مردم ایران سالهاست که به طینت دجالگری این رژیم پی برده وبخوبی فهمیدهاند که این نظام ضدانسانی هیچ ربطی به دین و مذهب ندارد وتنها ازنام اسلام برای تداوم حاکمیت سرکوبگرایانه خودش سوءاستفاده میکند.
عموم مردم در عینحال که خودشان اعتقادات مذهبی و ارادت ویژه به پیشوایان تاریخی تشیع دارند اما در بیشتر حرکتهای اعتراضی و از جمله در تجمعات بازنشستگان فریاد میزنند: «حسین حسین شعارشون، جنایت افتخارشون»، «اسلامو پله کردن مردمو ذله کردن».
مار ولایت فقیه که در اساس با روح حقیقی اسلام و سنتهای پیامبر و پیشوایان اسلام در تعارض است و هدفی جز نیش زدن و ویرانگری ندارد لحظهای دست از «اسلامپناهی» بر نمیدارد و شیادانه نام اسلام را بستر و بهانه عقیدتی برای فتنهانگیزی قرار داده و همواره تلاش میکند با راهاندازی جنگ کذایی اسلام و کفر یا مسلمانان و یهودیان به موضوع دخالتهایش رنگ مذهبی بزند. به همین دلیل با وجود لو رفتن این حقهبازی چون محمل ارتزاق و ناندانیاش است، نمیتواند از آن دست بردارد. مثلا خامنهای در آخرین صحبتهایش قیم «ملتهای مسلمان» میشود که «عصبانیاند اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کنه مسلمانها بیتاب میشن نیروهای مقاومت بیتاب میشوند کسی جلوی اینهارو دیگه نمیتونه بگیره»! (سایت خامنهای، ۲۵ مهر) یا رئیسی آدمکش، هدف و آرزوی خودش را از این فتنهانگیزی جدید و کشته شدن بیگناهان در غزه، «نماز خواندن در بیتالمقدس» عنوان میکند. مهره دیپلماتیک نظام یعنی امیرعبدالهیان هم که به تور منطقهیی میرود مستمراً تلاش دارد با راهاندازی جنگ اسلام و کفر سخنگو و خطدهنده به کشورهای اسلامی باشد: «لازمست از سوی کشورهای اسلامی پیامی متحد و قوی به رژیم یاد شده و حامیان آن ارسال شود» (مهر آخوندی، ۲۶ مهر)
شیوه بقیه مهرههای نظام و پاسداران نظام هم بر همین منوال است و آنها مسئول کورنومتر آتشافروزی بین «همه مسلمانان عالم» و «امت اسلام» شدهاند: «با روالی که هماکنون در سرزمینهای اشغالی دیده میشود و همه مسلمانان عالم را در التهاب قرار داده است، امت اسلام ثانیه شماری میکنند تا بهگونهیی به نقش خود در محور مقاومت دست یابند» (پاسدار فدوی، ۲۵ مهر) یعنی به هر موضعگیری این جماعت فریبکار که بنگریم دجالیت به اسم اسلام نخ نبات است.
بزرگترین دشمن اسلام و مسلمانان
در دهه هشتاد و در گردهمایی بزرگ ایرانیان در تاورنی پاریس آقای سیداحمد غزالی نخستوزیر اسبق الجزایر خطاب به رهبران کشورهای عربی و اسلامی گفته بود: «بدانید که هیچ حکومتی در جهان به اندازه رژیم ایران و به سنگدلی رژیم ایران، مسلمان نکشته است». بنابراین دهههاست که مقاومت ایران و اسلامشناسان آگاه در کشورهای مسلمان، ریاکاری مار ولایت در سوءاستفاده از نام اسلام را برملا کردهاند.
جهان هم شاهد بوده که این رژیم بزرگترین نسلکشی علیه مسلمانان شیعه را با کشتار ۱۲۰هزار تن از فرزندان ایرانزمین و به اتهام «محاربه با خدا» ابتدا در خود ایران به راه انداخت و در ادامه هم با زمینهسازی جنگ ضدمیهنی، صدها هزار مسلمان از دو کشور ایران و عراق را طعمه جنگافروزی خود کرد. حتی پس از اشغال عراق توسط آمریکا هم برای یک دوره طولانی جنگ بین شیعه و سنی را راه انداخت و تا آن سوی سوریه و لبنان گسترش داد. رژیم جنایتکار و جنگافروزی که هر جا لازم بود از منفجر کردن قبر امامان نیز دریغ نکرد. کاری که در سال ۷۳ هم در ایران انجام داده بود. فشارهای علیه اهل سنت در ایران هم همیشه با دستگیری و تخریب مساجدشان جریان داشته است.
در مقابل مجاهدین هم از روز اول تلاش داشته که نقاب ریا را از چهره هیولای ولایت کنار بزنند و ماهیت پلیدش را افشا کنند. آنها با پایبندی به اسلام حقیقی و یک برداشت اصیل و دموکراتیک از اسلام هرگز حاضر نشدند که رژیم ولایت فقیه و آنچه را که بر سر مردم ایران آمده است انقلاب اسلامی بنامند. در این چند دهه با نشان دادن سر مار در تهران به مردم دنیا یادآوری کردهاند که سیاست صدور انقلاب خمینی مخالف روح صلحجویی اسلام و برخلاف رهنمودهای اسلامی و قرآنی و ضد منافع خلقهای منطقه است.
آقای رجوی رهبر مقاومت ایران سیاست صدور ارتجاع و قرآنپناهی خامنهای در حوادث اخیر غزه را در چند جمله اینچنین افشا کرده است: «خامنهای بهرسم عمروعاص و معاویه که قرآن بر سر نیزه میکردند اکنون فلسطین را بر سر نیزههای نظام و پاسداران آن کرده است تا از قیام خلق و سرنگونی محتوم گریزگاهی بجوید. اما این بازی شگون ندارد. سرانجام نیزه به چشم همانهایی فرو میرود که به چشمان فرزندان این میهن گلولههای ساچمهای زدند».