۱۴۰۱ آذر ۲۸, دوشنبه

«خواص» لطفاً ساکت!


                                    سخن روز

خامنه‌ای دراولین سخنرانی خوددربارهٔ قیام،خواص نظام راموردعتاب قرارداد که «باید بفهمیدکه مسأله،دلسوزی برای یکدخترجوان نیست،بایداینرامیفهمیدید،اگرنفهمیدید بفهمید! اگر فهمیدید باید موضع اعلام بکنید!»(۱۱مهر ۱۴۰۱).

اکنون در حالی که قیام وارد چهارمین ماه خود شده، برخی از خواص به‌صحنه می‌آیند و موضع اعلام می‌کنند، اما حرف‌هایی می‌زنند که عمق گسست‌ها و شقه‌وشکاف ولایت ارتجاع در زیر ضرب قیام را برملا می‌کند. به‌نحوی که خلیفه درمانده باید آنها را امر به‌ سکوت کند و حکم حکومتی بدهد که «خواص» لطفاً ساکت!

پس از محقق داماد، اکنون نوبت به‌ آخوند عبدالله نوری رسیده که قیام قفل از دهانش برداشته و او را هم به‌حرف آورده است.

عبداالله نوری که از نزدیک‌ترین مهره‌ها به‌ خمینی ملعون و در دولت رفسنجانی و خاتمی وزیر کشور بوده، بیانیهٔ مفصلی(به‌تاریخ ۲۶آذر ۱۴۰۱) صادر کرده و می‌نویسد: «اکثر کارشناسان مستقل در تمامی زمینه‌ها از سیاست خارجی تا اقتصاد و فرهنگ مخالف مسیری هستند که توسط حکومت انتخاب شده و در حال اجراست و آتیه‌ٔ ایران با تمدن دیرینه و بزرگ را به‌مراتب رنج‌بارتر از وضع ناهنجار کنونی می‌دانند. با وجود این، به‌دلیل جایگاه برتر و کانونی رهبر نظام در ساختار قدرت، نظر و منویات رهبری ملاک بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها و عملکردها قرار می‌گیرد. بن‌بستی که اکنون کشور در آن گرفتار آمده است از آن روست که بنا نبوده و نیست که سخن و نظر اکثریت مردم شنیده شود و یا سخن و نظر مردم تفسیر به‌رأی حاکمان می‌شود. حال این مردم معترض، منتقد، رنجدیده و گرفتار در مصائب اقتصادی و معیشتی چگونه مخالفت خود را با خط‌مشی و سیاست‌هایی که نظرات و تصمیمات رهبری نظام را در آن دخیل می‌دانند، اعلام کنند؟ مردمی که با بسیاری از این تصمیمات مخالف هستند و آن را به‌زیان ملک و ملت می‌دانند، چگونه می‌توانند سکوت پیشه کنند؟».

پیداست که قیام و ضربات مستمر آن به‌مدت بیش از ۳ماه، چنان زهوار دیکتاتوری ولایت فقیه را از هم گسسته که گوشه‌یی از تبهکاری‌های ۴۳ساله رژیم ولایت فقیه را که مقاومت ایران مستمراً افشا می‌کرد، اما استبداد آخوندی تلاش می‌کرد آنها را وارونه جلوه دهد، اکنون از زبان بالاترین مهره‌های حکومت بازگو می‌شود. حقایقی هم‌چون: «ذبح اخلاق و انسانیت با تهدید و خشونت عریان حکومت در برابر اعتراض مردم»، «برخوردهای به‌شدت خشونت‌آمیز و هتاکی‌ها و فحاشی‌های بی‌سابقه نسبت به‌معترضان»، «خشونت با نسل جدید و جوانانی که از انبوه مشکلات به‌ستوه و خشم آمده و از آینده روشن ناامیدند» و...

اما مردم ایران که این سخنان را از آخوند عبدالله نوری می‌شنوند، نقش جنایتکارانهٔ او در سرکوب قیام‌ها و کشتار مجاهدین و از جمله سرکوب خونین و قساوت‌بار محروم‌ترین اقشار مردم مشهد را از یاد نبرده‌اند.

