۱۳۹۹ مرداد ۱۰, جمعه

امان از دنیای نوین !

دنیای نوین ارتباطات
                  دنیای نوین و چالش بزرگ سازه‌ها و سامانه‌های ماموت
در دنیایی که آن را «جهان اطلاعات‌محور» نامیده‌اند، هر کاربر و مخاطبی با ظرفیتش پا به عرصه یا میدان همه‌جانبه‌یی از نبرد اندیشه‌ها و ایده‌ها و راهبردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می‌شود. در این دنیای نوین، ظرفیت یعنی کسب ساختاری محتوایی و دمکراتیک. با چنین ساختاری و با متعهد بودن به ارزش‌هایی چون آزادی و دمکراسی، «جهان اطلاعات‌محور» یعنی بزرگ‌ترین و خطیرترین دشمن دیکتاتورها. چرا؟

دیکتاتورها تا قبل از دنیای نوین ارتباطات، بر تمام سازه‌ها و سامانه‌ها و تجهیزات سانسور و خفقان و سرکوب مسلط بودند. سازه‌ها و سامانه‌هایی که عملیات فیزیکی دیکتاتور علیه مخالفانش را میسر و ساده و همواره در دسترسش قرار می‌دادند. اکنون اما این سازه‌ها و سامانه‌ها و تجهیزات، پاسخگوی همه‌جانبه و دلبخواه دیکتاتورها نیستند. اکنون هر کاربر یک خبرنگار، یک عکاس، یک نویسنده، یک روشنگر، یک افشاگر، یک کنشگر و اثرگذار، یک مرجع اطلاعات و یک شاهد و ناظر جلوه‌های زندگی، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هنر است.
اینترنت فراتر از بمب اتم
اکنون همهٔ این ویژه‌گی‌ها و مشخصه‌های «جهان اطلاعات‌محور» گریبان دیکتاتوری ولایت فقیه را سخت می‌فشارند. از این رو بساط سرکوب‌گری افسارگسیختهٔ دهه‌هایش را مختل کرده و آسیب‌های بنیادی زده‌اند. یادآوری می‌شود طی چند ماه گذشته بارها شاهد نک و ناله‌ها و داد و هوارهای کارگزاران و برخی روزنامه‌های حکومتی از «فتنه بودن فضای مجازی» بوده‌ایم. در عداد همین نعره‌های ضد آزادی بیان و ضدارتباطات، دستگاه تبلیغاتی آخوندها مسبب اصلی قیامهای مردم ایران از ۸۸ تا ۹۸ را آزادی ارتباطات اینترنتی به‌عنوان «فراتر از بمب اتم» معرفی کرده است. به یکی از آخرین نمونه‌ها دقت کنید:

«تجربه پیش روی ما در کودتای آمریکایی و فتنه۸۸ و فتنه‌های پس از آن نشان می‌دهد که دشمن بیشترین سرمایه‌گذاری را روی فضای مجازی کرده است. رسانه‌های موجود در فضای مجازی نظیر توئیتر، فیس بوک، اینستاگرام و... در فتنه‌ها نقش کلیدی و محوری دارند. این رسانه‌ها دارای بیشترین ظرفیت در تولید و هدایت بحران و به چالش کشیدن ظرفیت‌های امنیتی کشور را دارا بوده و آثار تخریبی به‌مراتب فراتر از بمب اتم دارند» (روزنامه حکومتی جوان، ۸مرداد۹۹).

