عواقب و پیامدهای بیماری کرونا جهان را در تمامی زمینههای اجتماعی، سیاسی، بهداشتی، اقتصادی و علمی تغییر خواهد داد.
این تغییرات چه در سطح فردی، خانوادگی و یا در سطح کشوری، بینالمللی بسیار قابل مطالعه است. برای مطالعه دقیق و اظهارنظر علمی، مبتنی بر علوم جامعه شناسی و دیگر علوم اجتماعی باید زمانی بگذرد. این دگرگونی دیدگاهها جدیدی را وارد دنیای اقتصاد و سیاست خواهد کرد.
عباراتی مثل کار در منزل و یا تحصیل از طریق اینترنت، تأثیرات خود را نشان خواهند داد. کلماتی مانند قرنطینه، فاصله اجتماعی و نظایر آن با خود رویکردهای تازهیی را به همراه دارند. این دوران بر روابط نزدیک خانوادگی و فردی تأثیر فراوانی خواهد گذاشت.
سرمایهداری جهانی فارغ از اینکه چه ایدئولوژی را یدک میکشید و یا اینکه برای پایان دوران ایدئولوژی تبلیغ میکرد، برای سودآوری بیشتر بسیاری از مرزهای اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشته بود. انتقال کارخانههای تولید به کشورهایی که مزد کارگران حداقل بود، غروری را ایجاد کرده بود که میتوان مالک همه چیز بود و پاسخگوی هیچکس. با نگاهی زودگذر به این روزها میبینیم که جهان سرمایهداری در توهمی خطرناک زندگی میکرد. شاهد هستیم که هیچکدام از کشورها اینچنین روزهایی را در خواب نمیدیدند و تمام توجهشان برای ساخت اسلحههای پیشرفته و تکنولوژی مدرن بود. رقابت برای سود آوری بیشتر چنان بود که افرادی ثروتمندی مثل صاحبان آمازون و علی بابا و جرج سورس به قدرتمندان بلامنازعی تبدیل شده و به اهرم های تغییر سیاست بینالمللی تبدیل شده بودند. با شیوع و گستردگی بیماری دیدیم که سیاستمداران با ظاهری قدرتمند وارد صحنه شدند و بارها اعلام کردند که چنین روزهایی را پیشبینی نمیکردند که برای تهیه ماسک و دستکش و لباسهای مخصوص پرستاران و پزشکان به هر دری بزنند. مرزهای جغرافیایی پررنگتر از دوران جنگهای جهانی اول و دوم شدند. گلوبالیزمی که در حقیقت بیشتر به سرمایهداری بیمرز میماند، ناتوان در گوشهای ایستاده و در انتظار این است دیگری بیاید و گرهی از مشکلات حادی را که جامعه با آن دست به گریبان است را باز کند و در همین حال هنوز مالیاتدهندگان هستند که باید برای نجات آنان برخیزند.
نکته دیگری که شایان مطالعه بیشتر است قدرت دولتها است. رهبران کشورها روزانه در کنفرانسهای مطبوعاتی شرکت میکنند و آخرین گزارشها را که مبتنی بر واقعیات روی زمین است را در اختیار مردم قرار میدهند. رهبران سعی میکنند با آرامش اطمینان مردم را جلب کرده و مبارزه با بیماری را یک وظیفه ملی بر شمارند و هر فرد را عضوی از جامعه هم بسته نشان دهند. مردم را به پیروی از قوانین تشویق کرده و جامعه را از فردگرایی دور و به جمع گرایی تشویق کنند. در نظرسنجیهایی که صورت گرفته رؤسای جمهور و یا نخست وزیران از محبوبیت بیشتری برخوردار شدهاند. بهعنوان مثال هواداران ترامپ در آمریکا به بیش از ۴۶٪ رسیده است. در کشورهای سوئد، آلمان، ایتالیا، انگلیس همین مورد صادق است. باید اشاره کرد که وضعیت ولیفقیه، روحانی و در مجموع کل نظام شامل این قانون نمیشود. اگر رژیم در آرزوی شرکت مردم در انتخابات مجلس شیوع بیماری را انکار کرد، مبدأ قرار دهیم بهخوبی شاهد این هستیم که مردم و رژیم مثل دو خط موازی هستند که هیچ نقطه اشتراکی با هم ندارند. شرایط اسفبار ولیفقیه و کلیه سران رژیم اظهر من الشمس است بهطوری که در صفحات وابسته به رژیم میخوانیم که اگر (رژیم) کرونا را رد کند وارد مرحله اژدها میشود.
در این مطلب بر آنم که در مورد اثرات اجتماعی و روانی بیماری کوید ۱۹بر مردم و اجتماع را کمی باز کنم.
