اسناد محرمانه سپاه...
سند محرمانهٔ جمعبندی سپاه پاسداران از۱۰۰روزاستمرار قیام در ایران حامل چه پیامی است؟
اگر از حواشی و اضافات آن بگذریم و جنگهای حیدری ـ نعمتی در بین باندهای غالب و مغلوب حکومت ما را به خود مشغول ندارد، به اصل مطلب در کنه این جمعبندی خواهیم رسید. اصل مطلب همان است که اینروزها دغدغهٔ اول و آخر خامنهای و ژنرال ـ پاسدارهای از نفسافتادهٔ آن شده است: «مجاهدین، مجاهدین و مجاهدین»
دشمن ملت و تاریخ ایران با واژههایی مانند «جریان نفاق»، «نفاق»، «منافقین»، «آلبانینشینان»، «بغی و بغات» به این نام سرخ و ممنوع واکنش نشان داده است.
الهامگیری جوانان از مجاهدین
مجاهدین کدام استراتژی را نمایندگی میکنند که خط قرمز و دشمن درجهٔ یک نظام ولایت فقیه شدهاند.
پاسخ روشن است. مجاهدین از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تاکنون مونیستی، بیاعوجاج و بدون شکاف بر براندازی پافشردهاند. آنها یک روز هم از این خواسته بالابلند عدول نکردهاند. براندازی با نام و شهرت آنان عجین است. آنها فقط مبلغ براندازی نبودهاند، در عمل قیمت سنگین آن را پرداخته و راههای فراوانی را برای نیل به آن آزمودهاند. از جنگ چریک شهری گرفته تا تأسیس یک ارتش آزادیبخش ملی و دست زدن بهعملیاتی بزرگ مانند فروغ جاویدان.
آنها اینک برای شرایط عینی ایران در حکم شرط ذهنی هستند. از این رو جوانان قیامی آنها را الگوی خود قرار میدهند تا با استبداد، ارتجاع و بنیادگرایی حاکم بر میهن دربیفتند.
شکلگیری کانونهای شورشی و گسترش کمی و کیفی آن محصول چنین فرایندی است.
مجاهدین هرگز و هیچگاه در برابر این شیخ و شاه سر فرود نیاوردهاند. جوان ایرانی وقتی میخواهد افقی را برای آرمانگرایی و آزادیخواهی خود ترسیم نماید، بیگفتوگو به آنان و شهیدان و قهرمانانشان اقتدا میکند.
به این فاکت تکاندهنده از زبان دشمن توجه کنیم:
«مجاهدین سابقه کنشگری علیه حکومت پهلوی و نظام را داشته است. همین سابقه، تصویر ذهنی مثبتی در اذهان ناآگاه به تاریخ دربارهٔ مجاهدین ایجاد میکند و این سازمان را بهعنوان جریانی حقطلب که بههیچ نظم سیاسی باج نداده است، میشناساند» (باشگاه خبرنگاران جوان. ۱دی ۱۴۰۱).
هراس از رادیکالیسم و تعمیق انقلاب
در سند محرمانهٔ جمعبندی سپاه پاسداران از ۱۰۰روز قیام جابهجا رد پای یک هراس عمیق را احساس میکنیم. هراس از پیشرفت استراتژی مجاهدین در خیابانهای ایران. هراس از سازمانیافتگی جوانان و مسلح شدن آنان برای مقابله با پاسداران و لباسشخصیها، هراس از کشیدهشدن جنگ و گریزهای خیابانی به محلهها و فراگستر شدن آن، هراس از رادیکالیسم و تعمیق انقلاب دمکراتیک.
با استناد به این سند محرمانه میتوان درک کرد که چرا خامنهای از رد و بدل شدن گلوله در خیابانهای تهران و دیگر شهرها میهراسید و میهراسد.
بازندهٔ نهایی هر درگیری مسلحانه نه مردم که تمامیت این حکومت لرزان خواهد بود.
اعتراف پاسدار رمضان شریف، سخنگوی سپاه دلیلی بر اثبات این بحث است:
«قدرت را باید طوری اعمال کرد که دشمن لبخند نزده و شاد نشود به این دلیل به بسیجیان و مدافعان امنیت اجازه شلیک داده نشد» (خبرگزاری مهر. ۷دی ۱۴۰۱).
در سند محرمانهٔ سپاه پاسداران نگرانی و هراس عمیق این نیروی ضدخلقی از ورود جامعه به فاز مسلحانه و قیام سازمانیافته با الگوی کانونهای شورشی نیاز به توضیح بیشتر ندارد؛ دقت کنید:
«با گذشت زمان و فرسایشی شدن اعتراضات، تعداد افراد اغتشاشگر با هدایتگری (مجاهدین) به مرور رفتار خشنتری را از خود نشان خواهند داد.
در شگرد جدید اغتشاشگران در تهران، تجمعات پراکنده با جمعیت اندک، محوریت پیدا کرده. به اینصورت که اغتشاش از خیابانهای اصلی و میدانها به سمت کوچه پسکوچهها سرایت داده شده. به نظر میرسد: این شیوه تجمع و اغتشاش کاملاً هدفدار و هدایت شده و با چند هدف در دستور کار قرار گرفته است.
با این روش، بخشهایی از مردم که درگیر آشوب نبودند، در معرض آن قرار میگیرند و تصور فراگیر شدن نارضایتی در میان افراد بیطرف شکل میگیرد.
آشوبگران پای نیروهای امنیتی را به کوچه پسکوچهها کشانده و عموم مردم در معرض مسائلی مانند گاز اشکآور و... قرار میگیرند و در نتیجه احساس نفرت و خشم نسبت به مأموران امنیتی در مناطق مختلف شکل میگیرد.
تهیه اسپری فلفل دستی برای پاشیدن بهصورت مأموران لباسشخصی به هنگام دستگیری افراد اغتشاشگر، همراه با شناسایی و انتشار عکس مأموران لباسشخصی بهمنظور تعرض به آنها، به یک شیوهٔ رایج در اغتشاشات تبدیل شده است».