مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین آمریکا
با تشکر از این معرفی. من میخواهم با بهرسمیت شناختن رئیسجمهور منتخب مریم رجوی شروع کنم. شورای ملی مقاومت ایران تحت رهبری او در حال پیریزی یک جمهوری آزاد، مستقل و دموکراتیک در ایران است.
حدود یک سال پیش با شما اینجا بودم. چقدر دنیا و ایران تغییر کرده است. میخواهم کمی در مورد آن صحبت کنم.
بسیار خوشحالم است که امروز بعدازظهر اینجا با شما هستم.
به هر حال، چه زمانی بهتر از همین الآن برای حضور در میان شما وجود دارد؟
ماههاست که شاهد وقوع قیامها برای آزادی در سراسر ایران بودهایم. آزادی در راه است و همه ما باید دور هم جمع شویم و یک صدا بگوییم که مردم ایران سزاوار آزادی هستند! این خواسته آنهاست.
اشتباه نکنید، جهان نمیتواند آنچه را که امروز در ایران میگذرد نادیده بگیرد: ایرانیان شجاع، که بسیاری از آنها زن هستند، آنها به اینکه اینکار غیرممکن مینمود توجهی نکردهاند. مطمئنم همه شما جام جهانی را دنبال کردهاید و دیدهاید که خامنهای و مزدورانش خانوادههای باز یکنان تیم جام جهانی ایران را تهدید کردند که حتی به نرمترین صورت از معترضان حمایت نکنند.
درست است - حتی برای یک بازی فوتبال - رژیم نمیتوانست تحمل کند که اقتدارش تضعیف یا به چالش کشیده شود. رژیم با این کار بار دیگر ترس و اضطراب و ضعف بنیادین خود را نمایان کرد.
من با این شروع میکنم زیرا بعد از اینکه آمریکا آن بازی را برد یک اتفاق جالب افتاد: جشنها در سراسر ایران برپا شد. دلیلش این نبود که مردم ایران علیه باز یکنان خودشان شعار میدادند یا به نفع آمریکا شعار میدادند. آنها خوشحالی میکردند زیرا شکست تیم باعث شرمساری رژیم شد.
چیزی که بسیاری از ما در این اتاق امروز برای سالهاست میدانیم، بقیه جهان بالاخره از خواب بیدار میشوند: رژیم ایران نماینده مردم ایران نیست. سرنوشتی که خامنهای بهدنبال آن است، سرنوشتی نیست که مردم ایران میخواهند.
سرنوشتی نیست که خدا به آنها بدهد. آینده ایران در دست این استبداد مذهبی افراطی که در سال۱۹۷۹ قدرت را در دست گرفت، نیست، بلکه در دست معترضان شجاعی است که ماههاست خواهان آزادی هستند و فراخوان به پایان دادن به رژیم هستند.
همانطور که همه ما میدانیم و در زمان وزیر خارجه بودن کار میکردم، آینده ایران در دست مردم ایران است. برای درک چگونگی دستیابی به این هدف، مهم است که از تاریخ بهعنوان راهنمای خود استفاده کنیم.
اجازه دهید از ابتدا شروع کنیم. انقلاب ۱۹۷۹، البته تاریخ زیبای ایران میتواند خیلی زودتر شروع شود. این شامل رهبران بزرگی مانند کوروش کبیر است. یا تمدنهای بزرگی که در زمان خود نوری برای جهان بودند. این تاریخی است که بسیاری در این سالن شخصاْ از آن مطلعند.
با این حال، در این لحظه، بنیانگذاری ضدانقلابی استبداد مذهبی در کانون تخاصمهای متعدد رژیم ایران قرار دارد.
درگیری بین رژیم ایران و اسراییل و شیطان بزرگ آمریکا، تضاد بین رژیم ایران و اعراب سنی کشورهای حاشیه خلیجفارس، و تضاد بین رژیم ایران و مدرنیته همگی مهم هستند که آنها را بفهمیم.
با این حال، درک و فهم یک درگیری برای بازگرداندن ایران به جایگاه واقعی خود در تاریخ بسیار مهم است.
