وقفی کردن دماوند جدا کردن تکه درشتی از کیک دماوند!
اژدهای ایرانخوار ارتجاع، با اشتهایی سیریناپذیر به جان میهن عزیز ما ایران افتاده و هر بار قاچی از آن را میکند و به کام خویش فرومیفرستد. هنوز زخمهای قلب ایرانیان از اخبار مربوط به پیشفروش کردن دریای خزر، واگذاری قشم، حراج بنادر چاهبهار، تقدیم تکههایی درشت از ایران به چین التیام نیافته، که ناگهان اعلام میشود یک هشتم دماوند جزو اموال وقفی سازمان اوقاف رژیم شده است! این خبر آنچنان موهن و گزنده است که باور کردن آن بهسادگی نیست اما واقعیت دارد.
سایت همشهری آنلاین (۵مرداد۹۹) در این زمینه نوشت:
«بعد از ماجرای وقف جنگل حالا برای بخشی از قله دماوند به عنوان مهمترین اثر ملی طبیعی سند وقفی صادر شده است. تصور کنید قله دماوند یک کیک است که به ۱۱قسمت تقسیم شده و حالا برای ۱۰قسمت از آن یک سند به نام منابع طبیعی صادر شده و یک قسمت آن نیز با صدور سند به تملک اوقاف در آمده است».
سازمان اوقاف، مباشر خامنهای برای بلعیدن ایران
اژدهای عمامهدار در روزهای پایانی به هیچ جای ایران رحم نمیکند. نفت و فرآوردههای نفتی، مواد خام، معادن و ذخایر زیرزمینی، جنگلها و مراتع، رودها و بستر رودها و حال نوبت به کوهها رسیده است. اگر یک روز بشنویم که خامنهای سلسله جبال زاگرس و البرز و کویر لوت و نمک را نیز در بازارهای چین و روسیه به حراج گذاشته است، جای تعجب نیست. از دستاربندان حرام لقمه، هر وطنفروشی و رذیلتی از این جنس برمیآید.
کوه دماوند با ارتفاع ۵۶۱۰متر از سطح دریا، بلندترین قلهٔ ایران و نماد عظمت و غرور ایرانیان محسوب میشود و از طبق قوانین حکومتی از سال۸۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
روزنامهٔ حکومتی همشهری (۵مرداد۹۹) بهنقل از محمدنژاد رجبعلیبیشه، رئیس ادارهٔ ممیزی و حدنگاری اراضی ادارهٔ کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران نوشت:
«موضوع قله دماوند از سال۹۸ در دستور کار قرار گرفته است. از ۱۱پلاک محدوده قله دماوند که متصل به قله است، ۱۰پلاک جانمایی و تثبیت شد. اداره اوقاف با اخذ رأی از دیوان عالی کشور و بدون توجه به نظرات سازمان جنگلها و مراتع یک پلاک به عنوان موقوفه ثبت کرده است».
در ادامهٔ اظهارات این مقام حکومتی متوجه میشویم که ادارهٔ اوقاف رژیم که رئیس آن از سوی خامنهای مشخص میشود، با قلدری تمام نسبت به یک یازدهم دماوند طمع کرده و موفق شده است که سند مالکیت آن را بهعنوان اراضی موقوفه بگیرد.
او درادامه به مکانیزم خامنهای خورکردن دماوند ونیزسایراراضی ایران اشاره میکند:
«اراضی ملی و جنگلی که شرایط وقف شدن را ندارد باید به منابع طبیعی بازگردد. آنها [یک کارگروه مشخص شده برای بحث در مورد اراضی مورد اختلاف] بدون هماهنگی با ما سند گرفتهاند و متأسفانه این کار دستاویزی شده است تا اوقاف تحت عنوان «موقوفات غیرمتصرفی» (موقوفهای که به موجب وقفنامه، اداره امور آن به عهده متولی است) وارد پروندههای اینچنینی شود. کما اینکه در پرونده آق مشهد دیدیم که خود راساً وارد مسأله شد».
این زمینخواری ادارهٔ اوقاف مسبوق به سابقه است. یک هفته قبل از رو شدن ماجرای دماوند خواری، به تملک درآوردن ۵هزار و ۶۰۰هکتار از زمینهای جنگل آق مشهد (جنگل سفید) از سوی سازمان اوقاف خبرساز شده بود و دیوان عالی آخوندها به نفع سازمان اوقاف رأی داد.
