۱۳۹۹ مرداد ۸, چهارشنبه

ویژ‌گی نسل‌های جدید در سیاه و سفید شطرنج ایران

کشاکش نیروهای آزادیخواه برای کسب آزادی
                         کشاکش نیروهای آزادیخواه برای کسب آزادی

تسخیر فیزیکی، شکست سیاسی و فرهنگی

یکی از راههای شناخت کارنامهٔ حکومت آخوندها، مطالعه در سیر زندگی و تحولات پیرامون نسل‌های جوان طی چهار دهه صدارت خمینی و خامنه‌ای است. در واقع باید این شناخت و مطالعه را به کارنامهٔ دستگاه فکری و عملی ولایت مطلقهٔ فقیه تعمیم داد.

از جزئیات فراوان پیرامون تعارض مداوم نسل جوان با ابتذال حوزوی طی این چهار دهه که بگذریم، شاخصهایی هستند که هدف از این مطالعه را ممکن می‌نمایند. با مرور مختصری بر سه نمونهٔ شاخص شکست جمهوری آخوندی در مقابل نسل جوان و دانشجوی ایران، به مختصات و صفحهٔ شطرنج کنونی نسلی از جوانان دانشجو و... می‌پردازیم.
ــ خمینی در بهار سال۱۳۵۹ دورخیزی برداشت تا با قلع و قمع نسل جوان و دانشجوی ضددیکتاتوری ولایت فقیه، دانشگاهها را به‌زعم خودش شاخه‌یی از حوزه‌های به‌اصطلح علمیهٔ آخوندی کند. برای این کار به کودتای فرهنگی روی آورد و با سلاح و کشتار، صحن فیزیکی دانشگاهها را تسخیر کرد. اما در ادامه خواهیم دید که گذشته از صحن فیزیکی، صحن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دانشگاهها به کجا انجامید.

مشت درشت نسل جوان علیه کودتا

ــ کارگزاران خمینی در دانشگاهها تلاش کردند با راه‌اندازی «دفتر تحکیم وحدت» ــ که سرجمع اتحادیه‌های انجمنهای اسلامی دانشگاههای ایران بود ــ بزرگ‌ترین تشکل حکومتیِ دانشجویی را در مقابل دانشجویان آزادیخواه و نیز خیل دانشجویان زندانی علم کنند. اما از ۱۸تیر۷۸ به بعد شاهدیم که خمینی از نسل جوان و دانشجویی ایران مشت محکمی دریافت کرد. این دانشجویان به مرور پایه‌ریزان قیامهای بعدی شدند و با فریاد «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا... دیگه تمومه ماجرا»، مهر ختم و ابطال بر کودتای ضدفرهنگی خمینی زدند.

شکست یک ماهیت پروپاگاند

ــ طی سال‌های اخیر و به‌طور خاص پس از دو قیام دی۹۶ و آبان و دی ۹۸ بارها و بارها شاهد بوده‌ایم که کارگزاران تبلیغاتی و مهره‌های حکومت تحت عنوان امامان جمعه، گله‌گذاری می‌کنند که نسل جوان نسبت به سال‌های اول انقلاب و رویکرد و فعالیت گروهک‌ها آگاهی ندارد. حال آن‌که ۴۰سال است تمام بلندگوهای تبلیغاتی اعم از مساجد، روزنامه‌ها، رادیو، تلویزیون و حتی کتاب‌های درسی در تیول پمپاژ آخوندها در مغز و ضمیر نسل‌های جوان و نیز علیه مخالفانشان ـ به‌ویژه علیه مجاهدین ـ بوده است. پس روشن است که منظور ناگفته از «نسل جوان آگاهی ندارد»، شکست تمامیت یک دستگاه و ماهیت پروپاگاند در ذهن و ضمیر جوانان و دانشجویان است.

ارثیه‌های نسل‌های جوان بالنده

حال باید دید در همین سه نمونه ــ که چکیده‌یی از مهم‌ترین رویدادهای چهل سال گذشته بین حکومت ولایت فقیه و نسل‌های جوان ایران بوده ــ چرا جمهوری اسلامی شکست مطلق خورده است؟ چرا جز کف آب و باد هوا، سرمایه‌یی از نسل جوان و بالندهٔ ایران را در کف نظامش ندارد؟
ادامهٔ بحث و نظاره بر سرنوشت این نبرد مهم بین امیدهای آینده ایران با قاتلان بالفطرهٔ امید و بالندگی را با مروری بر یک مقاله از روزنامهٔ حکومتی آرمان پی می‌گیریم...
روزنامهٔ آرمان در شمارهٔ ۶مرداد۹۹ در مقاله‌یی با عنوان «نسل چ»، آینه‌یی مقابل پرونده خمینی و خامنه‌ای در دانشگاههای ایران و نسل جوان ایرانی گذاشته است.
در حالی‌که از خمینی تا خامنه‌ای تلاش‌های بی‌حد و اندازه شد که نسل‌های جوان را در جبهه‌های جنگ ضدمیهنی و در زندانها قتل‌عام کنند و باقی مانده‌گان نسل جوان را با شناسنامه‌یی از ماهیت و هویت جمهوری مبتذل اسلامی آخوندی به ثبت برسانند، عبرت روزگار را بنگر که از قضا همان نسل‌های پیشین که در زندانها و خیابانهای ایران قتل‌عام شدند، چه به روزگار کنونی جمهوری اسلامی‌آورده‌اند. این هم ارثیه‌هایشان:
«نسل چ (چرا و چگونه) نسخه‌یی از «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تموم ماجرا» هستند. یعنی دیگر این‌که کسی خودش را اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا معرفی کند، شعارهای این دو گروه را سر بدهد و به شخصیت‌های مهم این دو گروه ابراز ارادت کند، برای‌شان کفایت نمی‌کند. این‌ها از این حد خیلی فراتر رفته‌اند» (روزنامه آرمان، ۶مرداد۹۹).

