۱۴۰۱ دی ۷, چهارشنبه

نماینده شورای ملی مقاومت ایران در انگلستان به ”الجزیره“: رژیم ایران از ۷۵روش برای شکنجه زندانیان استفاده می‌کند


                          خانم دولت نوروزی

نماینده شورای ملی مقاومت ایران در انگلستان، خانم دولت نوروزی در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الجزیره-عربستان (سه‌شنبه ۶دی) تأکید کرد که رژیم آخوندها تاکنون بیش از ۷۰۰نفر را به دست نیروهای سرکوبگر (خود) کشته است و بیش از ۹۶درصد مردم ایران علیه حکومت آخوندها متحد هستند و این رژیم را نماینده خود نمی‌دانند. لباس شخصیها مخالفان را در روز روشن از وسط خیابان‌ها و دانشجویان را از خوابگاهها می‌ربایند.

خانم نوروزی توضیح داد که رژیم ایران از ابتدای حکومت آخوندها تاکنون بیش از ۷۵ نوع شکنجه علیه زندانیان سیاسی به کار برده است و اشاره کرد که ابراهیم رئیسی فقط شش کلاس ابتدایی را گذرانده و سخنرانی وی در مقابل مردم، موجب مضحکه آنها شده و مردم را به‌شدت می‌خنداند.

نماینده شورای ملی مقاومت در انگلستان  تأکید کرد که سفارتخانه‌های رژیم در خارج از کشور مراکز اطلاعاتی، مراکز جاسوسی و تروریسم است و برای طراحی ترور شخصیتهای مخالف در خارج از کشور کار می‌کند که بدون وقفه ادامه یافته است. وی افزود: بر اساس اظهارات مقامات رژیم، ٧٠درصد جامعه بیکار هستند و با ادامه تبعیض و سرکوب آزادیهای اولیه مردم، تورم به ۹۰درصد رسیده است.

گزیده‌ای از سئوال و جوابهای خانم دولت نوروزی:

سؤال: تخلفات و شواهد سرکوبی که رژیم ایران علیه تظاهر کنندگان اعمال می‌کند، چیست؟

خوشبختانه الآن که سه ماه از شروع قیام سراسری و بی‌وقفه در ایران می‌گذرد، جهان تا حدودی با خشونت ظالمانه و زن‌ستیزی آخوندهای حاکم بر کشور من آشنا شده‌اند و برخی از صحنه‌های ضرب و شتم وحشیانه تا حد مرگ تظاهر کنندگان، شلیک گلوله‌های جنگی و ساچمه‌ای بر روی تظاهر کنندگان بی‌دفاع را در خیابانهای شهرها و وحشیگری عوامل امنیتی این رژیم با زندان و دختران و جوانان ایرانی را دیده‌اند و بیش از ۷۰۰تن تاکنون کشته شده‌اند که ناشی از شلیک گلوله است. کما این‌که آخوندها در چهار دهه گذشته جنایات زیادی را علیه مردم ایران مرتکب شده‌اند و در پشت‌پرده و در سیاهچالها و شکنجه‌گاهها دست به جنایات زیادی در رابطه با بیش از ۳۰هزار تظاهر کننده که همگی خودسرانه دستگیر شده‌اند، زده‌اند.

رژیم خامنه‌ای که آشکارا در بن‌بست است،  هیچ راه‌حلی برای حل و فصل بحرانهای فزاینده سیاسی اجتماعی و اقتصادی مردم ایران ندارد و متقابلا پاسداران و بسیجیهای سرکوبگر خود را به افزایش سرکوب می‌گمارد.

فیلمهای زیادی در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان‌دهنده رفتار وحشیانهٔ نیروهای بسیجی و پاسداران آخوندها با تظاهر کنندگان می‌باشد.

مأموران چند نفره در خیابان‌ها به تظاهر کنندگان زن حمله می‌کنند و آنها را مورد هتک حرمت قرار می‌دهند. مزدوران لباس‌شخصی مخالفان را در روز روشن در خیابان می‌ربایند. برخی دانشجویان در نیمه‌های شب (از خوابگاه) ربوده شده‌اند و صدور احکام اعدام برای معترضان بازداشت شده شامل نوجوانان و افراد زیر ۱۸سال را هم شروع کرده‌اند. در این محاکمه‌های غیرعادلانه متهمان حتی به وکیل هم دسترسی ندارند.