قلهٔ دماوند وقف نشده، موقوفه یکی از یالهای دماوند است!
بعد از درج گستردهٔ این افتضاح در شبکههای اجتماعی و واکنش وسیع کاربران به این غارت آشکار، مدیر کل اوقاف رژیم در استان مازندران طی یک عذر بدتر از گناه درصدد مالهکشی موضوع برآمد و در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا وجود سند برای کوه دماوند را تکذیب کرده و گفت سند مربوط به چند روستای واقع در مراتع دماوند است: «قله دماوند وقف نیست، بلکه موقوفه یکی از یالهای دماوند است که بهعنوان مرتع ملار شناخته شده است»!
این اظهارات، موضعگیریهای سران حکومت در مورد قرارداد ۲۵ساله با چین را به یاد میآورد. هر کدام با ادبیاتی دجالگرانه درصدد رفع و رجوع این قرارداد اسارتبار و خائنانه هستند.
خامنهایخور کردن ایران برای حفظ حکومت
به نظر میرسد خامنهای در مراحل پایانی حکومتش و برای خلاصی از خفگی اقتصادی دست به هر اقدامی میزند. این اقدامات همگی مربوط به یک منبع تصمیمگیری است. استبداد دینی برای جلوگیری از سقوط محتوم به دست مردم به جان آمده و جوانان شورشی، به جای خرج کردن اموال میلیاردی خامنهای و کلان دزدهای حکومتی، چوب حراج روی سرمایههای ملی و طبیعت ایران گذاشته است. وقف کردن طبیعت ایران و از جمله بخشی از کوه دماوند، با هدف ایجاد یک منبع درآمد مالی جهت به مصرف رساندن در راستای اهداف سرکوبگرانه و تروریستی و در نهایت حفظ نظام از خطر سرنگونی است. طبق نمونههایی که ذکر شد، قضاییهٔ جلادان در این مواقع به نفع سازمان اوقاف وارد عمل میشود. میزان اموال تصرف شده از سوی این سازمان جزو اسرار است و هیچگاه عمومی نمیشود؛ زیرا این نهاد وابسته به خامنهای جز به خود او به مقام دیگری پاسخگو نیست.
اشتهای خامنهای برای بلعیدن تکه به تکه کیک ایران، ولع بیمارگونهٔ رضا خان میرپنج در اواخر دورهٔ حکومتش را تداعی میکند. پهلوی اول نیز املاک و روستاهای زیادی از نقاط مختلف ایران را از چنگ صاحبانش درآورده و به اسم خود کرده بود. وقتی داشت با خفت تمام در جزیرهٔ موریس میمرد، یک وجب از آن خاک را به همراه خود نداشت.
ای گنبد گیتی ای دماوند!
سرنوشت خامنهای و نظام اهریمنیاش از سرنوشت رضاخان بدتر خواهد بود. آخوندها خواهند پوسید. نسلها خواهد گذشت و ایران ما همچنان بر بام دماوند مغرور راست قامت و آبیجامه و آبادان خواهد ایستاد.
کودکان فردای ایرانزمین بیگمان باز این قصیدهٔ زیبای بهار را در زیر لب زمزمه خواهند کرد؛ قصیدهای که گویی ملک الشعرا با شنیدن خبر جدا شدن تکهای از دماوند آن را سروده است.
ای دیو سپید پای در بند!
ای گنبد گیتی ای دماوند!
...
با شیر سپهر بسته پیمان
با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون
سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشت
آن مشت تویی، تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاری
از گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین! بر آسمان شو!
بر ری بنواز ضربتی چند
...
از آتش آه خلق مظلوم
وز شعلهٔ کیفر خداوند
بشکن در دوزخ و برون ریز
بادافره کفر کافری چند
زآن گونه که بر مدینهٔ عاد
صرصر شرر عدم پراکند
بفکن ز پی این اساس تزویر
بگسل ز هم این نژاد و پیوند
برکن ز بن این بنا که باید
از ریشه بنای ظلم برکند
زین بیخردان سفله بستان
داد دل مردم خردمند.