۱۴۰۲ مهر ۲۵, سه‌شنبه

رژیم آخوندی و نابود کردن امتیازات ژئوپلیتیکی ایران

 
     رژیم آخوندی و نابود کردن امتیازات ژئوپلیتیکی ایران

در سیاست بین‌المللی، از ایران به‌عنوان کشوری با ویژگی‌ها و امتیازات منحصر به‌فرد ژئوپلیتیکی یاد می‌شد. اما امتیازات ژئوپلیتیک، امری ابدی و ماندگار نیست و به‌تبع موقعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و انسانی هر کشوری تغییر می‌کند و تضعیف یا تقویت می‌شود. قبل از ورود به‌این بحث که رژیم ضدایرانی آخوندی، چگونه امتیازات ژئوپلیتیک ایران را که می‌توانست دست‌آوردهای عظیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، بر باد داده یا به‌حداقل رسانده، بایستی نخست نگاهی بیاندازیم به این امتیازات ژئوپلیتیکی ایران و کم و کیف آن. مهمترین آنها را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد: موقعیت جغرافیایی منحصر به‌فرد، منابع غنی زیرزمینی به‌خصوص نفت و گاز، منابع انسانی و نفوذ فرهنگی و تاریخی در منطقه و... :

موقعیت جغرافیایی: ایران با گستره عظیم جغرافیایی خود در حساس‌ترین نقطه اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد که به‌آن، موقعیتی بی‌همتا می‌دهد.

اول ـ ایران کشوری است که دارای بیشترین ساحل در خلیج‌فارس و دریای عمان است. به‌خصوص تنگهٔ هرمز در دهانهٔ خلیج‌فارس دارای اهمیتی استراتژیک است چرا که یک پنجم نفت مصرفی جهان از این تنگه می‌گذرد.

دوم ـ ایران در مسیر تاریخی جادهٔ ابریشم قرار گرفته و از دیرباز یکی از قطعات مهم این راه که از شرق آسیا تا اروپا امتداد دارد، محسوب می‌شود.

سوم ـ موقعیت ویژهٔ همسایگی و جغرافیایی با کشورهای آسیای میانه و قفقاز (جمهوریهای شوروی سابق) که اکثراً به‌دریای آزاد راه ندارند و ایران نزدیکترین راه وصول آنها به‌دریای آزاد است. با توجه به‌نفوذ فرهنگی و تاریخی ایران در این کشورها، این موقعیت جغرافیایی اهمیت مضاعف پیدا می‌کند.

اما اثر گذاری چهل و چند ساله رژیم میهن برباد ده بر ژئو پلیتیک ایران چگونه است؟

تنگهٔ هرمز ـ به‌دلیل جنگ‌افروزیها و حملات تروریستی رژیم در خلیج‌فارس و تنگهٔ هرمز، این تنگه به‌میزان قابل توجهی از اهمیت خود را به‌عنوان عمده‌ترین معبر نفت جهان از دست داده است، زیرا کشورهای نفت‌خیز حوزهٔ خلیج‌فارس از کویت تا عربستان و قطر و امارات و عمان و بحرین، اقدام به‌ایجاد خطوط لوله‌های انتقال نفت کرده‌اند تا نفت و گاز صادراتی خود را به‌جای عبور از تنگهٔ ناامن هرمز از طریق بنادر دریای سرخ، خلیج عقبه، سواحل مدیترانه و سواحل دریای عمان به‌بازارهای جهانی برسانند. حتی عراق به‌رغم وابستگی‌اش به‌رژیم ترجیح داده نفت کرکوک را با کمک روسیه به‌بنادر مدیترانه‌ای سوریه بفرستد.

جادهٔ ابریشم نیز به‌دلیل ناامنی ایران و اعمال تحریم‌های اقتصادی و بانکی، تعامل اقتصادی و تجاری را برای شرکای ایران پر خطر کرده است. در نتیجه کشورهای مسیر جادهٔ ابریشم ترجیح داده‌اند مبادلات تجاری خود را با طرح فراخزر، یعنی دور زدن ایران از طریق کشورهای آسیای میانه انجام دهند.

کشورهای آسیای میانه که پس از استقلال و جدا شدن از شوروی سابق، با توجه به‌ویژگی‌های طبیعی و علائق تاریخی این ملتها، راه توسعه اقتصادی و اجتماعی خود را در همکاری با ایران جستجو می‌کردند به‌دلیل سیاست‌های مداخله‌گرانه و صدور تروریسم رژیم، اغلب روابط تیره و پرتنشی با رژیم دارند و سیاست خود را بر مبنای دوری هر چه بیشتر با این رژیم بنا کرده‌اند تا از گزند آن در امان بمانند.

به‌منظور صدور گاز ایران به‌پاکستان و هندوستان، قرار بود خط لوله‌ای بین ایران و پاکستان با عنوان «خط لوله صلح» احداث شود. اما پاکستان به‌دلیل هراس از مواجه شدن با ممنوعیت‌های تحریمی در معامله با رژیم، از این پروژه کنار کشید و این خط لوله به‌رغم صرف دست‌کم ۳میلیارد دلار هزینه از جیب مردم ایران، اکنون در بیابانهای شرق کشور به‌امان خدا رها شده است!

در مورد ذخایر زیرزمینی، ایران به‌دلیل دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز و به‌عنوان کشوری با رتبهٔ دوم ذخایر گاز در جهان، قاعدتاً می‌توانست موقعیت ممتازی در بازار این دو کالای استراتژیک داشته باشد؛ اما به‌دلیل سیاست‌های جنگ‌افروزانه و ویرانگر رژیم آخوندی، کشوری را نمی‌توان یافت که نیارمند نفت ایران باشد، بعکس این رژیم است که محتاج کشورهای خریدار مانند چین است و نفت ایران را با تخفیفهای بسیار به‌این کشورها می‌فرو شد و غالباً هم به‌دلیل ممنوعیت‌های اف‌. ای‌. تی‌اف، قادر نیست پول آنها را پس بگیرد.

هم‌چنین به‌دلیل استخراج بی‌رویه رژیم از چاههای نفت و عدم سرمایه‌گذاری زیرساختی مکفی در میادین نفتی، بسیاری از این چاهها به‌علت آمیختگی نفت و آب، از حیز انتقاع ساقط شده‌اند. از سوی دیگر به‌علت ناتوانی رژیم در استخراج نفت از میادین مشترک نفتی با قطر و عربستان و کشورهای حوزهٔ دریای خزر، این کشورها سهم ایران را هم تصاحب کرده و استخراج می‌کنند و مردم ایران از حق طبیعی خود محروم مانده‌اند.

عامل انسانی نیز، به‌عنوان یک عنصر ژئوپلیتیک، ویژگی ممتازی برای ایران در میان کشورهای منطقه محسوب می‌شد، اگر چه برخی می‌گویند این امتیاز به‌میزان زیادی معکوس شده، چرا که ایران تحت حاکمیت آخوندها، به‌رکورددار فرار مغزها در جهان تبدیل شده، اما این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه ظرفیت انقلابی بی‌همتای مردم ایران است که خود را در مقاومتی سازمان‌یافته و سترگ در برابر سفاک‌ترین دیکتاتوری معاصر به‌ثبوت رسانده است. این عامل تعیین‌کننده، می‌تواند همه چیز را از بنیاد دگوگون کند و در پرتو آزادی و استقرار یک جمهوری دموکراتیک، همهٔ ویژگیهای ممتاز تاریخی مردم ایران را بار دیگر احیا کند و به‌ثمر برساند و ایران را گلستان آزادی و دموکراسی و عدالت در جهان سازد.