مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران
ما میتوانیم از حالا تا ابد در داخل یا خارج ایران بنشینیم و فقط حرف بزنیم... همچنین میتوانیم ولو بهطور واقعگرایانه به تشریح و تفسیر جهان و پدیدههای مختلف آن بسنده کنیم و این برای یک محقق صرف یا روشنفکر محض یا واقعهنگار صدیق چیز پسندیدهای است... .
اما اگر تشریح و توضیح جهان کافی نیست و اگر باید آن را «تغییر» نیز داد؛ دیگر باید عمل و حرکت کرد. همه میدانند که بیعملی و بیحرکتی، هر انقلابی و هر فرد و جریان مسئول را به حد یک واقعهنگار تنزل میدهد. چیزی که نیازمند به تشکیل سازمان و اعلام آلترناتیو و به راهانداختن جنبشی با این همه شهید و اسیر نبوده و نیست. بهخصوص میدانیم که انقلابیگری، درست از زمانی آغاز میشود که شناختهای واقعی و انقلابی، جامهٔ عمل و حرکت بر تن میکند.
اما حرکت کردن و عمل نمودن بهمعنی برخورد کردن با تضادها و تلاش برای حل آنهاست، همین که وارد مجموعهٔ اضداد شدید و در برابر مشکلات، مسائل و تضادهای متعدد قرار گرفتید، ناگزیر از «اصلی و فرعی کردن» و تعیین سلسله مراتب و اولویت تضادها و مسائلتان هستید. آنگاه اگر قانع شده باشید که مصالح میهنی و ملیتان بهمعنی سرنگون کردن دشمن ضدبشری و استقرار صلح و استقلال و آزادی از اولویت برخوردار است؛ دیگر مقدم بر هر چیز، مسئول تغییر، مسئول بهروزی و مسئول تحقق دموکراسی و استقلال وطن و پیشرفت جامعهتان هستید.
بنابراین اگر اصلی و فرعی سرمان بشود و اگر در برج عاج ننشسته باشیم؛ واقعیات دنیای پیرامون؛ واقعیات عددی و کمی و کیفی و نیروئی؛ اقتضای خاص خویش را دارد:
اقتضایش چیست؟ اول خانهٔ خودتان را باید درست کنید. آخر شما که نمیتوانید در چند جبهه بجنگید! کسی که میخواهد در۱۰ جبهه بجنگد فیالواقع فقط شعار میدهد و حرف میزند. فیالواقع حتی برای جنگیدن در یک جبهه هم پای او سفت نیست»... .