 

سؤال: واقعیت شکنجه زنان در زندان چیست و آیا در این زمینه روایتها (و توصیفاتی) وجود دارد؟

واقعیت این است که زنان زندانی سیاسی از مظلوم‌ترین قربانیان شکنجه در ایران هستند.

از ابتدای حاکمیت ملایان در ایران بیش از ۷۵نوع شکنجه علیه زندانیان سیاسی به کار گرفته شده است، از جمله شکنجه‌های مرسوم در زندانها که بر زندانیان اعمال می‌شود می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

شلاق و کتک زدن، آویزان کردن، سوزاندن، فرو بردن اجسام تیز در بدن، سوزاندن آنها با فلز داغ. فشار و شکنجه بر زنان در زندانها همواره با وحشیگری و شدت مضاعف همراه بوده است.

 

سؤال: آیا محدودیت‌هایی برای دانشمندان، روشنفکران و فعالان در ایران وجود دارد و رژیم ایران برای آن چه ابزاری دارد؟

بنا‌به نوشته رسانه‌های بین‌المللی احتمالاً هیچ کشور دیگری مانند ایران تحت تأثیر فرار مغزها قرار نگرفته است. رژیم آخوندی برای حفظ حاکمیت خود محدودیتها و فشارهای زیادی را بر دانشمندان و روشنفکران و فعالان ایرانی اعمال می‌کند. زمینه‌سازی و به‌وجود آوردن فرصتها و تأمین منابع برای شکوفایی استعدادات نسل جوانی که آینده هر کشور است وظیفه دولتها است. متأسفانه در ایران به‌دلیل دیکتاتوری مذهبی و زن‌ستیزی آخوندها، آینده‌ای برای نسل جوان ایران متصور نیست.

اما نابود کردن استعدادات و از بین بردن فرصتهای علمی و تحصیلی، کشتن ذوق هنری و توان ورزشی و تبعیض نهادینه علیه دختران جوان و نوجوان ایرانی از خصیصه‌های برجسته رژیم زن‌ستیز آخوندها است.

۶۰درصد جمعیت ۸۴میلیونی ایران زیر ۳۰سال هستند. پتانسیل جمعیت جوان در کشور وقتی می‌تواند مورد بهره‌برداری قرار بگیرد که دولت بتواند محیط مناسب و مستعد برای اقدام عملی از سوی جوانان ایجاد کند و این همان چیزی است که آخوندها و رژیم تحت حاکمیتشان آنرا مذموم می‌دانند.

ابزار اعمال چنین محدودیتها و فشاری بر دانشمندان و روشنفکران علاوه بر قوانین ضدمردمی، مدیران و مسئولانی است که بجز به چپاول و دزدی به چیز دیگری فکر نمی‌کنند، مدیرانی که از علم و دانش و تمدن چیزی نمی‌دانند. شما تصورش را بکنید که رئیس‌جمهور یک کشور ”رئیسی“ به‌عنوان رئیس‌جمهور منتصب خامنه‌ای، بیش از ۶ کلاس سواد ندارد، به‌نحوی که حتی صحبت کردنش در مقابل مردم، موجب مضحکه و خنده شدید تمام مردم می‌شود.

 

سؤال: آیا کودکان هم دستگیر شده‌اند و مجازات آنها چیست؟

فاشیسم دینی حاکم بر ایران جنایتهای خود در چهار دهه گذشته در زندانی و شکنجه و حلق‌آویز کردن کودکان و نوجوانان زیر ۱۸سال را، امروز به خیابان‌ها و مدارس کشور گسترش داده‌اند. در میان بیش از ۷۰۰نفر شهدای قیام طی سه ماه گذشته بیش از ۶۰ کودک ۲ تا ۱۷ساله وجود دارد.

