایران با رنج و رزم و خون
القابی مثل پدرخوانده تروریسم بین‌المللی
یاغی و نمونه منحصر به‌فرد در تاریخ معاصر را
برای رژیم به ثبت داد
                                   مسعود رجوی-۲۲ بهمن ۱۳۷۵

با وجودی که نیروهای دموکراتیک و مدافعان حقوق‌بشر و نمایندگان پارلمانها در سطح بین‌المللی انزجار شدید خود را نسبت به تروریسم حکومت آخوندی و تهدید اتباع خارجی با فتوای تروریستی خمینی نشان دادند و در هر فرصتی آن را محکوم کردند، اما دولتها و صاحبان منافع اقتصادی سبب شدند که اقدامات مقتضی در قبال تروریسم دولتی رژیم آخوندی به‌عمل نیاید. سیاست ورشکستهٔ موسوم به گفتگوی انتقادی سرپوش همین منافع حقیر و بده بستانهای مربوطه است. اگر چه رژیم را شایستهٔ القابی مثل پدرخوانده تروریسم بین‌المللی یاغی و نمونهٔ منحصر به‌فرد در تاریخ معاصر می‌شناسند و در واقع این مقاومت ایران بود که بارنج و رزم و خون خود این القاب را برای رژیم به ثبت داد، اما رژیم از تمامی تسهیلات دیپلماتیک و مناسبات بین‌المللی و ازتمام توانایی‌هایش در خدمت تروریسم استفاده می‌کند و این به‌خاطر ماهیت عقب‌مانده و قرون وسطایی‌اش است و این‌که چیز دیگری در چنته ندارد. بنابراین هر چه بیشتر در بحران فرو می‌رود، بیشتر به جنایت و ترور رو می‌آورد. رژیمی که به‌قول آن نویسندهٔ آلمانی در روزنامه دی ولت برای فهم روابط فکری و هژمونی‌های متضاد سردمدارانش باید بتوان در مقوله‌های قرون‌وسطایی فکر کرد. چرا که هر گونه انعطاف و عقب‌نشینی دیپلماتیک از نوعی که در فرهنگ سیاسی غرب مرسوم است، از طرف آنها به‌عنوان نقطه ضعف ارزیابی می‌شود و آنها را به وارد آوردن ضربه بعدی برمی‌انگیزد.

بله، این پژواک تأکیدات مستمر مقاومت ایران است مبنی بر این‌که تنها سیاست درست در برابر حکومت آخوندی قاطعیت است ولاغیر و این‌که برخلاف همه چشمداشت‌های استحاله‌گرایانه و طمع‌های کوته‌بینانه اقتصادی که به تئوریهایی مثل گفتگوی انتقادی راه می‌برد، افعی هیچ‌گاه کبوتر نخواهد زایید. یعنی این آخوندها در۱۵سال گذشته تلاش‌های زیادی کردند برای جستجوی جناح به‌اصطلاح میانه‌رو یا آخوند لیبرال، اما یافت می‌نشود. تلاش‌های رسوایی مثل ایران‌گیت را همه به‌خاطر دارید ولی حالا این رئیس‌جمهور آمریکاست که خودش خطاب به متحدهای اروپایی این کشور می‌گفت:

شما نمی‌توانید با حکومتی وارد معامله شوید که طی روز با شما معامله می‌کند و شب‌هنگام به تروریستهایی که شما و شهروندان بی‌گناه شما را می‌کشند حمایت و کمک مالی می‌دهد. این غلط است، غلط است. من امیدوارم و انتظار دارم که زیاد طول نکشد که متحدان اروپایی ما این حقیقت پایه‌یی را بپذیرند.

 چشمک زدن به پدرخوانده و سردمدار تروریسم بین‌المللی

آخوندهای جلاد را جری‌تر و درنده‌خوتر می‌کند

چه کسی در ایران زن‌ها را هزار هزار به بهانه بدحجابی دستگیر و شکنجه می‌کند؟

چه کسی قلم‌ها را می‌شکند؟

چه کسی نویسندگان و روشنفکران را به بند می‌کشد؟

چه کسی اقلیت‌های ملی و مذهبی را سرکوب می‌کند؟

در مقابل چه کسی به ناچار و همان‌طور که در سند مشهور واتیکان آمده

به‌عنوان آخرین چاره‌جویی برای پایان دادن به ظلم آشکار و طولانی

به مبارزه مسلحانه روی آورده؟

مسعود رجوی-۱۱ آبان ۱۳۷۶

عقل سلیم هیچ وقت نمی‌پذیرد که هم رژیم حاکم بر ایران پدرخوانده و سردمدار تروریسم بین‌المللی است و هم اسم مجاهدین را با یک‌صد هزار شهید آزادی وارد لیست تروریستی بکنید.

آخر نمی‌شود هم جلاد و هم قربانی را بطور متساوی و بالمناصفه، محکوم کرد. چشمک زدن به آخوندهای جلادی که تابه‌حال یک قلم ۴۰ بار در قطعنامه‌های ملل متحد محکوم شدند، این چشمک زدن معلوم است که آنها را جری‌تر می‌کند، درنده‌خوتر می‌کند.