روز ۹خرداد ۱۳۷۱ ده‌ها هزار تن از مردم محروم محلهٔ طلاب مشهد در اعتراض به‌ خراب کردن خانه‌هایشان توسط رژیم که منجر به‌ زیر آوار ماندن و کشته شدن یک کودک خردسال شده بود، سر به‌ شورش برداشتند. مردم به‌جان آمده در این شورش که ۲روز ادامه داشت، برخی مراکز سرکوب و غارت رژیم را تخریب کردند و به‌آتش کشیدند. سپاه و نیروهای سرکوبگر به‌دستور خامنه‌ای و همین آخوند نوری که وزیر کشور بود، وارد صحنه شدند، مردم را به‌رگبار بستند، ده‌ها تن را به‌شهادت رساندند، صدها تن را مجروح کردند و ۳هزار تن را دستگیر کردند و زیر شکنجه‌های وحشیانه قرار دادند و دست آخر طی کمتر از ۱۰روز قضاییهٔ جلادان حکم اعدام ۴تن از قیام‌کنندگان را به‌مورد اجرا گذاشت. در آن موقع، آخوند نوری هیچ‌یک از روضه‌های کنونی دربارهٔ «آزادی بیان و اعتراض» را نمی‌خواند.

از نظر او مقصر خود آن مردم محروم بودند، چرا که او حتی امروز هم قیام کنندگان ۱۴۰۱ را مقصر می‌داند که با «اعمال و رفتارهای خشونت‌بار، گسترش آشوب و هرج و مرج و به‌طور کلی غبارآلود شدن فضای کشور، بستر و فضای مساعدی برای سرکوب روزافزون و اعمال حداکثر قدرت و ارعاب توسط حاکمیت را فراهم (کردند)»(از بیانیه عبدالله نوری ـ ۲۶آذر).

چه می‌شود کرد، اصلاح‌طلبان حکومتی نوعاً فراموش‌کارند، وقتی بر سر کارند، روضه‌های «آزادی» و «جلوهٔ رحمانی پیامبر اسلام» و... را فراموش می‌کنند و در سرکوب خونین مردم محروم، از اعدام و ترور مخالفان در داخل و خارج کشور، از بستن روزنامه‌ها ولو به‌خاطر درج یک عکس و از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند و در مجیزگویی از دیوی مثل خامنه‌ای تا آنجا پیش می‌روند که او را «مرتبط با وحی» می‌خوانند و می‌گویند: «قانون مشروعیت خود را از ولایت فقیه کسب می‌کند»(محمد خاتمی ـ روزنامهٔ فرهیختگان ـ ۵دی ۱۴۰۰).

اما اگر اصلاح‌طلبان فراموشکارند، تاریخ همه چیز را به‌یاد می‌سپارد و از جمله فراموش نمی‌کند که مقاومت ایران زمانی که «پروژهٔ امنیتی» دولت اصلاحات به‌ سردمداری خاتمی شیاد با آن ساز و دهل کرکننده روی کار آمد، اعلام کرد: «از همه کسانی که به‌ آزادی مردم ایران و استقلال میهن می‌اندیشند، می‌خواهد که اسیر توهم‌آفرینی‌های آخوندهای فاسد و هم‌پیمانان و دنباله‌روان‌شان نشوند و یقین داشته باشند که نجات از شر حکومت قرون‌وسطایی و انسان‌ستیزی که خمینی بنیان گذاشت، جز با سرنگونی کامل و تمام‌عیار این رژیم جهنمی از طریق قهرآمیز، در پیوند با تمام اشکال مبارزه اجتماعی مردم ایران میسر نیست و در چارچوب رژیم ولایت فقیه به‌ هیچ تحول یا استحاله‌یی به‌سود مردم ایران نمی‌توان امید داشت»(بیانیه شورای ملی مقاومت به‌مناسبت شانزدهمین سالگرد تأسیس شورا ۳۰تیر ۱۳۷۶).