این شهیدان از جمله شامل یک کودک ۲ساله اهل زاهدان، یک دختر ۷ساله اهل بوکان، ۲ دختر ۸ساله، یک پسر ۱۰ساله، یک پسر ۱۱ساله، ۵ پسر ۱۲ساله، ۲ پسر ۱۳ساله، ۵ پسر ۱۴ساله است.

روز ۲۵آبان (۱۶ نوامبر) در شهر ایذه (جنوب غرب ایران) کیان پیر فلک یک کودک ۱۰ساله و یک کودک ۱۴ساله به نام آرتین رحمانی با شلیک پاسداران به‌شهادت رسیدند.

نمونه‌های جنایات رژیم و نقض تمامی قوانین بین‌المللی بی‌شمار است ولی تنها یک نمونه از آنرا اینجا ذکر می‌کنم: نیروهای سرکوبگر با حمله به مدارس به دستگیری و قتل دانش‌آموزان مبادرت می‌کنند. اسرا محمدی دختر دانش‌آموز ۱۵ساله اردبیلی پس از حمله نیروهای سرکوبگر رژیم به مدرسه شاهد، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و روز ۱۴اکتبر در بیمارستانی در اردبیل جان باخت. دانش‌آموزانی که در این مدرسه در مراسم اجباری حکومتی شرکت نکرده و شعارهای ضدحکومتی سر داده بودند مورد ضرب و جرح قرار گرفتند، کار ۷تن از دانش‌آموزان از جمله ”اسرا“ به بیمارستان کشیده شد.

 

سؤال: آیا رژیم به‌دنبال از بین بردن برخی از مخالفان در خارج از کشور است و آیا حقایقی در این زمینه وجود دارد؟

بله یقینا، ما در این زمینه با استمرار قیامهای سراسری که اکنون وارد چهارمین ماه آن شده‌ایم و اوجگیری تنفر عمومی مردم ایران و با دست و پا زدن رژیم آخوندی در باتلاق بحرانها، فاکتهای متعددی داشته‌ایم.

این حملات تروریستی حاکی از ناتوانی رژیم در مقابله با قیام سراسری دارد که نزدیک سه ماه است، ادامه دارد و هم‌چنین بیانگر بن‌بست مرگبار رژیم در بحرانهای داخلی‌اش می‌باشد. با نگاهی به تاریخچه این رژیم متوجه می‌شویم که از زمان به قدرت رسیدن آن، پیشینه‌ای از ترور در کارنامه رژیم آخوندها وجود دارد.

ماشین ترور و کشتن مخالفان توسط رژیم آخوندی ۴دهه است که به‌طور مستمر ادامه داشته و صدها ترور و عمل تروریستی در کشورهای مختلف توسط عوامل رژیم طراحی و اجرا شده است و تعدادی از شخصیتهای اپوزیسیون مانند پروفسور کاظم رجوی برادر مسعود رجوی رهبر مقاومت و اولین سفیر ایران در سازمان ملل بعد از انقلاب ضدسلطنتی دیکتاتوری شاه، آقای محمد حسین نقدی، سفیر سابق ایران و نماینده شورا در ایتالیا و تعدادی از اعضای شورای ملی مقاومت، عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان و تعدادی از همکاران او هم‌چنین بختیار آخرین نخست‌وزیر رژیم شاه در اروپا ترور شدند.

به اعتراف مقامات رژیم و شخص محمد جواد ظریف وزیر خارجه سابق رژیم سفارتخانه‌های رژیم مراکز اطلاعاتی و امنیتی و به‌عبارت درست‌تر مراکز جاسوسی و تروریستی می‌باشند و طراحی برای ترور مخالفان در خارج بی‌وقفه ادامه دارد ولی گاها افت و خیزهایی داشته است که متناسب با شرایطی بوده که آخوندها در داخل با آن مواجه بودند.

تاکنون تعدادی از کسانی که دست‌اندرکار این ترورها بودند در آمریکا و کشورهای اروپایی دستگیر و بعضاً محاکمه شده‌اند ولی متأسفانه به‌دلیل سیاست مماشات و باج دادن به آخوندها از سوی غرب بسیاری از آنها از مجازات فرار کرده‌اند.

