۱۳۹۹ فروردین ۲۷, چهارشنبه

دفع دسیسهٔ مار را سنگی بر کف ایران باید

آرش کمانگیر
                                                   آرش کمانگیر
بحرانهای دست به دست شده
آزمایش دولتها درامرکرونا،عرصه‌ای ازگذشته تاامروزرا دربرمی‌گیرد که می‌توان آن را دراین ضرب‌المثل فارسی خلاصه نمود:«ازکوزه همان برون تراود که دراوست».

آزمون یا امتحان از پس عبور از مراحل و فصول طی شده به‌عمل می‌آید. آزمون در برابر کرونا نیز از پس آزمایش در بحرانها و تحولات ماقبل آن صورت می‌گیرد. بنابراین مدیریت در امر کرونا با تکیه بر زمینهٔ مدیریت در بحرانهای پیشین نتیجهٔ مثبت یا منفی خواهد داد. این زمینه‌ها برای دولتها چیستند؟

میدان آزمایش هر دولتی، سه زمینهٔ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است. بنابراین اگر امروز بحران کرونا در ایران آخوندزده غوغا می‌کند، حاصل بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی می‌باشد که دولتهای پیاپی جمهوری اسلامی این بحرانها را بر هم انباشته‌اند و اکنون در بحران کرونا سرریز شده است. از این رو باید متورم شدن کرونا را در ایران حاصل و دنبالهٔ تورم و دست به دست شدن چنین بحران‌هایی دانست. بحران‌هایی که اکنون به یک دسیسه و پلشتی و زهر سیاسی و اقتصادی در بحران کرونا آغشته شده است تا مردم را به خدمت چرخهٔ اقتصاد حکومتی بکشاند و نظام را برپا نگاه دارد.
شاخص کارنامهٔ اصلی هر دولت چیست؟
در بررسی کارنامهٔ دولتها یک اصل معروف وجود دارد که می‌گوید این مهم نیست که یک دولتی چقدر راه آسفالته، جادهٔ شوسه، راه‌آهن، پارک، تفریحگاه و ورزشگاه ساخته است؛ نگاه کنید ببینید چه تحول آینده‌سازی در زیرساخت‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایجاد کرده است. از زیرساخت‌های سیاسی ببینید چقدر مبانی آزادی‌های اساسی و مناسبات دموکراتیک دولت ـ شهروند را محکم نموده است. از زیرساخت‌های اقتصادی ببینید چقدر مبانی تولید ملی و توزیع ثروت را مهیا نموده است. در زیرساخت‌های فرهنگی ببینید چقدر مبانی آموزش و تحصیلات عالی را برای همگان تدارک دیده است.

کرونا بر قلهٔ فوران ۴۱سال بحران
با چراغ این شاخص‌ها که به سراغ ۴۱سال تاریک‌خانهٔ حکومت آخوندها برویم تا علت فوران بحران کرونا را دریابیم، می‌بینیم نه مبانی آزادی‌های اساسی، نه مبانی تولید ملی و توزیع ثروت و نه مبانی آموزش و تحصیلات عالی همگانی، هیچ‌کدام نه فقط به‌سامان نیست که هنوز در پله اول سال‌های نخستین پس از قیام سال ۵۷هستیم. این واقعیت را «دغدغهٔ امروز ایران» درست در کمرکش بحران کرونا از زبان شرکای نظام نشان و گواهی می‌دهد: «دغدغه اصلی مردم امروز همان دغدغه‌های اول انقلاب است، بدان معنا که مردم امروز خواهان عدالت اجتماعی و آزادی هستند. جامعه امروز خواهان عدالت اجتماعی و رفع تفاوت‌های طبقاتی هست. طی این سال‌ها دغدغه عمده بسیاری از کنشگران سیاسی در کشور همین مسأله مهم عدالت بوده است».(روزنامه آرمان، یادداشت محمدتقی فاضل میبدی، ۲۶فروردین ۹۹)

آزمایش دولتهای پیاپی تحت‌امر ولی‌فقیه که الآن حسن روحانی کباده‌کش آن است، چنین نتیجه‌یی را تا آستانهٔ کشاکش کرونا بار آورده است. این‌ها تازه بیان نرم و بسا سانسور شدهٔ واقعیت‌های ۴۱سال گذشته از زبان رقبای باندی حکومت هستند. پیداست که در مبانی سیاسی جز سانسور و سرکوب و قتل‌عام، در مبانی اقتصادی جز سرازیر کردن تمام سرمایه‌های ایران در صندوق بنیادهای مالی حکومتی و تشدید فقر و در مبانی فرهنگی جز دومینوی ترک‌تحصیل و فرار مغزها و فقر معلمان و فرهنگیان و کودتای فرهنگی در دانشگاهها حاصلی عاید مردم ایران نشده است.