می‌خواهم بپرسم که حقیقتاً چه کسی در ایران آن‌چنان که عفو بین‌الملل گفته بود، انسان‌ها را نه ده ده بلکه صد صد اعدام می‌کند؟ مراجعه کنید به گزارش نوامبر ۱۹۹۴ عفو بین‌الملل، گفته بود ”در ایران انسان‌ها را نه ده ده بلکه صدصد، اعدام می‌کنند“ .

چه کسی، رژیم یا ما؟!

چه کسی در ایران زن‌ها را هزار هزار به بهانه بدحجابی دستگیر می‌کند. شکنجه می‌کند، رژیم یا ما؟

چه کسی قلم‌ها را می‌شکند؟

چه کسی نویسندگان و روشنفکران را به بند می‌کشد؟

چه کسی اقلیت‌های ملی و مذهبی را سرکوب می‌کند؟

و در مقابل چه کسی به ناچار و همان‌طور که در سند مشهور واتیکان آمده، به‌عنوان آخرین وسیله، آخرین راه‌حل، به‌مثابه آخرین چاره‌جویی برای پایان دادن به ظلم آشکار و طولانی که به‌شدت به حقوق اساسی افراد تجاوز کرده و به شکل خطرناک به منافع عمومی یک کشور زیان رسانده، به مبارزه مسلحانه رو آورده است؟

صبر کنید تکرار کنم، واتیکان سندی را در سال۱۹۸۶منتشر کرد (سال۱۳۶۵)، با تأیید پاپ ژان پل دوم، تحت عنوان ”آزادی از دید مسیحیت و رهایی“ که در آن می‌گوید که ”به مثابهٔ آخرین چاره‌جویی برای پایان دادن به ظلم آشکار و طولانی که به‌شدت به حقوق اساسی افراد تجاوز کرده و به شکل خطرناک به منافع عمومی یک کشور زیان رسانده“ می‌شود به مبارزه مسلحانه رو آورد. به‌عنوان‌آخرین وسیله و‌ آخرین‌چاره. این نکته دوم بود که نمی‌شود هم جلاد و هم قربانی را به‌صورت متساوی محکوم کرد. باید دید چه کسی خون می‌ریزد؟ چه کسی در برابرش مقاومت می‌کند؟ چه کسی شکنجه و سرکوب می‌کند؟ چه کسی در مقابل او ایستاده؟ حتی منطبق با سندی که واتیکان ۱۱ سال قبل از این با تأیید پاپ منتشر‌ کرده است.

ثالثاً- باید در نظر داشت‌ که این مقاومت بارها آمادگی‌ خودش را اعلام کرده است برای شرکت در یک انتخابات آزاد ریاست‌جمهوری یا انتخابات مؤسسان، مجلس مؤسسان، بر اساس اصل حاکمیت مردم، نه ولایت فقیه‌، تحت نظر ملل متحد، یعنی اگر جامعهٔ بین‌المللی بتواند. ‌آنهایی که برچسب تروریستی می‌زنند بتوانند در این مورد تضمینهای کافی بدهند که انتخابات آزاد تحت‌نظر ملل متحد، بر اساس اصل‌ حاکمیت مردم نه ولایت فقیه. بسیار خوب، ما بلادرنگ سلاحهای‌ خودمان را زمین می‌گذاریم.

ما حرف‌مان را زدیم. حال بگویید ببینیم، ‌آیا شما هم حاضرید متقابلاً تا وقتی که‌ آخوندها اصل حاکمیت مردم و انتخابات آزاد بر این اساس را نپذیرفته‌اند، آیا شما هم حاضرید با صدای بلند به حقانیت رزمندگان آزادی ملت ایران گواهی بدهید؟ به ضرورت ارتش آزادیبخش ملی گواهی بدهید‌؟ به مشروعیت مقاومت فرزندان ایران گواهی بدهید؟

آیا اعلامیه جهانی حقوق‌بشر در مقدمه‌اش، سطور اولش، قیام علیه دیکتاتوری و ستم را به‌عنوان راه‌حل نهایی نمی‌پذیرد؟ پاراگراف سوم اعلامیه جهانی حقوق‌بشر.

مخصوصاً وقتی‌که رژیمی ۴۰ بار در قطعنامه‌های رسمی ملل متحد به‌خاطر نقض وحشتناک، مستمر و سیستماتیک حقوق‌بشر محکوم شده است.

این نکته سوم بود که وقتی ما اعلام کردیم برای انتخابات آزاد ریاست‌جمهوری یا مجلس مؤ‌سسان بر اساس اصل حاکمیت مردم (نه ولایت فقیه) آماده هستیم، متقابلاً بگویید ببینیم آیا شما هم حاضرید با صدای بلند گواهی بدهید، تأیید کنید، که تا وقتی آخوندها این اصل را نپذیرفته‌اند؛ مبارزه مسلحانه، ارتش آزادیبخش و این مقاومت برحق و ضروری است. آماده‌اید یا خیر؟!