مهمترین کیس تروریستی رژیم طرح عملیات بزرگ رژیم برای انفجار در گردهمایی سالانه ۱۰۰هزار نفره با حضور خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران و بیش از ۱۰۰۰ پارلمانتر و سیاستمدار و شخصیت برجسته از ۷۹کشور جهان، تحت عنوان ”ایران آزاد“ در سال۲۰۱۸ در ویلپنت پاریس بود.

طراح این عملیات تروریستی اسدالله اسدی، دیپلمات رژیم بود که در سفارت رژیم در اتریش به‌عنوان دبیر سوم معرفی شده بود.

اسدی به‌عنوان مسئول تیم ترور و سه همکارش در همان سال توسط پلیس امنیت آلمان و بلژیک و فرانسه دستگیر و در دادگاه آنتورپ بلژیک محاکمه و به ۱۷ تا ۲۰سال زندان محکوم شدند و هم‌اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خودشان هستند.

اخیراً مقاومت ایران بارها از جامعه بین‌الملل و کلیه کشورها خواسته است که جنایات رژیم آخوندی به‌ویژه فعالیت‌های تروریستی‌اش در خارج کشور را محکوم و رژیم را برای متوقف کردن ماشین ترورش تحت فشار قرار دهند و سفارتهای رژیم را ببندند.

به‌طور مشخص خانم مریم رجوی از جامعه بین‌الملل و به‌ویژه اروپا خواسته است:

حق مردم ایران برای دفاع از خود و سرنگونی رژیم را به‌رسمیت بشناسند

وزارت اطلاعات و سپاه در لیست تروریستی قرار گیرند

سفارتهای رژیم را ببندند و مزدوران را اخراج کنند

با اعمال تحریم همه‌جانبه در کنار مردم ایران قرار گیرند

 

سؤال: آمار بازداشت شدگان اعم از زن و مرد که اپوزیسیون توانسته رصد کند، چقدر است؟ موضع بین‌المللی و همبستگی مردم با مطالبات اپوزیسیون در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این اولین بار در تاریخ این رژیم است که بسیاری از کشورهای جهان و هم‌چنین تمامی سازمانهای بین‌المللی و گروه‌های بی‌شماری از شخصیتهای سیاسی، علمی و هنری و ورزشی، حمایت خود را از مردم ایران و علیه رژیم آخوندی حاکم اعلام می‌کنند. ولی این محکومیتها به تنهایی کافی نیست.

لازم به ذکر است که جامعه جهانی همواره نسبت به جنایات رژیم جنایتکار حاکم بر ایران سهل‌انگاری بزرگی داشته است. مثلاً در سال۱۹۸۸، بر اساس فتوای خمینی رهبر وقت رژیم بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی که اکثرشان از مجاهدین بودند، طی مدت کوتاهی قتل‌عام شدند. ابراهیم رئیسی که اکنون رئیس‌جمهور رژیم است، یکی از اعضای کمیته مرگ بود که حکم قتل‌عام خمینی را در تهران و حومه آن به اجرا درآورد و هزاران زندانی را کشت. اما آن قتل‌عام کاملاً مخفیانه انجام شد و جهان هیچ واکنشی نشان نداد.

ما به‌عنوان مقاومت ایران به همراه مردم ایران آماده‌ایم تا بهای دستیابی به آزادی در کشورمان را بپردازیم. آنچه ما از کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای همسایه می‌خواهیم این است که در کنار مردم ایران بایستند و حق مردم ایران را برای دفاع از خود به هر وسیله‌ای که در اختیار دارند برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه به‌رسمیت بشناسند.

 

سؤال: آیا صدای مخالفان به سازمان ملل رسیده است و این پرونده بررسی می‌شود؟

همان‌طور که گفتم بسیاری از ارگانهای بین‌المللی و مسئولان سازمان ملل از قیام مردم ایران حمایت و جنایتهای رژیم را محکوم کرده‌اند، از جمله شورای حقوق‌بشر ملل متحد در روز ۲۴ نوامبر۲۰۲۲ در یک جلسه اضطراری و استثنایی و در یک اقدام بی‌سابقه، قطعنامه‌یی را علیه نقض فاحش حقوق‌بشر و سرکوب قیام‌کنندگان در ایران تصویب کرد. بر اساس این قطعنامه، یک هیأت حقیقت‌یاب بین‌المللی به‌منظور رسیدگی به سرکوب قیام مردم ایران تشکیل می‌شود.