معنی این نتیجه از آزمایشات چهار دههٔ گذشته به مردم ایران می‌گوید این دولت اصلاً برای خدمات‌رسانی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به مردم و جامعه ایران نیامده است. چنین حاصلی موجد تورم و سرریز شدن همهٔ این بحرانها در کالبد کرونا می‌شود. بنابراین تمام راه‌کارهای دولت حسن روحانی که تا به‌حال در مدیریت کرونا اعمال کرده و ادامه می‌دهد، فی‌البداهه نبوده و حاصل همان آزمونی است که «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
قبرستانهای دست به دست شده!
برای داشتن تصویر همه‌جانبه‌ای از آزمونهای ۴۰ساله جمهوری اسلامی ـ و حالا آزمون بحران کرونا ـ خوب است یادآوری شود که سایت انصاف‌نیوز در ۲۵فروردین ۹۹ از قول یک گورکن بهشت زهرا نوشت: «اگر مملکت را مثل قبرستانها اداره می‌کردند، اوضاع گل و بلبل بود»! در همین زمینه خوب است یادآوری شود که خمینی در بدو ورودش به ایران، در بهشت زهرا گفت: «شاه مملکت ما را ویران و قبرستانهای آن را آباد نمود».(صحیفه، جلد ۲۰، ص ۳۲۳)
دولت یا بنگاه حافظ منافع رانتی؟
آنچه باید به این واقعیتها افزود، این است که نظام آخوندها به دلایلی که در بالا استدلال شد، هیچ امکان و سرمایه‌یی برای کمک به مردم ایران برای مقابله با کرونا و تبعات اقتصادی و معیشتیِ ناشی از آن کم ندارد. این واقعیت آن‌قدر مسلم و مسجل است که حجم بازتاب اجتماعی و تنفر مردم از آن، در درون نظام ولایت فقیه بدل به جدل‌های خودی‌هایشان با هم می‌شود. اعتراف ناگزیر برخی رسانه‌های حکومتی، پرده از روی این واقعیت‌های مسلم و مسجل کنار می‌زند.

روزنامه رسالت در شماره ۲۶فروردین ۹۹ با قیاس سرانگشتی بین کشورهای مختلف با نظام آخوندی می‌نویسد: «اکنون با توجه به روند رشد ویروس کرونا، بیشتر کشورهای دنیا حمایت معیشتی مردم را در جایگاه نخست اولویت خود قرار دادند ولی در ایران این‌طور نیست».

کارد آن‌قدر به استخوان مردم رسیده و بازتاب خطرناک آن متوجه کل حکومت شده است که همین روزنامه مجبور شده از قول یک کارشناس اقتصادی پرده از کلان‌دزدی‌های «بنگاهها»ی حکومتی بردارد: «در سال گذشته تنها با برآورد ۲۰بنگاه دریافتیم که این بنگاهها ۱۰۰هزار میلیارد سود خالص دریافت و تنها ۷درصد مالیات را پرداخت می‌کنند. از طرفی عده‌یی جان خود را به‌دلیل فقر از دست می‌دهند و برخی دیگر با‌ تنگدستی معیشت سخت خود را می‌گذرانند. دولت با حمایت مردم روی کارآمد و حالا تنها به منافع برخی بنگاهها فکر ‌می‌کند و خود را حافظ‌ منابع رانتی می‌داند».(همان منبع)
دفع کرونا مشروط به دفع اپیدمی کلان‌فساد
این‌چنین است که آزمایش حاکمیت ولایت فقیه در امر کرونا، عرصه‌ای از گذشته تا امروز را دربر می‌گیرد. به همین دلایل هم بحران کرونا در ایران فقط یک اپیدمی ضدبهداشتی و بیماری‌زا نیست، بلکه فراتر از آن یک اپیدمی کلان‌فساد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است.

بر زمینهٔ چنین کلان‌فسادی است که خامنه‌ای و روحانی معیشت مردم ایران را در بحران کرونا به‌عمد حل نمی‌کنند تا آنها را برای خدمت به تولید و اقتصاد حکومتی، به خیابان و کارخانه و اداره و مؤسسات بکشانند. برای این هدف، دیگر مهم نیست چند میلیون ایرانی دچار کرونا شوند؛ مهم این است که چرخهٔ اقتصاد حکومتی برای نگه‌داشتن نظام آخوندی در گردش باشد.

اکنون بحران کرونا در ایران و کشاندن مردم به اماکن عمومی، به بحرانی فراتر از خود کرونا بدل شده است. این بحران به یک دسیسه و پلشتی و زهر سیاسی و اقتصادی آغشته است. پاسخ به این بحران برای برون‌رفت از آن را، همبستگی و شورش مردم ایران علیه تمامیت ویروس کرونای ولایت تعیین‌تکلیف می‌کند. سنگی بر کف ایران باید تا دسیسهٔ مار را دفع کند.