۱۳۹۹ تیر ۲۲, یکشنبه

پایان روزگار دخیل بستن به ناامام‌زاده برجام

پایان کار برجام

                   پایان کار برجام  ---   یک دکترین تاریک و جنایت‌بار
در تاریخچهٔ این میهن روزگاری بود که دیکتاتوری آخوندی کیسه دوخته بود تا در سایهٔ غفلت جهانی و در اتمسفر مسموم سیاست مماشات، به ترک‌تازی در منطقه و جهان بپردازد.

         دکترین این دیکتاتوری قرون وسطایی به‌دنبال تحقق اهداف زیر بود:
۱ـ دستیابی به بمب اتمی برای تضمین آینده خود

۲ـ دست‌اندازی به کشورهای مسلمان و تشکیل یک امپراطوری به نامه «هلال شیعی» که کشورهای یمن، ایران، عراق، پاکستان، بحرین، شرق عربستان سعودی، لبنان، سوریه و بخش‌هایی از هند و آفریقا را در برمی‌گرفت؛ هلالی که ام‌القرای آن در ایران و بازوهای کشیده شده آن از یمن تا لبنان بود.

۳ـ ساخت موشکهای بالستیک برای تهدید اروپا و پیشبرد تروریسم دولتی برای فشارآوردن به آن کشورها با زبان تهدید، باجگیری و شانتاژ

ماهی گرفتن در آب گل‌آلود ناآرامی در عراق، ورود جفت پا به جنگ در سوریه برای سرکوب اپوزیسیون، بازی کثیف با آرمان فلسطین و پنهان‌سازی اهداف توسعه‌طلبانه در زیر شعار آزادی قدس، ارسال سلاح و موشک به یمن و... بخش‌هایی از این دکترین بودند.

مقاومتی مقهورناشدنی
اگر این دیکتاتوری توسعه‌طلب، مقاومتی ریشه‌دار و اصیل در مقابل خود نداشت، بی‌تردید می‌توانست در هر سه مؤلفه به ترک‌تازی دست یابد و تا سالیان دراز خود در ایران و منطقه به سلطه‌جویی بپردازد. اما مقاومتی را در برابر خود یافت که با هیچ تمهید سرکوبگرانه مقهورشدنی نبود.

۱ـ در زمینهٔ اتمی به‌دلیل افشاگریهای به موقع و دقیق این مقاومت، نتوانست به پنهان‌کاری اتمی ادامه دهد و ناچار به آمدن به پای میز مذاکره و امتیازدهی شد. در نهایت در پی یک سلسله مذاکرات به برجام تن داد. گذشت زمان اثبات کرد که برجام برای حاکمیت آخوندی نه یک کلان دستاورد و نه به‌قول آخوند روحانی «فتح‌الفتوح» و «آفتاب تابان» که یک جام‌زهر بود.

۲ـ مقاومت ایران توانست موتور ژئوپلتیک را علیه توسعه‌طلبی و تروریسم منطقه‌یی نظام ولایت فقیه روشن کند و آن را روشن نگهدارد. این موتور ابتدا در عراق روشن شد؛ سرزمینی که سالیان مدید، محل قرارگاهها و رفت و آمد ارتش آزادیبخش ملی ایران بود. مردم و جوانان عراقی سالیان دراز مجاهدین و رویکردهای انسان‌دوستانه و آزادیخواهانهٔ آنها را به چشم دیده بودند. بنابراین به‌خوبی قادر بودند بین یک نیروی مسلمان مترقی و دجالیت تحت نام اسلام تمیز قائل شوند. آنان با تأسی به ایستادگی ‌اشرف و مجاهدین اشرفی در برابر فاشیسم دینی و دست‌اندازی آن به کشورشان ایستادند.

بعد از هلاکت قاسم سلیمانی که تنها مهرهٔ کلیدی خامنه‌ای در پیشبرد تروریسم بود، فاشیسم دینی دیگر نتوانست کمر راست کند و شبه‌نظامیانش را تغذیه و تأمین نماید و در برابر قیام مردم عراق و تحولات ناشی از آن حفظ نماید.

