آمار ۲۵هزار جانباختهٔ کرونا پشت هر انسانی را میلرزاند
خامنهای و روحانی برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی در شرایط تحریم
مانند جنگ ضدمیهنی و مانند قتلعام زندانیان سیاسی، استراتژی کلان تلفات انسانی
هموطنان،وضعیت و شرایط ایران و خطی را که رژیم در فاجعهٔ کرونا در پیش گرفته با سایر کشورها مقایسه نکنید.
اینجا صحبت از مدل چینی یا اروپایی و آمریکایی، بیراهه رفتن است. خامنهای در ۱۳اسفند به صراحت گفت بر آن است از بلا و تهدید کرونا، نعمت و فرصت بسازد. منظورش این است که کرونا را بر ضد سرنگونی رژیم ولایت فقیه با تلفات کلان انسانی برای حفظ این رژیم به کار گیرد.
خامنهای: «این بلا بهنظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگتر هم وجود داشته و دارد، خودمان هم در کشور مواردی را مشاهده کردیم... و مطلب آخر هم این است که مسأله یک مسأله گذرا است، یک چیز فوقالعاده نیست، از این حوادث در کشور پیش میآید، البته من نمیخواهم مسأله را خیلی کوچک بگیرم، اما خیلی هم بزرگش نکنیم مسأله را. یک قضیهیی است پیش آمده، یک مدتی که انشاءالله خیلی طولانی نخواهد بود، این برای کشور وجود خواهد داشت بعد همه رخت برمیبندد و میرود و میتواند تجربیاتی که ما در این زمینه بهدست میآوریم و فعالیتی که مردم میکنند، دستگاهها میکنند و در واقع یک رزمایشی، رزمایش عمومی در این زمینه انجام میگیرد این میتواند یک دستاورد باشد. اگر این دستآوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل میشود به نعمت، تهدید تبدیل میشود به فرصت».
اینچنین برای خلیفهٔ ارتجاع هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است.
خمینی هم جنگ را «نعمت الهی» میدانست. برای حفظ رژیم ولایت فقیه که آن را واجبترین واجبها اعلام کرد ۸سال به جنگ ضدمیهنی با عراق ادامه داد. یک میلیون اتباع ایران را به تنور جنگ ریخت. ۲میلیون معلول و مجروح و ۴میلیون نفر آواره شدند. وزارت آموزش و پرورش خمینی در ۱۵دی ۱۳۶۷ اعلام کرد در طول جنگ ۴۴۰هزار دانشآموز را به خط مقدم یعنی بر روی میدانهای مین فرستاده است. رژیم تا همین اواخر در روز ۸آبان تحت عنوان روز بسیج دانشآموزی یادواره ۳۶هزار تن از دانشآموزان قربانی را برگزار میکرد.
جنگ ضدمیهنی بیش از هزار میلیارد دلار خسارت برجا گذاشت که معادل درآمد یک قرن نفت ایران بود. خمینی قبل از آنکه ارتش آزادیبخش او را به خوردن زهر آتشبس ناگزیر کند، میگفت که تا آخرین خانهیی که در تهران باقی بماند ادامه خواهد داد. میگفت «اگر این جنگ ۲۰سال هم طول بکشد ما ایستادهایم».
خمینی برای حفظ نظام بعد از آتشبس به قتلعام مجاهدین «سر موضع» در زندانهایش حکم کرد و فتوا داد:
«از آنجا که منافقین خائن به هیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست... و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور...
و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند».
بعد هم در پاسخ به سؤالات سرجلاد قضاییه وقت، هیچ شکافی باقی نگذاشت. حکم قتلعام را آببندی کرد و نوشت: « در تمام موارد... هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید».
در آن روزگار برای ناظرانی که با طینت دجال و ضدبشری ولایت فقیه آشنا نبودند، عملکرد خمینی در ماجرای گروگانگیری و در جنگافروزی و قتلعام و صدور ارتجاع و تروریسم، بهسادگی قابل فهم نبود. همچنانکه نمیدانستند چرا میگفتیم و میگوییم که تنها هماورد تاریخی و ایدئولوژیکی ولایتفقیه، اسلام بردبار و دموکراتیک مجاهدین است. ۴۰سال گذشت و این هماوردی در جمیع جهات در عرصهٔ سیاسی و اجتماعی ایران و در پهنهٔ منطقهیی و بینالمللی همچون روز روشن شد.
امروز هم در موضوع کرونا در وهله اول مشکل بتوان فهمید که چرا خامنهای و روحانی بهخاطر همان اقتصادی که خمینی میگفت مال خر است، در فرستادن مردم به کام مرگ کرونا منفعت و اصرار دارند. مگر نمیفهمند که وبال گردنشان خواهد شد؟ اما چارهای ندارند و بین بد و بدتر ناگزیر بد را انتخاب کردهاند.
آمار ۲۵هزار جان باختهٔ کرونا پشت هر انسانی را میلرزاند. اما خامنهای و روحانی برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی در شرایط تحریم، استراتژی کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفتهاند. این«به سر کار» فرستادن زحمتکشان اعم از کارگران و کارمندان ادامه همان خط کار جنگ ضدمیهنی و قتلعام زندانیان در شرایط امروز است.
اگر برای رژیم ولایت فقیه هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است، ما باید با شورش و جنگ صد برابر آن را به تیکتاک قیام و ناقوس سرنگونی تبدیل کنیم. فرصت استبداد دینی و رژیم دجال و ضدبشری به پایان رسیده است.
شورشگران پیروزی میسازند.