این مبارزه کانونی همان چیزی است که امروز از واشنگتن دی. سی شاهد آن هستیم. این مبارزه در خیابانها، در مساجد و در اذهان مردم ایران است، این تخاصم بین مردم و اپوزیسیون سازمانیافته خواهان آزادی و دموکراسی از یکسو و کل رژیم از سوی دیگر است.
زمانکه میگذردازمن میپرسند که به چی افتخارمیکنم، که ۴سال در مجریه خدمت کردم.
همیشه اشاره میکنم که من افتخار میکنم که بیش از یک دهه است که در زندگی حرفهییام در سمت درست این مبارزه بودهام. در سال۲۰۱۰ من از مردم ایران و تاریخ آنها، مهربانی آنها و احترام آنها به عقلانیت، دانش و زندگی انسانی صحبت کردم.
ایرانیها میخواهند در ایمان و فرهنگ خود پیشرفت کنند و به خانوادههایشان اجازه دهند شکوفا شوند. انسانیت اینرا فرمیخواند. این در تهران به همان اندازه که در لسآنجلس، آستین، نشویل یا ویرجینیا صادق است، صادق است.
سپس، رژیم وجود دارد. چهار سال پیش بهعنوان وزیر امور خارجه این سؤال را مطرح کردم که رژیم ایران چه چیزی به مردم ایران داده است؟ یادم میآید که نیویورک تایمز چه چیزی درباره این سؤال گفته. خیلی خوب است که شروع کردند شرارت این رژیم را ببینند و شاهد آن باشند. غیرقابل انکار است.
این رژیم محصول رنج و مرگ را در خاورمیانه به قیمت شهروندان خود درو میکند. اقتصاد ایران راکد و بدون نقشهمسیر است.
رهبری رژیم برعهده خامنهای، ابراهیم رئیسی و سپاه است. در تلاشهایشان متعصب و افراطیهستند. وحشی است. یک استبداد دینی است. پست و دزد سالار است. رهبران آن هزاران نفر از مردم خودشان را کشتهاند.
قصابانی که مرتکب بزرگترین جنایات شدهاند، مردانی مانند رئیسی، خود را در صف اول برای نقشهای رهبری میبینند، زیرا حاضرند هزاران نفر دیگر را بکشند. رهبران آن میتوانند یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی را ساقط کنند و صدها غیرنظامی را بکشند و انکار مسئولیت و پنهان کردن از جهان برایشان اهمیتی ندارد.
هیچ امیدی به اصلاح یا همکاری با رژیمی تحت رهبری چنین افرادی وجود ندارد. باید بدانیم که یکی از بزرگترین جنگها درون دولت آمریکا عدم درک آن است. اما همین رفتار دائماً توسط رژیم اعمال میشود و باینحال موضوع معامله در سالنهای بروکسل، پاریس، بن، و واشنگتن دی سی، مطرح است.
در دولت ترامپ میدانستیم که تفاوت بین ظریف و روحانی و خامنهای کمی بود.
ما این سیاست را در زمان دولت ترامپ نفی کردیم. در دولت ترامپ برایمان مهم بود که مردم ایران نگاه میکردند و درک ما از رژیم را متوجه میشدند. آیا ما با دیدگاه آنها برای ضرورت تغییر عمیق در داخل کشور شریک بودیم؟ ما ثابت کردیم که مماشات با تهران برای رسیدن به صلح در منطقه ضروری نیست. مأموریت ما، مأموریت ترامپ به من و راهنمایی او و آن راهنمایی که به تیم ام دادم، ساده بود و من آن را در ماه مه ۲۰۱۸ ارائه کردم.
ما از رژیم خواستیم که به دوازده شرط ساده گردن بگذارد، و به صراحت اعلام کردیم که اگر این کار را انجام ندهد، هر فشاری را که در اختیار ماست علیه آن اعمال خواهیم کرد. که قدرت کشتن مردم ایران و دامنزدن به رعب و وحشت را در سراسر منطقه و جهان از رژیم سلب میکند. ما قبول نکردیم که رژیم تغییرناپذیر است.
