شبکه های اجتماعی بیاعتمادی به رسانههای عصر سانسور
این روزها دیکتاتوری از نفس افتادهٔ آخوندی از هر طرف که میچرخد، اطلاعرسانی مردمی راه را بر او سد میکند. مردم دیرگاهیست دریافتهاند که یک رودهٔ راست در شکم این حکومت نیست. نباید به رسانههای رنگارنگ آن اعتماد کنند. نباید بهدنبال اطلاعات دست اول و درست در صدا و سیمای این حکومت باشند. سالهاست مردم تجربه کردهاند که رسانه در نظام ولایت فقیه، نقش مالهکشی و توجیه جنایت، عوامفریبی و دروغپراکنی دارد. از این روز از هر آنچه رنگ حکومتی دارد، بیزارند و آن را تحریم کردهاند.
هر ایرانی، یک رسانهٔ سیار و خودکفا
در نقطهٔ مقابل، به یمن گسترش اینترنت و تلفن دستی، امروزه هر ایرانی یک رسانهٔ سیار و خودکفاست. میتواند اخبار دست اول را از رسانههای معتبر اپوزیسیون به دست بیاورد و در کسری از زمان در جریان آخرین تحولات قرار گیرد. در این رابطه شبکههای اجتماعی بیشترین نقش را در اطلاعرسانی و به اشتراک گذاشتن اخبار و دادهها دارند. در واقع آنها توانستهاند زنجیرهیی از ارتباطات را در بین هموطنان ایرانی در داخل و خارج از ایران فراهم آورند؛ زنجیرهیی که با گذشت زمان هر چه بیشتر به هم پیوسته و پیشرفت کرده است.
شبکههای اجتماعی و قیام
شبکههای اجتماعی فقط نقش اطلاعرسانی و شکستن سانسور ندارند، آنها در مواقع لزوم میتوانند به پایگاه هدایت قیام و اعتراضات مردمی تبدیل شوند و نیروهای قیامآفرین را به میدان بیاورند. این آن چیزی است که تصورش بیش از هر ویژگی دیگر شبکههای اجتماعی، متولیان سرکوب و کارچرخانان استبداد را به وحشت میاندازد و به چارهجویی وامیدارد.
عبدالله متولیان، یک مهرهٔ حکومتی در روزنامهٔ جوان روز۷مرداد این کار کرد و تأثیر شبکههای اجتماعی را برای نظام ولایت فقیه فراتر از بمب اتمی میداند:
«تجربه پیش روی ما در کودتای آمریکایی و فتنه۸۸ و فتنههای پس از آن نشان میدهد که دشمن بیشترین سرمایهگذاری را روی فضای مجازی کرده است. رسانههای موجود در فضای مجازی نظیر توئیتر، فیس بوک، اینستاگرام و... در فتنهها نقش کلیدی و محوری دارند. این رسانهها دارای بیشترین ظرفیت در تولید و هدایت بحران و به چالش کشیدن ظرفیتهای امنیتی کشور هدف را دارا بوده و آثار تخریبی بهمراتب فراتر از بمب اتم دارند».
شیطانسازی از شبکههای اجتماعی
اکنون استبداد دینی در وانفسای سرنگونی دریافته است که نمیتواند این موج عظیم همبستگی اینترنتی را در تکوین و گسترش قیام کتمان کند؛ بنابراین درصدد است تا آنجا که میتواند با شیطانسازی و قلب واقعیت آن را به «غرب» و «فرهنگ غربی» منتسب سازد؛ اما در عینحال اعتراف میکند که شبکههای اجتماعی بهترین بستر برای تبادل اطلاعات درست، خنثی کردن تعمهیدات آخوندی برای سرکوب آزادیها و نیز فعالیت کانونهای شورشی است:
«بررسی و تحلیل دادههای مربوط به فتنه۸۸ و حادثه آبان ماه ۹۸ گویای این حقیقت است که دشمنان عنود انقلاب اسلامی، متزلزل سازی، براندازی و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی را بهعنوان مهمترین هدف خود در چارچوب جنگ نرم و با راهبرد رسانهیی تعقیب میکنند. راهبرد رسانهیی غرب علیه انقلاب اسلامی با بهرهگیری از فضای مجازی معطوف به استعدادیابی، حلقه سازی، ساماندهی، سازماندهی، آموزش، انجام مانورهای میدانی، تخریب و زمینهسازی برای تولید اغتشاش و تحریک و تهییج افکار عمومی و... است» (روزنامه جوان ـ۷مرداد۹۹).
به همین دلیل در قیام دی۹۶ و آبان۹۸ با پذیرش رسوایی داخلی و بینالمللی در یک اقدام تدافعی به قطع اینترنت روی آورد؛ البته سرعت عمل جوانان و کانونهای شورشی بسا بیشتر بود و خبرهای قیام زودتر از آنچه تصور میشود بر روی آنتن خبرگزاریها قرار گرفت.
هراس از فعالیتهای اینترنتی مجاهدین
با آن که نظام ولایت فقیه دارای یک ارتش سایبری است و پولهای نجومی برای آن هزینه میکند. با اینکه هزاران حساب فیک و قلابی دارد و روزانه اخبار دروغ و هشتکهای شیطانسازانه از مقاومت ایران در فضای مجازی پمپاژ میکند اما در برابر امواج سهمگین اطلاعرسانی مردمی و نیز فوران آگاهی و همبستگی مردمی کاری نمیتواند از پیش ببرد و آشکارا به این ناتوانی و درماندگی اذعان میکند.
وحشت آخوندها از نقش فضای مجازی و تأثیرگذاری آنجا بیشتر ضریب میخورد که پای مجاهدین و اشرف۳ به میان کشیده میشود. اینجاست که تق آن ادعای دروغین و هراس از غرب و فرهنگ غربی درمیآید. معلوم میشود که درد اصلی نظام ولایی گسترش نقش و میزان محبوبیت مجاهدین و اثرگذاری آنها بر روی قشر جوان و شورشی ایران است. میداند که مجاهدین و کانونهای شورشی همان شعلهٔ کبریت هستند که با رسیدن انبار فشردهٔ باروت، انفجاری را رقم میزنند که عبدالله متولیان پیشتر گفت: «فراتر از بمب اتمی»! است.
«روزانه در فضای مجازی هزاران خبر دروغین توسط مرکز سایبری منافقین در آلبانی و سایر مراکز مجازی دشمن تولید میشود و متأسفانه توسط نیروهای خودی بهدلیل فقدان سواد رسانه در همین فضا بازتاب و بازنشر یافته و به اهداف دشمن کمک میکند. تمام این موارد زنگ خطر و هشدار را نسبت به ظهور و بروز فتنههایی بهمراتب پیچیدهتر و سختتر از فتنههای گذشته، زیر گوش مسئولان مربوط به صدا در آورده است که بیشک غفلت از آنها ما را در آینده با چالشهای بزرگتر و خطرناکتر مواجه خواهد نمود» (همان منبع).
***
این بمب بیگمان در زمانی که ممکن است همین فردا یا یک روز دیگر باشد، منفجر خواهد شد. تولید «چالشهای بزرگتر برای نظام» یک تعارف و سادهسازی است. انفجار این بمب از نظام آخوندی جز لعنتی آویخته در باد به جا نخواهد گذاشت و طنین آن از تاریخ ایران فراتر خواهد رفت.