۱۴۰۱ آذر ۳۰, چهارشنبه

دیکتاتوری آخوندی را چه عاملی به زمین می‌زند؟


                      سرکوب و سانسور و جنایت...

در آغاز چهارمین ماه قیام و خیزش سراسری، شاهد جاری شدن مکافات اتودینامیک سلطنت مطلقه‌ٔ ولایت فقیهی در درون نظام ملایان هستیم. در چهار دهه‌ٔ گذشته هرگز با این حجم و گستردگی از مخالفت آخوندها با خامنه‌ای و دستگاه کشتار و جنایت جمهوری اسلامی مواجه نبوده‌ایم. وجه مشترک کلیه‌ٔ این قد علم‌کردنها مقابل سلطنت مطلقه‌ٔ فقیه، تأکید بر جنایاتی است که خامنه‌ای و دستگاه قضایی وابسته به ولی‌فقیه، این جنایات را شیشه‌ٔ عمر نظام کرده‌اند.

گشوده شدن جبهه‌یی در درون جمهوری اسلامی علیه خامنه‌ای و قوه‌ٔ قضاییه‌اش، بیان گسترش آثار قیام سراسری و سرریز شدن این آثار به ساختار نظام ولایی است. تأکید آثار قیام علیه تمامیت رژیم، بی‌شک بر عامل جنایت انگشت می‌گذارد. همین عامل این پرسش را برجسته می‌کند که آیا عامل جنایت به‌مثابه افسارگسیختگیِ خمینی تا خامنه‌ای در درنده‌خویی حیوانی علیه هر گونه مخالفت با اصل ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه، جمهوری اسلامی را بر زمین می‌کوبد؟ آیا فقط افراط در همین عامل است که طیفی قابل توجه از آخوندهای ریز و درشت را علیه خامنه‌ای به‌صف کرده است؟

جمهوری اسلامی از آغاز، سه عامل را در هم آمیخته تا خود را در درون این سه عامل حفظ کند: سیاست، دین، جنایت.

اکنون که سه ماه از قیام سراسری برای سرنگونی این رژیم می‌گذرد، کدام‌یک از این سه عامل، نقش اصلی را در زمین زدن این رژیم ایفا می‌کند؟ از منظر رژیم، کدام بر دیگری اولویت دارد تا همواره خود را به آن آویزان کند؟

نخست باید ببینیم که هر یک از این سه عامل چه کاری را برای رژیم انجام می‌دهند و چه منافعی را برایش تأمین می‌نمایند.

حاکمیت جمهوری اسلامی در سیاست، یک تمامیت‌خواه ضد آزادی، ضددمکراسی و ضد حقوق‌بشر و یک اشغالگر جغرافیای ایران با هدف سلطه‌گری و استثمار و چپاول است.

این حاکمیت در دین یک تمامیت‌خواه انحصارطلب است که خواسته است تفکر دینی حکومت را بر تفکر انسان ایرانی تحمیل کند. یک متوحش زن‌ستیز است و یک دین‌پناه متوسل به رذیلت دجالگری.

این ساختار سیاسی ــ مذهبی در جنایت، افسارگسیخته و درنده‌خو با کلاهک برتری دینی است.

مشاهده می‌شود که هر سه عامل به‌هم تنیده و آمیخته هستند و در این ۴۴سال از هم جدا نبوده‌اند. با این حال باید دنبال عاملی بود که نقش اصلی را در همزیستیِ دو عامل دیگر ایفا می‌کند تا نظام جمهوری اسلامی را سر پا نگاه دارند.

همان‌طور که در مقدمه اشاره شد، شاهدیم که پس از ۴۳سال همزیستی بخش قابل توجهی از روحانیت شیعه با نظام ولایت فقیه، امسال بر اثر قیام فراگیر و سراسری و حجم جنایات خامنه‌ای و گماشتگانش علیه مردم، ناگهان این بخش از روحانیت از در مخالفت با خامنه‌ای درآمده و قوه‌ٔ قضاییه‌ٔ او را زیر سؤال برده است. از طرفی در بررسی تمام شعارهای فریاد شده طی قیام سه ماه اخیر، شاهدیم که جنایات خامنه‌ای و پاسداران، از برجسته‌ترین مشخصه‌های این شعارها هستند. در جبهه‌ٔ جهانی شاهدیم که زن‌ستیزی ضدبشری، باعث اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل و نیز صدور شصت ونهمین قطعنامه‌ٔ محکومیت این رژیم به‌خاطر نقض حقوق‌بشر شده است.

بنابراین می‌توان از ارتباط سه عامل سیاست، دین و جنایت در ساختار حاکمیت ولایت فقیه، به این نتیجه‌ٔ قاطع رسید که درون و بیرون این حاکمیت گواهی می‌دهند که بر محور «جنایت»، از دو عامل دین و سیاست سود می‌برد. اکنون با گسترش قیام و دادخواهی به‌وسعت ایران‌زمین و هر جایی از جهان که ایرانیان هستند، باید یقین داشت که مکافات اتودینامیک توسل به حداکثر جنایت در لوای دین و با تکیه بر سیاست، گریبان نظام جمهوری اسلامی را گرفته است. کیفیت انجام نهاییِ این مکافات را که سرنگونیِ قانون‌مند و محتوم این حاکمیت است، استمرار قیام پاییز ۱۴۰۱ با اراده و اتحاد قیام‌آفرینان و دادخواهان سراسری رقم خواهد زد.