ما برای دستیابی به این اهداف چه در منطقه و چه در سراسر جهان اتحادهایی تشکیل دادیم.
این امر هدفمند بود.
اولاً، رویکرد ما روشن کرد که مردم ایران باید از هر جهت مورد حمایت قرار گیرند - اذعان کرد که در اسارت رژیم هستند. این سیاست ما هر گونه ابزار ممکن را برای افزایش قدرت مردم نسبت به رژیم فراهم کرد.
این جدید بود: دولت قبلی با هزینه کردن از جیب مردم ایران از خامنهای و مزدورانش حمایت کرده بود. در سال۲۰۰۹، زمانی که دولت اوباما فرصت حمایت از قیام مردم ایران را داشت، به کناری ایستاد.
اون روز دیدم که او احتمالاً اینرا بهعنوان شکست دولتش بهرسمیت شناخت. امیدوارم که اینرا بهرسمیت بشناسد زیرا برای مردم ایران مهم است که برانند این مسأله حزبی نیست. برای هر آمریکایی اهمیت دارد. همه ما انسانها و آمریکای باید اینرا درک کنیم. ولی اخبار خوبی وجود دارد که قبلاً که اینجا بودیم نمیتوانستیم با شما در میان بگذارم.
این اتفاق در دوران ما رخ نداد.
ما از هر ابزاری که در اختیار داشتیم برای تراز و حذف قدرت رژیم استفاده کردیم. هر عامل قدرت و نه فقط توان نظامی آنها.
متأسفانه، در دو سال گذشته شاهد برهم زدن آن بودیم. شاهد بودیم ایران منابع و ابزارهای بیشتری و قدرت بیشتری بهدست آورد. زمان کافی برای دستیابی کامل به اهداف نهایی ما نبود.
با این حال ۲۰ژانویه که رفتم رژیم بهوضوح در ضعیفترین و ایزولهترین نقطه خود در دهههای اخیر قرار داشت.
رژیم توانایی فروش بیش از بخش ناچیزی از کل ظرفیت خود را نداشت. ذخایر ارزی آن کمتر از ۱۰درصد سال۲۰۱۸ بود.
تروریست سپاه، سلیمانی از روی زمین محو شد، دیگر قادر به خدمت به نظام و تهدید وطنپرستان در داخل و خارج از کشور نبود. ارزش ریال بهنحو بیسابقهیی سقوط کرد. رژیم برای اولین بار ترسید که بهاصطلاح «انقلاب» ش برای همیشه حفظ نشود. و کانونهای شورشی در ایران، آن میهنپرستان پرافتخار ایرانی، بیش از هر زمان دیگری قدرتمند بودند و برای همه کسانی که از آنها حمایت میکردند، خوشبینی و ساختار واقعی مقاومت را فراهم کردند.
سیاستهای دولت ما در هر مرحله از مردم ایران حمایت میکرد.
بسیار خوشبین هستم هر بار میبینم هر رهبر ارشد در دولت آمریکا و دولتهای سراسر جهان، رهبران تجاری، مذهبی و... روشن میسازند که مردم ایران حق حاکمیت خود را دارند.
شماواقعاً میتوانید تأثیرات کارمارادرانتخابات رئیسی کمی بیش از یک سال پیش ببینید.
میزان مشارکت کمترین میزان از سال۱۹۷۹ بود که نشاندهنده رد کامل رژیم و کاندیدایش آن بود. حتی رژیم هم میدید که مردم ایران خامنهای و اراذل او را تحریم میکنند. این باعث شد همه جهان ببیند که انتخابات چیزی بیش از یک «نمایش» نباشد.
قبل از انتخابات مجموعهیی از تحولات اجتماعی بزرگ در سالهای ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ رخ داد. میخواهم چند شعار از آن جنبشها را در اینجا بخوانم:
«اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و «مرگ بر دیکتاتور». این قیامها پایههای رژیم را کاملاْ لرزاند و زمینهای برای آنچه امروز میبینیم بود. مردم ایران هیچ امیدی به انتخابات تحت نظارت خامنهای بهعنوان ابزاری جهت تغییرات محتوایی ندارند.
