۱۴۰۲ آبان ۴, پنجشنبه

رجزخوانی جنگ‌افروزانهٔ خامنه‌ای در بحبوحه‌ٔ کشتار مردم غزه

 دربحبوحه‌ٔ جنگ فاجعه‌باردرغزه ودرحالی‌ که روزوشب برمردم بیدفاع غزه،بمب. آتش ومرگ می‌بارد، بار دیگر خلیفهٔ جنگ‌افروز ارتجاع بصحنه آمد وباز هم با رجزخوانی و جنگ‌افروزی و با چشم دوختن به بی‌عملی آمریکا و اروپا واستمرارسیاست مماشات و استمالت،گفت:تاکنون چنین ضربه‌ای به‌ اسرائیل واردنشده وقابل ترمیم نیست.هرچه   می‌گذرد بیشتر معلوم می‌شود که قابل ترمیم نیست».

ولی‌فقیه ارتجاع با اشک تمساح ریختن برای مردم غزه و فلسطین که طی این ۴۳سال از این رژیم جز خنجرو خیانت ندیده‌اند، گفت: «این روحیه خشمی که در مردم به‌وجود آمده، اینها عکس‌العمل ایجاد خواهد کرد. هیچ‌کس نمی‌تواند جلو این عکس‌العمل را بگیرد».

خامنه‌ای هم‌چنین با اذعان به رسوایی فریبکاریها و خنجر زدنها و انزوای رژیم در میان کشورهای عربی و اسلامی، خطاب به آنها گفت: «دولتهای مسلمان در این قضیه قافیه را نبازند».

او با حساب کردن روی بی‌عملی آمریکا و اروپا و مماشات آنها در قبال سیاست جنگ‌افروزانه رژیم، به رجزخوانی پرداخت و حرفهایی زد که در عین‌حال بیانگر نگرانی او از این بود که دود جنگ‌افروزیها در تعادل‌قوای بین‌المللی سرانجام به چشم خودش برود. خامنه‌ای گفت: «این‌که رئیس‌جمهور آمریکا رؤسای کشورهای ظالم و شرور انگلیس فرانسه آلمان پی‌درپی خودشان را می‌رسانند آنجا برای چیست؟ اگر خطر تلاشی و نابودی رژیم غاصب را تهدید نمی‌کرد. این اشرار عالم محتاج نمی‌دیدند خودشان راکه پشت سر هم بیایند آنجا اظهار همبستگی کنند».

به این ترتیب، خامنه‌ای نتوانست تناقض مرگباری را که با آن دست به‌گریبان است، پنهان نماید؛ از یک‌سو رجزخوانی و قدرت‌نمایی و از سوی دیگر نگرانی از این‌که آتش جنگ به‌دامن قبای ولایت بگیرد. روزنامهٔ لوموند (۲۹مهر) با اشاره به‌نقش رژیم در برافروختن جنگ غزه نوشت: «با بیش از حد دمیدن بر آتش، خطر سوختن دمنده در صورت وزیدن باد مخالف، افزایش می‌یابد».

بنابراین، بر کمتر کسی پوشیده است که خامنه‌ای برای فرار از مهلکه قیام و سرنگونی، آتش این جنگ مهیب را برافروخته است؛ کمااین که ریشهٔ همهٔ جنگها و بحران‌هایی که بیش از ۴۰سال است مردم خاورمیانه را غرق آتش و خون کرده، در مطامع رژیم جنگ‌افروز ولایت فقیه است. اما حقیقت پایه‌یی دیگر آن است که آنچه رژیم را طی این سال‌ها در این مسیر جری کرده و پیش رانده، انفعال و بی‌عملی آمریکا و اروپا بوده است.

دربارهٔ هشدارهای مقاومت ایران در طی چهار دهه راجع به خطر مماشات و بی‌عملی در قبال سیاست صدور ارتجاع و تروریسم و جنگ‌افروزیهای منطقه‌یی رژیم ولایت فقیه، رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت در آذرماه ۱۳۸۳، در پیام خود به گردهمایی هموطنانمان در لندن، به درستی چنین گفته بود:

«شورای ملی مقاومت ایران در پیکار مستمر خود برای آزادی و طی بیش از دو دهه، پیوسته نسبت به خطر صدور ارتجاع و بنیادگرایی و تروریسم هشدار داده است… امروز اما تأکید می‌کنیم که آخوندهای حاکم بر ایران، که شعارها و نعره‌های گوش‌خراششان در مورد «فتح قدس از طریق کربلا» را همه به‌یاد دارند، بار دیگر در عراق، که نزدیک به دو سوم جمعیت آن شیعیان هستند، فرصت را مغتنم یافته‌اند. در چنین وضعیت ژئوپولیتیکی باز هم مثل روزگار جنگ ۸ ساله، یعنی دوران جنگ ضدمیهنی خمینی، سد سدید در برابر ارتجاع و صدور بنیادگرایی همانا مجاهدین خلق ایران هستند. به همین خاطر، رژیم به شکل جنون آمیزی در پی زد و بند و توطئه و تروریسم علیه مجاهدین در خاک عراق است تا شاید بتواند آنها را ناگزیر از ترک این کشور کند و بعد طعمهٔ خودش را بدون هیچ رادع و مانع ایدئولوژیکی و سیاسی، به‌ویژه از نوع ایرانی و شیعی، فرو ببلعد».