۳ـ به‌دنبال خروج آمریکا از برجام، کشورهای اروپایی اگر چه برجام را به‌طور سمبلیک حفظ کردند اما مسیری که طی شد در تنگنا قرار دادن بیش‌از‌پیش دیکتاتوری آخوندی بود. عملکرد این رژیم و تنازل گام‌به‌گام آن از تعهدات اتمی و نیز آزمایش‌های موشکی‌اش راه دیگری برای جهان باقی نگذاشت. امروزه دیگر همه می‌دانند که با این دیکتاتوری نمی‌توان و نمی‌شود سازش کرد.

اعتراف به مرگ برجام
محمد کاظم انبارلویی در گفتگو با وطن امروز (۲۱تیر۹۹) با ادبیات پاسداری به‌وضوح به این شکست و خذلان رژیم اذعان می‌کند. او به صراحت اعتراف می‌کند که نظام در زمینهٔ اتمی به ۱۷سال پیش برگشت خورده است:

«پس از خروج ترامپ از برجام، دولت به ۳کشور اروپایی دل بست که آنها در برجام خواهند بود و می‌توانند برجام را زنده نگه دارند. دولت را ۳کشور اروپایی معطل کردند؛ با چند وعده که به هیچ‌وجه به آن وعده‌ها عمل نکردند و پس از آن نیز به‌عنوان دستیار ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه و تداوم تحریم تسلیحاتی وارد صحنه شدند و با تحریکاتی که در آژانس و شورای حکام به‌عمل آوردند، ما شاهد بیانیه شورای حکام بودیم و بیانیه‌یی نیز اخیراً درباره حقوق بشر علیه ما صادر کردند. این ۲ علامت نشان می‌دهد این ۳کشور اروپایی نه تنها علاقه‌یی به اجرای برجام ندارند بلکه می‌خواهند پرونده ایران را به ۱۷سال قبل برگردانند که چه ادعاهایی وجود داشت و بر اساس آن ادعاها محدودیت‌هایی برای ما قائل شدند و ما را سال‌ها پشت در آژانس و شورای امنیت معطل کردند و با بهانه‌های مختلف جلوی پیشرفت هسته‌ای‌مان را گرفتند. ما در حقیقت در حال حاضر به ۱۷سال پیش و نقطه اول بازگشته‌ایم»

او هم‌چنین تأکید می‌کند که برجامی باقی نمانده است. این اعترافی است آشکار به این واقعیت که اکنون به‌لحاظ بین‌المللی، حاکمیت آخوندی در یک بن‌بست قرار دارد؛ بن‌بستی که حتی در شق مفروض با روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا نیز، برون‌رفتی برای آن متصور نیست.

«دولتی‌ها [باند مغلوب نظام] هنوز امیدوارند اتفاقی در واشنگتن بیفتد و دموکراتها روی کار بیایند و ورق برگردد، این یک خیال خام بیش نیست و یک توهم است. دموکراتها از جمهوری‌خواهان بدتر و جمهوری‌خواهان از دموکراتها بدترند». (همان منبع)

کیمیای عشق را ببین!
خوشا خلق قهرمان ایران با مقاومتی که از روز نخست بر اصول متقن خود پای فشرد و از زبان رهبری هوشیار و پاکباز خود گفت: «افعی هرگز کبوتر نمی‌زاید» و بر این اعتقاد، راسخ و پابرجا ایستاد. امروز این جهان است که به این سیاست درست اذعان می‌کند. گلهای خاکستر نهفت دست‌آوردهای این مقاومت اکنون یکی پس از دیگری از ساقهٔ ناباوری سر می‌زنند و می‌شکفند و بهار آزادی مردم ایران را عطرآگین می‌کنند. امروز دیگر کسی در سرنگونی دیکتاتوری بنا شده بر خون و جنون آخوندی تردید نمی‌کند.

از کجا تا به کجا آمده‌ایم! ...

کیمیای عشق را ببین:

کیمیای نور را که خاک خسته را،

صبح و سبزه می‌کند،

کیمیا و ِسحر صبح را نگاه کن!

جای بذر مرگ و برگ خونی ِ خزان،

کیمیای عشق، و صبح و سبزه آفریده است:

خنده‌های کودکان و باغ و مدرسه

کیمیای عشق سرخ را ببین!

هیچ کس گمان نداشت این.