اکنون، رژیم در نامتعینترین نقطه خود در ۴۰سال گذشته است. ایرانیان از هر گوشهیی از کشور میتوانند شاهد شکست رژیم در عمل به وعدههای خود باشند.
بی کفایتی عظیم آن ملت را تباه کرد. بیکفایتی آن منجر به سرنگونی یک هواپیمای مسافربری با صدها غیرنظامی بیگناه شد. این بیکفایتی خرید غذا و گاز و اقلام اساسی را غیرقابل دسترس کرده است. توانایی برای واکنش به بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله عملاً وجود ندارد. رژیم به هیچوجه نتوانست با پاندمی کرونا مقابله کند. رژیم فلج شده است. مردم آن را میدانند.
تا آنجا که به رئیسی برمی گردد، او رئیسجمهور مردم ایران نیست. او خادم خامنهای است و رسالتش روشن است: درد اعمال کنید. بترسانید و به غارت و چپاول ثروت مردم ایران ادامه دهید.
اما رئیسی پیشاپیش شکستخورده است. او نتوانسته قیامها را در ایران بعد از ۹۰روز سرکوب کند یا روحیه بزرگ مقاومت را در درون مردم ایران بشکند. او نمیتواند آنرا بشکند. ساده نخواهد بود.
اما در حالی که رژیم ممکن است در نامتعینترین نقطه خود باشد، اما در خطرناکترین حالت خود نیز قرار دارد.
این کشور به روسیه تسلیحاتی میدهد تا در جنگ در اوکراین از آن استفاده کند، و برنامه هستهیی خود را برای تقویت دست خود در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی افزایش داده است. ما باید آماده باشیم تا در کنار شرکا و متحدان خود در برابر این تهدیدها بایستیم.
اکنون زمان آن است و در واقع ممکن ست زمان ببرد. همه این تحولات رژیم تضعیف شده، انتخابات ساختگی در سال۲۰۲۱، چرخه اعتراضات و سرکوبهای وحشیانه در طول پنج سال گذشته همه اینها تا به امروز شکل گرفته است.
۴۰سال مقاومت دربرابرسرکوب وحشیانه رژیم اکنون به اوج خودرسیده است.آنرا حس میکنم.
میتوانید شاهد باشید و جهان شاهد آن هست. جنبشی که امروز میبینیم بهوضوح با آنچه در گذشته دیدهایم متفاوت است. آیتالله شاهد آن هم هست. رهبری قیامها را زنان و رهبری جوانان ایرانی بر عهده دارند.
شجاعت آنها قابل ستایش است. قابل ستایش است که اشاره کنیم آنها خواستار اصلاحات نیستند با اینکه لازم و مناسب است. آنها خواستار تغییر رژیم و آزادی هستند. آنها خواهان یک جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین از دولت و آزاد و عاری از هر نوع دیکتاتوری هستند.
اکنون رژیم ایران میخواهد معترضان را بیاعتبار کند و آنها را بهعنوان هدایت شده توسط محرکان خارجی یا دنبالهرو کسانی که از بازگشت دیکتاتوری دیگر حمایت میکنند، به تصویر بکشد. اینطور نیست. آنها آزادی میخواهند. اما اینها دیگر هیچکس را فریب نمیدهد، چه رسد به همه افرادی که امروز در این سالن هستند. شعارهایی که هر روز در سراسر ایران شنیده میشود، چنین آیندهای را رد میکند.
در میان برخی این نگرانی وجود دارد که این اعتراضات ممکن است به هرج و مرج و تجزیه طلبی منجر شود. تاریخدان ایران نیستم ولی زیاد خواندهام. به نظر من این دیدگاه اشتباه است.
همانطور که من در طول سه ماه گذشته شاهد گسترش اعتراضات بودم، جنبشی را ندیدم که در هرج و مرج باشد، که در آن جناحهای متخاصم برای کسب شناخته شدگی با هم رقابت کنند. در عوض جبهه متحد دیدهام. گروههای مخالف برای چنین ادعا وجود ندارند. این مردمی است که خواهان آزادیهای کامل هستند.