فراخوان به تشکیل هیأت تحقیق بین‌المللی برای تحقیق و حسابرسی از عملکرد رژیم جنایتکار خمینی خواست مقاومت ایران در تمام ۴دهه حکومت آخوندها بوده است. باید هیأت تحقیق این جنایت را به کل حاکمیت رژیم در تمام این دوران تعمیم بدهد. هیأتهای تحقیق بین‌المللی باید از تمام زندانهای علنی و مخفی رژیم به طور خاص زندانهای وزارت اطلاعات و نیروی سرکوبگر انتظامی بازدید کنند و گزارشهای دقیقی در رابطه با وضعیت آنها تهیه کنند. مقاومت ایران همیشه اعلام آمادگی کرده است که حاضر است نمایندگانی را به همراه هیئتهای بین‌المللی به داخل زندانها بفرستد. کماکان هم آماده است.

هم‌چنین در ۱۵دسامبر ۲۰۲۲ نیز قطعنامه‌ای که توسط برخی کشورها به ثبت رسیده بود، در کمیسیون مقام زن در سازمان ملل، ارائه شد که رژیم با ۲۸ رأی موافق برعلیه ۸ رأی مخالف و ۱۶ رأی ممتنع، از عضویت در این کمیسیون اخراج گردید.

 

سؤال: خواسته‌های اصلی اپوزیسیون چیست، آیا این خواسته‌ها به رژیم ارائه شده؟ رژیم چه واکنشی نسبت به آنها داشته است؟

درباره خواسته مردم و جوانان ایران، آنها می‌گویند که آنچه بر روی زمین در جریان است، یک انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم جهل و جنابت آخوندی می‌باشد.

واقعیت این است که گرچه این قیام با قتل دختر جوان کردی به‌نام مهسا امینی توسط گشت بدنام ارشاد تحت بهانه بدحجابی شروع شد ولی به‌دلیل شرایط انفجاری جامعه ایران، تضاد بین مردم و تمامیت نظام حاکم، بسیار تشدید شده است.

این نارضایتی ناشی از چند دهه مستمر فساد، غارت و دزدی ثروت ملی مردم ایران توسط کلیه مقامات حکومتی، گرانی روزافزون اصلی‌ترین اقلام زندگی، گسترش فقر که بنا به اعتراف مقامات رژیم بیش از ۷۰درصد جامعه را در برمی‌گیرد، تورم حدود ۹۰درصدی، بیکاری میلیونها تن از نیروی فعال کار جامعه و ادامه تبعیض و سرکوب پایه‌یی‌ترین آزادیهای مردم، هیچ راهی بجز سرنگونی تمامیت رژیم آخوندی، برای مردم ایران باقی نگذاشته است.

این قیامی که به سراسر ایران کشیده شده مانند آنچه رژیم ادعا می‌کند، برای حجاب نیست. زنانی هستند که در تظاهرات شرکت دارند و حجاب دارند. آنها نیز علیه رژیم تظاهرات می‌کنند. آنها اعتراض می‌کنند تا بتوانند که به شیوه‌ای که خود می‌خواهند همراه با دموکراسی آزادانه زندگی کنند و زندگی با کرامت داشته باشند.

شعار روز جمعه گذشته زنان بلوچ که همه با حجاب داشتند این بود «چه با حجاب چه بی‌حجاب پیش بسوی انقلاب». مردم ایران دیگر از رژیم حاکم بر ایران خواسته صنفی ندارند بلکه خواهان سرنگونی رژیم هستند و شعار می‌دهند:

- نه شاه میخوایم نه رهبر (خامنه‌ای) مرگ بر ستمگر

– مرگ بر دیکتاتور، خامنه‌ای قاتله ولایتش باطله

-بسیجی سپاهی داعش ما شمایی - مرگ بر بسیجی مرگ بر سپاهی

-آزادی آزادی آزادی و استقرار جمهوری دمکراتیک با جدایی دین از دولت

-لیست‌گذاری سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم و مسدود کردن منابع مالی آنها و غیره

