شهیدان حمله جنایتکارانهٔ ۷آبان ۹۴
در شامگاه ۷آبان۹۴ با افتادن نخستین پردههای تاریکی بر افق «کمپ لیبرتی» (۱) در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد، کسی نمیدانست یک موشکباران سنگین در راه است؛ اما همه میدانستند که کمپ یک منطقهٔ سرخ است و ممکن است در هر شرایطی در معرض موشکباران یا تهاجم زمینی مزدوران عراقی نیروی تروریستی قدس قرار گیرد. از اینرو مجاهدین مستقر در این کمپ با تمرینهای مکرر آموخته بودند که با شنیدن نخستین صدای انفجار یا آژیر اعلام خطر، خود را به نزدیکترین سنگر زمینی با بتونی برسانند و جانپناه اتخاذ کنند.
این تمرین در میان آنها به «فرمول پنج تا ده ثانیه» معروف بود. هر مجاهد خلق موظف بود در ۲۴ساعت شبانهروز آمادهٔ واکنش سریع در قبال حملهٔ موشکی دشمن باشد.
آن روز، یکی از روزهای آبانماه عراق بود. بارانی که از صبح آغاز شده بود، محوطه کمپ را در برخی نقاط به آبگیرهای کوچک و بزرگ تبدیل کرده بود. عبور از برخی از آنها، جز با چکمههای لاستیکی ساق بلند امکانپذیر نبود. افق گاهگاه با رگرگههای صورتی آذرخش در هم میریخت و پس از آن غرش رعد در هوای نمناک میپیچید.
این حملهٔ موشکی همزمان شده با باران و غرش رعد، نتوانست ساکنان کمپ را غافلگیر کند، آنها با تمیز دادن صدای نخستین موشک از صدای رعد، به سنگرهای از پیش مشخصشده پناه بردند. حملهٔ موشکی در ساعت ۱۹ و ۴۰دقیقه به وقت بغداد آغاز شد و ۱۰دقیقه بهطور مستمر ادامه یافت. ۸۰ موشک تقویت شدهٔ ۱۲۲میلیمتری کاتیوشا بر مساحت ۲.۵کیلومتر مربعی کمپ فرود آمد. برخی از این موشکها از موشک ان. بی۲۴ روسی الگوگیری شده بود و قدرت تخریبی آن ایجاد حفرههایی به عمق ۲متر و قطر سه و نیم تا هفت متر بود.
بر اثر این موشکباران آب، برق و ارتباطات قطع شد. یکی از ژنراتورهای بزرگ کمپ دچار حریق گردید. انفجار مخزن سوخت آن تا مسافتی زمین را از مواد نفتی و شعلههای سرکش انباشته کرد.
در این موشکباران مهیب ۲۴مجاهد خلق جانباخته و ۲۰۰نفر زخمی شدند. ۱۳۱ کانکس بهطور کامل از بین رفت و ۲۲۶ کانکس دیگر از دور استفاده خارج گردید.
این یورش طوری طراحی شده بود که با گرفتن صدها تلفات از مجاهدین، روحیهٔ آنها را در هم بشکند. شرایط دیکته شده به ساکنان کمپ میگفت: «مقاومت فایدهای ندارد، تا آخرین نفر در یک کمپ کوچک و محاصرهشده کشته میشوید. هر چه زودتر خود را تسلیم کنید».
اما در قاموس مجاهدین تسلیم معنا نداشت. آنها میدانستند ایستادگی آنها مایهٔ الهام و انگیزش جوانان قیامآفرین در داخل ایران است. از این رو این تراژدی نه تنها آنان را در هم نشکست و به ترس و عقبنشینی وادار نکرد، بلکه بر استواری ارادههایشان افزود.
اینجا آغاز پایان توست
هنرمندان اشرفی، سه روز بعد از این موشکباران با اجرای ترانهٔ حماسی «روز حساب» ـ بر ویرانههای مقرهایشان در همان کمپ لیبرتی ـ پاسخی دندانشکن به خامنهای و نوری مالکی دادند.
