۱۴۰۱ آذر ۲۲, سه‌شنبه

خامنه‌ای این بار هم کور خوانده است


                                    سخن روز

۴روز پس از اعدام جنایتکارانهٔ شهید قهرمان قیام، محسن شکاری، خامنه‌ای ضحاک خون جوان برومند دیگری را بر خاک ریخت. دژخیمان خامنه‌ای، شهید شورشی دیگر مجیدرضا رهنورد را در کمتر از ۳هفته پس از دستگیری، در خیابانی در مشهد، با جراثقال حلق‌آویز کردند. این اعدام بزدلانه در وحشت از خروش و خیزش مردم و جوانان شورشی مشهد، نه در ملأعام، بلکه در تاریکی شب و بدون اعلام قبلی در جمع شماری از مزدوران پاسدار و بسیجی صورت گرفت، تا لااقل به‌این شغالان لرزان و هراسان، روحیه تزریق شود.

خامنه‌ای با این دومین اعدام در هشتاد و هشتمین روز قیام، نشان داد که برای مهار قیام راهی جز اعدام و کشتار ندارد و عواقب آن را به ناگزیر باید بپذیرد. او وحشت‌زده از استمرار قیام و خطر بالا‌گرفتن شورش و آتش، حربه اعدام برای ارعاب مردم بپا خاسته و برای روحیه دادن به مزدوران وارفته، تنها راه حفظ نظام منفورش یافته است. اما واکنش‌های اجتماعی در برابر این هر دو اعدام حاکی از آن است که خلیفهٔ ارتجاع این بار هم کور خوانده و هر اعدام، جرقهٔ دیگری بر انبار باروت خشم و کینهٔ مردم از این رژیم پلید است و خلق ستمدیده و اسیر، بیش‌از‌پیش ایمان می‌آورد که تنها آتش جواب آتش است.

در متن قیامی که به چهارمین ماه نزدیک می‌شود، پیآمد این اعدامها در عرصه سیاسی و بین‌المللی هم این واقعیت را برجسته می‌کند که خامنه‌ای فقط زبان قدرت و قاطعیت را می‌فهمد. زیرا همه می‌بینند که فاشیسم دینی به تمامی فراخوانهای بین‌المللی و به همه اعضای شورای حقوق‌بشر ملل متحد و قطعنامه صادر شده از سوی این شورا دهن کجی می‌کند و پاسخ آنها را با اعدامهای پی‌درپی می‌دهد. به این ترتیب، افکار عمومی بین‌المللی که در شرایط کنونی قویاً با موضوع قیام سراسری مردم ایران درگیر است، دیگر نمی‌تواند اکتفا کردن به تقبیح و محکومیت‌های لفظی را به‌عنوان واکنش مطلوب در مقابل جنایات آخوندها بپذیرد و آن چه را که مقاومت ایران از سال‌ها پیش بر آن پای فشرده یعنی طرد کامل این رژیم از جامعه جهانی و تعطیل مراودات و گفتگوهای انتقادی با دعوی «مدره کردن رژیم وحشی»، مقبولیت فراگیر در افکار عمومی پیدا می‌کند.

آری، «افعی کبوتر نمی‌زاید» و هم‌چنان که رهبر مقاومت در پیامش پس از اعدام وحشیانه قهرمان شورشگر مجیدرضا رهنورد تأکید کرد، «لفاظی و اشک تمساح انتقادی برای مردم ایران از راه دور، کافیست». این سخنی است که امروز هر وجدان بیدار انسانی در نگاهی به قیام مردم ایران و جنایتهای خامنه‌ای، بر آن صحه می‌گذارد و این فراخون برحق را در مقابل جامعه جهانی و دولتهایی که از حقوق‌بشر و ایستادن در کنار مردم ایران دم می‌زنند، قرار می‌دهد که «اگر راست می‌گویید، سفارتهای رژیم را تعطیل کنید. پاسپورت مزدوران را باطل و آنها را اخراج کنید. ضرورت انحلال سپاه خامنه‌ای و وزارت اطلاعات و حق مقاومت و سرنگونی فاشیسم دینی را به‌رسمیت بشناسید».

حرف آخر را البته مردم ایران و مقاومت آزادی‌ستانشان با شورش و آتش می‌زنند و خون محسن‌ها و مجیدرضاها عزم شان را برای برکندن ریشه رژیم ولایت فقیه صیقل می‌زند.