 

سؤال: ابزارهای مخفی و پنهان رژیم ایران برای اعمال فشار بر مخالفان غیر از برخورد مستقیم چیست؟

سرکوب توسط آخوندها شامل ۵ مرحله می‌شود که با پیشگیری شروع می‌شود و از ترور و ایجاد ترس و رعب و سپس بسیج نیرو و استفاده از سلاح می‌گذرد و با مرحله شوک پایان می‌یابد. این مراحل به‌قرار زیر است:

مرحله اول سرکوب با پیشگیری آغاز می‌شود تا نگذارند تظاهرات و اعتراضی شکل بگیرد، یعنی دستگیری کسانی که مظنون به شروع اعتراضات هستند

سپس مرحله دوم ایجاد وحشت است که به‌معنی ارعاب مردم و جلوگیری از تظاهرات، چه با گاز اشک‌آور یا ماشینهای آب‌پاش و یا حتی با ضرب و شتم و شکستن شیشه‌های خودرو و منزل مردم می‌باشد.

در ادامه مرحله سوم قرار دارد که به آن ازدحام یا مشارکت مردمی گفته می‌شود. رژیم در این مرحله نیروهای سرکوبگر بسیجی و نزدیکان به خود را با لباس‌شخصی به میان تظاهر کنندگان می‌فرستند و ادعا می‌کنند که مردم مخالف این حرکتهای اعتراضی هستند.

مرحله چهارم، مبتنی بر استفاده از سلاحهای غیرکشنده مانند تفنگ شکاری و تفنگ‌های ساچمه‌ای برای ایجاد ضایعات نقص‌عضو جدی و از کار انداختن تظاهر کنندگان است.

اما مرحله پنجم شوک است، مانند آنچه که در زاهدان انجام دادند، یعنی قتل‌عام و کشتار مردم. و از این طریق می‌خواهند جامعه را در شوک فرو برده و مرعوب کند تا از تشدید قیام جلوگیری کنند.

 

سؤال: آیا در صفوف رژیم اختلاف و انشعاباتی وجود دارد و همبستگی مقامات رسمی نظامی و امنیتی با یکدیگر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آنچه بارز است با ادامه و گسترش قیام، اختلاف بین سران رژیم و هم‌چنین ریزش نیروها در چه در بالا و چه پایین رژیم بیشتر می‌شود. به‌عنوان مثال چندی پیش در جلسه علنی مجلس بیانیه ۲۲۷تن از اعضای مجلس را قرائت شد که در آن از قضاییه خواسته شده بود که با قیام‌کنندگان «برخورد عبرت‌آموز کرده... و دستور قصاص را اجرا کنند تا به‌همگان ثابت شود... نظام در این امر با هیچ‌کس مماشات نخواهد کرد».

انتشار این نامه موجی از خشم و انزجار علیه اعضای مجلس ارتجاع در جامعه برانگیخت. انعکاس این موج خشم و نفرت در درون رژیم، موجب وحشت‌زدگی کسانی که امضایشان پای این بیانیه دیده می‌شد، گردید و به‌دنبال آن «بازار تکذیب گرم شد» و «با افزایش انتقادها از نمایندگان، آرام آرام زمزمه‌هایی شنیده شد که «نمایندگان این نامه را امضا نکرده‌اند» و بعد هم در رسانه‌ها نوشتند که این نامه اساساً جعلی بوده و دلایلی را نیز برای اثبات جعلی بودن آن ردیف کرد.

از این نمونه‌ها در درون رژیم زیاد است که از یک‌سو حاکی از بهم ریختگی و شکاف و ریزش در صفوف نظام است و از سوی دیگر بیانگر ترس و وحشت سران رژیم و بیانگر این است که «ترس از جبهه مردم به اردوی دشمن منتقل شده» و به‌روشنی می‌توان نتیجه گرفت که استمرار چهار ماهه قیام، تعادل‌قوا بین رژیم و مردم را به سود پیشروی استراتژی سرنگونی تغییر داده است.