مشکل اپلیکیشن است یا ارتش روشنگران و افشاگران؟
معلوم است که توئیتر و فیس‌بوک و اینستاگرام و ... مجموعه‌یی اپلیکیشن (برنامه‌های کاربردی) هستند که به‌خودی خود هیچ تهدیدی برای جمهوری اسلامی نیستند. پس درد و حرف اصلی رژیم از چیست و از کجاست که آدرس وحشتش از آن را نمی‌دهد؟ مشکل اصلی رژیم در «جهان اطلاعات‌محور» این است که این برنامه‌های کاربردی را رسانه‌های ایرانی و کاربران ایرانی با ترویج اطلاعات و آگاهی، به عینیتی روشنگر و افشاگر علیه یک دیکتاتوری تمامیت‌خواه قرون‌وسطایی بدل کرده‌اند. از این رو تعبیر «به‌مراتب فراتر از بمب اتم» کاملاً درست و آدرسی دقیق است. این نشان‌دهندهٔ اثرگذاریِ بی‌بدیل تبادل اطلاعات ایرانیان در مبارزه برای نفی مطلق نظام ولایت فقیه و رسیدن به آزادی و دمکراسی است. دقت شود که چنین آدرسی را کارگزاران نظامی می‌دهند که مدعی است بزرگ‌ترین ارتش سایبری را دارد؛ با این حال در مقابل ارتش روشنگر و افشاگر ایرانیان، به جر خوردن کرباس اختناق و سانسور ولایی و شکست ناگزیر ۴۰سال تمهیدات و جنایات بگیر و ببند اعتراف می‌کنند.

در تمامی نوشته‌ها و گفتارهای رسانه‌های حکومتی دربارهٔ قدرت اینترنت و سیالیت ارتباطات، هراس هر ماه و هر سال افزون‌شونده از قدرت گرفتن مردم و ترویج آگاهی در مقابل سلطهٔ مطلق نظام است. در این هراس هم یک جوهر اصلی برجسته است و آن این‌که خودشان مختصات یک کشور مستعد شورش و سرنگونی‌طلب را آدرس می‌دهند:

«بررسی و تحلیل داده‌های مربوط به فتنه۸۸ و حادثه آبان ماه۹۸ گویای این حقیقت است که دشمنان عنود انقلاب اسلامی، متزلزل سازی، براندازی و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی را به‌عنوان مهم‌ترین هدف خود در چارچوب جنگ نرم و با راهبرد رسانه‌یی تعقیب می‌کنند. جمهوری اسلامی آماج بیشترین بمباران در فضای مجازی است. نقطه اوج این آماج را در فتنه و حوادث مدیریت شده آبان ماه ۹۸ شاهد بودیم» (همان).

یک جامعهٔ مستعد سرنگونی، بسان گلوله‌یی برفی است که ماه به ماه و سال به سال انبوه‌تر، شتاب‌ گیرنده‌تر و قوی‌تر می‌شود. آدرس بن‌بست جمهوری اسلامی، اعتراف ناگزیر به پتانسیل بالفعل جامعه برای رقم زدن سرنگونی بالقوهٔ نظام است. گلولهٔ انبوه شده و شتاب‌گیرندهٔ یک جامعه علیه دیکتاتوری موجب «ظهور و بروز فتنه‌هایی به‌مراتب پیچیده‌تر از گذشته و چالشهای بزرگ‌تر و خطرناک‌تر در آینده» خواهد شد:

«تمام این موارد زنگ خطر و هشدار را نسبت به ظهور و بروز فتنه‌هایی به‌مراتب پیچیده‌تر و سخت‌تر از فتنه‌های گذشته، زیر گوش مسئولان مربوط به صدا در آورده است که بی‌شک غفلت از آنها ما را در آینده با چالشهای بزرگ‌تر و خطرناک‌تر مواجه خواهد نمود» (همان).

امان از پایداری و هدفمندی و سازمانیافتگی!
به‌راستی در کجای تاریخ سیاسی ۴۱سال گذشتهٔ ایران، نشانی از آدرس دادن دشمن اصلی نظام از سوی تبلیغات و رسانه‌های جمهوری اسلامی نبوده است؟ نبرد آزادی و ضدآزادی اکنون آن‌قدر برجسته‌تر از گذشته شده است که رسانهٔ حکومتی در بررسی «فتنه بودن فضای مجازی»، علاوه بر علائم کلی، به‌طور مشخص روی پیگیرترین و پایدارترین دشمن اصلی جمهوری اسلامی انگشت تأکید می‌گذارد. این دشمن پایدار و پیگیر، «مرکز سایبری مجاهدین» معرفی می‌شود. دشمنی که خود رسانهٔ رژیم هم نمی‌تواند بفهمد چرا خبرها و مطالبش «توسط نیروهای خودی در همین فضای مجازی بازتاب و بازنشر یافته» است. علت را البته «فقدان سواد رسانه» (بخوانید سانسور و دروغ و بایکوت که دستاویزهای اصلی رسانه‌های رژیم هستند) اعلام می‌کند:

«روزانه در فضای مجازی هزاران خبر دروغین توسط مرکز سایبری (مجاهدین) در آلبانی و سایر مراکز مجازی دشمن تولید می‌شود و متأسفانه توسط نیرو‌های خودی به‌دلیل فقدان سواد رسانه در همین فضا بازتاب و بازنشر یافته و به اهداف دشمن کمک می‌کند» (همان).

پیداست جنبهٔ پنهان نگه‌داشته شدهٔ چنین آدرس‌هایی از جانب دستگاه تبلیغاتی آخوندها ــ که خیلی هم تلاش می‌کنند به اصل آن اشاره نکنند ــ این است که «امان از دست هجرت بزرگ مجاهدین به آلبانی!». امان از دست نیروی سازمان‌یافته‌یی که نتوانستند انسجامش را با قتل‌عام‌ها و آوارگی‌ها و بمبارانها و تیف‌ها و موشک‌اندازی‌ها و بگیرند! نیروی هدفمند و آبدیده در کوره‌های سرسخت مبارزه با دو دیکتاتوری، حالا پس از سال‌ها محاصرهٔ نظامی و سیاسی با مردم و جامعه‌اش ارتباط یافته، به «جهان اطلاعات‌محور» وصل شده و می‌تواند سرمایه‌های شیطان‌سازی دیکتاتور را پنبه کند و موج علیه آپارتاید ولایت فقیهی برانگیزد.

دنیای نوین؛ مکافات اهریمن بدکیش و یک بلاهت ناگزیر
بنابراین وقتی دنیای نوین بدل به مکافات اهریمنان بدکیش ضدبشر می‌شود، تمهید و تدبیر دیکتاتور جز پناه جستن به بستن دست و پای این دنیای نوین نیست. پس باید «سریع برنامه‌ریزی کرد و اینترانت ملی را فوری راه انداخت»! تمام عناصر و اجزای جمهوری اسلامی که سابقه و پرونده نظام ولایت فقیه و بازتاب اجتماعی و طرد ملی خودشان را می‌دانند، یقین دارند که در دنیای نوین با شاخص آزادی بیان و آزادی ارتباطات، آینده‌یی در کار نیست. خوب خوب حالی‌شان است که نیاز به دیکتاتوری و سانسور در خون و نفس این نظام است. لذا با دست‌پاچگی در مقابل «تهدید بزرگ» و «فتنه‌های آینده»، با بلاهت تمام دنبال «مهندسی و مدیریت دقیق شبکه‌های اجتماعی» هستند:

«برون‌رفت از این تهدید بزرگ مستلزم برنامه‌ریزی سریع برای: راه‌اندازی فوری اینترانت ملی، فراهم آوردن زیرساخت‌های لازم برای ایجاد شبکه‌های اجتماعی ملی و رهایی از یوغ شبکه‌های اجتماعی دشمن، مهندسی و مدیریت دقیق و صحیح شبکه‌های اجتماعی موجود، تکیه بر آموزش عمومی سواد رسانه‌یی بوده و استفاده از تمامی ظرفیت‌های رسانه‌یی و فرهنگی کشور در آموزش سواد رسانه به‌ویژه ظرفیت بزرگ بسیج ما را در غلبه بر فتنه‌های آینده کمک خواهد کرد» (همان).

می‌ماند یک مشکل؛ از آنجا که در دنیایی که آن را «جهان اطلاعات‌محور» نامیده‌اند، هر کاربر و مخاطبی با ظرفیتش پا به عرصه یا میدان همه‌جانبه‌یی از نبرد اندیشه‌ها و ایده‌ها و راهبردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می‌گذارد، جمهوری اسلامی با ماهیتی قرون‌وسطایی در برابر ضریب تنفر اجتماعی و قدرت رسانه‌یی مردم ایران، بسان گوله برفی در برابر آفتاب تموز است.