کاشفان جوهر دجالگری

از ویژه‌گی‌های بارز نسل آگاه برآمده از جوشش باور به آزادی و دموکراسی، بی‌پایه و اساس شدن شعارهای دجال‌گرانهٔ آخوندی و غیرآخوندی در دستگاه تبلیغاتیِ تو خالی جمهوری اسلامی است. بهترین دستاورد این نسل، کشف جوهر دجالگری در ذات اندیشه و عمل و تبلیغات نظام آخوندها است:
«این‌ها اغلب با شعار، تسلیم اراده کسی نمی‌شود. آن‌که تندتر شعار می‌دهد ــ چه اصول‌گرا چه اصلاح‌طلب ــ برای این‌ها حجیت ندارد. این‌ها تو خالی‌بودن بسیاری حرف‌ها، وعده‌ها، آرمانها، آدم‌ها، شعارها، ایده‌ها و ... از همه جناح‌ها و اندیشه‌ها را دیده‌اند و قادرند علیه آنها استدلال کنند». (همان)
شکستن طلسم اسطوره‌سازی در زرورق وااسلاما، واقیامتا!
آخوندهای حکومتی یک عمر سعایت‌شان را برای فروش دنیا و خریدن آخرت در زرورق دین‌فروشی و عوام‌فریبی و دجالگری عرضه کردند تا شاید متاعی برای سلطهٔ بیشترشان و حکومت بادوام‌ترشان دست و پا کنند. یک عمر دنیا را تحقیر کردند و آخرت را تمجید تا دامن قدرت‌شان را وسعت دهند و چاه جیب‌شان را پرتر کنند. برای پیشبرد این‌نیاتشان، از دین ریایی‌شان اسطوره‌های قلابی ساختند ــ که هرگز هم خودشان ذره‌یی به آنها اعتقاد نداشته و ندارند ــ و بر طبل وااسلاما و واقیامتا کوبیدند! حالا مشت درشت نسل جوان و دانشجویی ایران را بنگر که چگونه تمام این بساط زر و زور و تزویر و ریا را بر باد داده و بر کف جمهوری اسلامی، کف و باد هم نگذاشته است:
«این‌ها کارشان اسطوره‌شکنی است. این‌ها دیده‌اند که تحقیر دنیا آخرش سر به بیکاری، فقر، آسیب اجتماعی و فروپاشی اخلاقی می‌زند. آنها دائم می‌پرسند «چرا وضع این‌گونه است؟». (همان)
فکر و زبان و رفتار دیکتاتور شریعت‌پناه فقاهتی طی چهل سال گذشته همواره «باید» و «همین که هست»، بدون هیچ پاسخگویی بوده است! خمینی و خامنه‌ای در لوای چنین فکر و زبان و رفتاری چه جنایتها که از شش جهت بر مردم ایران روا نداشته‌اند تا دامنه و عمق انقیاد را وسیع‌تر و عمیق‌تر نگاه دارند. در این زمینه هم همواره تیغ شقاوت‌شان متوجه نسل جوان و دانشجویان بوده است. حاصل آن‌که حالا خودی‌های دلسوز نظام هم به شکست مطلق این سیاست چهل سالهٔ نظام آخوندی اعتراف می‌کنند و عرصهٔ ایران‌زمین را هماوردگاه نسل چ (چرا و چگونه) با نسل ب (باید) معرفی می‌نمایند:
«نسل چ از «باید» بیزار است. این‌ها «باید بشود» نسل ب را ارزش نمی‌نهند. صحنه اجتماعی ایران امروز پذیرای مواجهه نسل ب (آنها که فقط باید تعیین می‌کردند و می‌کنند) و نسل چ است، نسلی که از چرایی و چگونگی می‌پرسد و اسطوره به‌رسمیت نمی‌شناسد و از قالب‌های تهی، هر چه باشد، فراتر می‌رود». (همان)

چشم‌انداز مطلوب نسل‌های جدید

ملاحظه می‌شود که تمام سرمایه‌گذاریها از خمینی تا خامنه‌ای برای قالب کردن حوزه‌های جهل و جنایت به محیط علم و دانش و نیز برای تسخیر نسل جوان، از جانب جوانان و دانشجویان بالندهٔ ایران با شکست قاطع و طرد کامل مواجه شده است. نسلی که از باندهای شریک در حفظ نظام آخوندی بسا بسا دور شده و چشم‌انداز مطلوب منظرش، نفی تمامیت آپارتاید سیاسی و مذهبی و جنسیتی ولایت فقیه است.