من مردم متحدی را دیدهام که شجاعت و همکاری باور نکردنی را برای سرنگونی رژیم نشان میدهند. قبلتر درباره عمق و گستردگی این صحبت کردم که وجود دارد. این از کردستان تا سیستان و بلوچستان و از اعراب در خوزستان تا پایتخت در تهران مشخص بوده است. همه مذاهب و اقوام در مخالفت خود با رژیم و به امید آیندهای بهتر متحد شدهاند.
ما شاهد جنبشی درگیر هرج و مرج نیستیم. البته فراز و نشیب هایش را خواهد داشت.
ما شاهد قیام ملت واقعی ایران علیه ظالم دیرینه خود هستیم.
اما نباید فراموش کنیم که این مبارزه هزینه گزافی داشته است. همه شما مردمی را دارید که رنج برده و خواهند برد. برآوردها نشان میدهد که صدها معترض قبلاً کشته شدهاند، میدانیم که خیلیها در زندان هستند شاید حدود ۳۰۰۰۰ که نفر دستگیر شدهاند. مقامات رژیم تهدید کردهاند که برای سرکوب اعتراضات، اعدامهای دستهجمعی معترضان را آغاز خواهند کرد. انتظار نداریم که تغییر کنند. اعتراضات برای همین است. یک بهرسمیت شناخته شدگی عمیق که این رژیم توان تغییر ندارد.
تمام جهان - و بهویژه دولت بایدن - باید روزانه مستمر و عمیقاً و بیقید و شرط این تهدیدها را محکوم کنند.
با این تمام میکنم. این کار جدی است. با قلبمان برای آنچه که میدانیم حق است انجام میدهیم. ریسکهایی که مربوط به این کار است را ساده نمیگیریم. میدانیم کار خوب لازم است و فداکاری زیادی خواهد داشت تا به حرف برسیم. اهداف ارزشمند اینرا لازم دارند.
چیزی که رژیم نمیفهمد این است که اینها فقط اعتراض نیست. این یک انقلاب در حال تکوین است. سازمانیافته و قدرتمند است. بزرگتر از همه ماست.
این من را به نقطه پایانی میرساند.
سه ماه تظاهرات و قیامهای قدرتمند و تسلیم ناپذیر اتفاقی رخ نمیدهد. آنها نیز محصول مداخله خارجی نیستند، اگر چه رژیم دوست دارد دروغ بگوید و بگوید که اینطور است.
نه، این اعتراضات نتیجه چهل سال مخالفت سازمانیافته با رژیم ایران است.
اکنون زمان آن است.
همانطور که در مورد دولت ترامپ اتفاق افتاد، حقوقبشر و مبارزه با تروریسم باید همچنان در مرکز سیاست ما در قبال ایران باشد. اگر میخواهیم ایران را از دستیابی به سلاح هستهیی باز داریم، باید فشار وارد کنیم و منابع شان را خشک کنیم. ، برنامه تحریمها و فشارهای اعمال شده ما مؤثر بود.
در پایان مردم ایران تغییر واقعی را سوق میدهند.
در حالیکه من تاریخدان ایرانی نیستم ولی تاریخ آمریکا را بهخوبی میدانم.
بنیانگذاران خود ما، مردانی مانند توماس جفرسون، هنگام نوشتن اسناد تأسیس کشور ما از حکومت کوروش الهام گرفتند. هنوز هم باور نکردنی است که در هزارهها بعد به این ارتباط فکر کنیم.
این یک میراث غنی و درخشان است که ایرانیان – زنان، مردان، نوجوانان و کودکان امروز بهدنبال بازسازی آن هستند. من دعا میکنم که خدا به مراقبت از مردم ایران در حالیکه آنها برای این تغییر کار میکنند ادامه دهد. من دعا میکنم با حمایت ایرانیان ساکن در سرتاسر جهان – و کسانی که از درون مقاومت میکنند –روز آزادی آنها خیلی زود فرا برسد.
من به این هدف متعهد هستم. میدانم برای همه شما هم همینطور است. با این امید که رسالت شما پر برکت باشد و مردم ایران بهزودی به آزادی که بسیار شایسته آن هستند برسند.
متشکرم.