اینجا آغاز پایان توست
کانون ترس پنهان توست
باروی سرسخت رزم ما
بنگر اینجا گورستان توست
چون توفان پر شتاب
در راه است این انقلاب
ای شه شیخ ذلیل
میآید روز حساب
صدای مادران بیصدایم
از اینجا تا اوین ره میگشایم
چه باک از داغ و دشنه، تیغ و تهمت
که من با درد مردم آشنایم
خوشا که در ره آزادی خلق
همیشه من نخستین خون بهایم
منم آن باغ پیوسته شکوفا
ز خون شرحه شرحه لالههایم
چون توفان پر شتاب
در راه است این انقلاب
ای شه شیخ ذلیل
میآید روز حساب
...صدای مادران بیصدایم
تا من هستم کی داری قرار؟
ای تو ایران را دشمنترین
هر چه در چنته داری بیار!
سرچشمههای باور و توانستن
خون همیشه در جوشش شهیدان موشکباران ۷آبان دستاوردهای بسیاری برای مجاهدین داشت. در عرصهٔ سیاسی نیز چرخهای شکستن محاصرهٔ کمپ را به حرکت درآورد و راه ساکنان کمپ را برای هجرت پیروزمند از عراق به آلبانی هموار کرد. آن قهرمانان پاکباز با بدنهای شرحه شرحهٔ خود پلی ساختند برای عبور همرزمانشان از محاصره به سوی چشماندازهای آفتابپوش. خون آنها با ریگزارها و خاک تفتهٔ آن سرزمین عجین شد تا از آن گلهای شکوفان پایداری، شرافت و پاکباختگی بروید. گذار شتابناک زمان نتوانسته است بر نامهای درخشانشان غبار فراموشی بیفشاند.
نیره ربیعی، عضو شورای مرکزی مجاهدین، حسین ابریشمچی، (فرمانده کاظم)، فرمانده نامدار و دلیر نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران و مجاهدان خلق، منوچهر براتی، حمید دهقان، اکبر علیدوست، حسن توفیق جو، حمیدرضا ایمنی، ابوطالب هاشمی، کیومرث یوسفی، حسین گندمی، فرشید ربیعی، حسن ابراهیمی، محمدعلی میرزایی، سهراب همایونفر، بهزاد میرشاهی، امیرحسین اداوی، رجب قربانی، عبدالرضا وادیان، شریف ویسی، حسین سرو آزاد، احمد مسچیان، جاسم قصیر، محمد جواد سالاری و محمد حسن نورعلی هنوز بر مسیر تابناک رهایی نور میافشانند.
آنها اگر چه در آن شامگاه خونین با انفجار موشکها تکهتکه شدند اما جانهای فروزانشان گواه پیروزی این خلق است. در کانونهای شورشی و خروش جوانان آزادیخواه ایران زنده و حاضرند. سرچشمههای باور به توانستن و شعلههای زرین امید در شامگاه این سرزمین قیامخیز و توفانی هستند.
با آنان تجدید عهد میکنیم و به نامشان برای ادامهٔ راه تا به آخر سوگند میخوریم.
پانوشت:
(۱) کمپ لیبرتی یک پایگاه نظامی با وسعت تقریبی ۳۰ کیلومتر مربع، متعلق به نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا در نزدیکی فرودگاه بغداد بود. در سال ۲۰۱۲ بخش کوچکی از آن (در حدود ۲٫۵ کیلومتر مربع) برای استقرار به اعضا و کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران واگذار شد. آنها پیش از آن در قرارگاه اشرف مستقر بودند. اشرف مورد هجوم مزدوران دولت نوری المالکی و مأموران نیروی تروریستی قدس قرار داشت.
بهدنبال توافق سه جانبهٔ کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، دولت امریکا و دولت عراق، مجاهدین پذیرفتند برای خروج از بحران به این کمپ بروند. اگر چه مارتین کوبلر مسئول کمیساریا نسبت به رعایت حقوقبشر در کمپ لیبرتی اطمینان داده بود، اما این کمپ بارها موشکباران شد. یکی از این موشکبارانها و سنگینترین آنها ۷ آبان ۱۳۹۴ بود. پیام این موشکباران طوری که بعداً به وضوح توسط طاهر بومدرا مسئول حقوقبشر وقت کمیساریا در عراق افشا شد، یک چیز بیشتر نبود؛
تسلیم مجاهدین یا نابود کردن جمعی انها