۱۴۰۲ مهر ۲۴, دوشنبه

«اقتصاد زباله‌گردی»، یا تیول مافیا

                              مافیای زباله

.اژدهای «هفت‌سر» ولایت که در بیت خامنه‌ای بیتوته کرده است در همه امور کشور ریشه دوانده و اندام و اعضا و جوارحی دارد. هر کدام از این جوارح نیز به‌دلیل وضعیت انحصاری و طینت چپاولگرایانه‌شان هم‌چون یک مافیای پنهان و ویرانگر عمل می‌کنند و جایی از حیطه اقتصادی و اجتماعی ایران باقی نمانده که در تیول اینها نباشد. از مافیای سینما و آموزش و پرورش گرفته تا مافیای برنج و شکر و گوشت و تا مافیای کاغذ و طلا و خودرو و کنکور و...

یکی از مافیاهای موجود در سرزمین آخوندزده ایران، مافیای زباله یا زباله‌گردی یا پسماند است. رژیم ضدبشری آخوندی سال ۱۴۰۱ از زبان یکی از سران این مافیا یعنی پاسدار علیرضا زاکانی شهردار تهران قول ِ «خداحافظی با مافیای زباله‌گردی، به‌زودی!» داده و گفته بود که «اواسط اسفند‌ماه اپلیکیشن ویژه بازیافت برای شهروندان رونمایی خواهد شد و با این اقدام بساط مافیای زباله و کودکان زباله‌گرد جمع خواهد شد»! البته آن زمان هم کسی شک نداشت که این نیز مثل ساخت یک میلیون مسکن جزیی از دروغ‌درمانی رئیسی جلاد و هم‌باندی‌هایش است.

در یکی از جدید‌ترین گزارشها از مافیای زباله‌، روزنامه حکومتی اعتماد روز ۲۳ مهر پرده‌های دیگری از سازوکار این مافیا را کنار زده و گوشه‌هایی از آن را افشا کرده است. با این گزارش مشخص است که پول‌سازی در این پدیده با نام «اقتصاد زباله‌گردی» چنان اهمیتی دارد که با پوشش حجم بالایی از نیروی کار در جامعه ایران سهم قابل توجهی در «سیستم اقتصاد غیررسمی» نظام ولایت دارد.

این روزنامه توضیحاتی درباره «۵حلقه زباله‌گردی» دارد که زباله بین آنها دست به دست می‌شود: «حلقه اول، زباله گردها هستند. این دسته به نوعی سرباز پیاده محسوب می‌شوند» این افراد که باید نام قربانیان را بر آنها نهاد در معرض بالاترین و کثیف‌ترین نوع استثمار قرار دارند و بیشتر عمرشان در سطل‌های زباله می‌گذرد. استفاده از عبارت «سرباز پیاده‌» هم تکان‌دهنده و یادآور غم‌بار جنگی است که خمینی همه استعدادها را در آن می‌ریخت و الآن به شکل دیگر در حال پرپر کردن قابلیتها و توانمندی‌هاست. شدت استثمار آنها به حدی است که حتی مجبور هستند بابت زباله‌گردی به شهرداری (یعنی به همین پاسدار زاکانی) باج سبیل هم بدهند. میزان آن در روز و ماه چقدر است؟ کسی نمی‌داند و مافیای زباله در این باره به کسی پاسخگو نیست: «به گفته برخی از زباله گردها، برای این‌که شهرداری از کار آنها در شهر ممانعتی به‌وجود نیاورد، اداره کنندگان سازمانهای غیررسمی زباله گردی، به ازای فعالیت شان، پولی پرداخت می‌کنند که در گفتگوها مشخص نشد که این پول چقدر است»!

البته این همه ماجرا نیست و تازه شروع ماجراست و حلقه دوم هم باز «در ارتباط با شهرداری یا پیمانکار شهرداری» است. پیمانکاران مجریان رده‌های بعدی مافیایی هستند که به خودی‌های مرتبط با شهرداری و سپاه سپرده شده تا با دست باز هر بلایی بر سر زباله‌گردها بیاورند. در حلقه سوم هم که «کارگاههایی هستند که زباله‌ها را بازیافت می‌کنند» تعدادی کارگر برای تفکیک زباله‌ها وجود دارد که مسئولیت آنها شناوری در دریای زباله و پسماند برای لقمه‌ای نان است. چه کسی شک دارد که حلقه چهارم هم که «کارخانه‌های ذوب فلز، فولادسازی، بطری سازی و»... هستند، یا کاملاً و مستقیم در دست عوامل حکومتی و سپاه است و یا به‌نحو غیرمستقیم باید سهم نهادهای حکومتی را بدهد. حلقه آخر هم که «خریداران خارجی» از کشورهای همسایه هستند باید از کانال «برادران قاچاقچی» عبور کنند و سر و کارشان با گمرک‌ها و اسکله‌هایی است که توسط مافیاهای دیگری اداره می‌شود. بنابراین از صدر تا ذیل این سیستم کثیف را که انگشت بگذاریم به همان اژدهای هفت سر فساد و بیت خامنه‌ای می‌رسیم.

روزی ۲۰میلیارد تومان!

در بررسی بیشتر از این مافیا مشخص می‌شود که درآمد هنگفتی برای رژیم دارد و صحبت از یک قران دوزار نیست و صحبت از «میلیاردها تومان در جیب بنگاههای غیررسمی [بخوانید رسمی] جمع‌آوری ضایعات» است. این روزنامه تخمین می‌زند «ارزش اولیه سرمایه در گردش لایه‌های درونی اقتصاد غیررسمی زباله‌ای در تهران، روزانه ۲۰ میلیارد تومان است»! پس معلوم است که رژیم ولایت از آن نمی‌گذرد. بهایش هر چه می‌خواهد باشد. حتی به قیمت پرپر کردن نسل‌هایی از کودکان و جوانان.

یکی از مدیران شهرداری تهران و در واقع یکی از رؤسای همین مافیا، چندی قبل به آمار دردناک ۷۰ درصدی کودکان کار ِعضو شبکه‌های زباله‌گردی اشاره کرده و گفته بود که «کودکان سر چهارراه‌ها بالای ۷۰ درصد، شبکه‌ای و مافیایی هستند و ما با این سرشبکه‌ها برخورد جدی و سلبی خواهیم کرد» (فرهیختگان، ۲۵ تیر ۱۴۰۲). اما چون چاقو دسته خودش را نمی‌برد، هرگز قبل از سرنگونی این نظام تبهکار، هیچ برخورد جدی و ریشه‌یی با این مافیا در کار نخواهد بود.