بر اساس مطالعات انجام شده و آنچه که از طریق سازمان بهداشت جهانی در دسترس عموم قرار میگیرد، تا بهحال واکسنی برای این ویروس کشف نشده. متخصصان بافت شناسی و میکروبیولوژی در کشورهای مختلف درصدد تهیه ویروس و یا دارو برای بیماری هستند و هنوز به نتیجه جهانشمولی نرسیدهاند و به همین علت بر رعایت بهداشت عمومی و ماندن در خانه تأکید فراوان میکنند. دکتر تدروس گبریسوس مدیر کل سازمان بهداشت جهانی هشدار داده است که کشورها در بر داشتن محدودیتها و قرنطینه عجله نکنند. او ضمن بر شمردن پیامدهای برداشتن قرنطینه گفت: همه ما از عواقب عمیق اجتماعی و اقتصادی این بیماری آگاه هستیم. وی همچنین از کشورهای درگیر ویروس کرونا خواسته است با گسترش دادن خدمات اجتماعی دسترسی شهروندان را به امکانات بهداشتی و بیمارستانی تسهیل کنند.
همه بر سر این مورد توافق دارند که بیماری نگرانی، دلهره و اضطراب بسیار زیادی را بین مردم ایجاد کرده است. یکی از مهمترین علل اضطراب و دلهره نداشتن راهحل قطعی برای مبارزه با بیماری است و مهمتر اینکه همه گیر بودن بیماری بر روند کارهای روزانه همه تأثیرات فراوانی دارد و این تأثیرات بیشتر منفی و کاهنده هستند. به زبانی دیگر با یک بحران عمیق اجتماعی روبهرو هستیم. بحرانی روحی و روانی که بیماری ایجاد میکند، تقریباً برای تمام جمعیت کره زمین ناشناخته است. مبتلایان در ۱۸۱کشور را در بر میگیرد.
بهعلت ناشناخته بودن بیماری و واکنش افراد به آن، مراکز مطالعاتی و برخی از رسانههای مهم در کشورهای مختلف از مردم خواستهاند که آن چه را که بر آنان میگذرد و تجربه میکنند با فیلم، عکس و نوشتار برای ثبت در تاریخ به این مراکز بفرستند. سازمان بهداشت جهانی در توصیههای مختلف رو به شهروندان دنیا مینویسد:
احساس اضطراب و دلهره در این دوران بسیار طبیعی است و راهکارهای عملی وجود دارد که بتوان با این احساسات مقابله کرد. سازمان بهداشت جهانی در توصیههای خود از جمله تذکر میدهد:
ـ با دوستان و نزدیکان خود که به آنان اعتماد دارید، صحبت کنید.
ـ برای مقابله با دلهره، ترس و اضطراب از کشیدن سیگار و مشروبات الکلی و دیگر داروهای مضر استفاده نکنید
ـ اخبار واقعی را از کانالهای مورد اطمینان دریافت کنید.
ـ خواب و خوراک منظم داشته باشید
ـ در دوران قرنطینه سعی کنید که برنامههای روزانه مرتبی داشته باشید و آنها را انجام دهید.
ـ ارتباطات اجتماعی فعالی داشته باشید.
ـ از تجربههای و رویکردهای پیشین در مقابله با سختیها استفاده کنید.
اگر به توصیه بالا توجه کنیم یکی از مهمترین و شاید مهمترین خصیصه ما ایرانیان را در مییابیم که همین است «از تجربههای و رویکردهای پیشین در مقابله با سختیها استفاده کنید.»
در سالهای گذشته بسیاری از خبرنگاران غربی در گزارشهای خود از ایران از کلمه انشاء الله استفاده میکردند و با پیشداوری و شاید طعن میگفتند که ایرانیان، انجام همه کارها را به خدا واگذار میکنند. این فکر در خود ما نیز قوت میگرفت که ما (ایرانیان) در مقایسه با غربیها دانش برنامهریزی برای آینده و برای خودمان را نداریم و بیشتر در حال زندگی میکنیم. برای این شیوه زندگی نیز اشعار خیام و حافظ و ادبیات غنی ایران را نیز به کمک میگرفتیم. دهها ضربالمثل نیز نشانگر این مسأله بود. باید اقرار کنم که جملاتی اینچنین گاه من را نیز اسیر خود میکرد و رویکرد ما را به مسائل روزمره زیر سؤال می برد. اگر با دید امروز (دیدی بر پایه شرایط بحرانی) به مردم بنگریم چنین حرفهایی بیشتر نشانگر عدم شناخت تاریخ ایران و خصیصههای فرهنگی مردم این سرزمین بود. استبداد و ارتجاع در طول تاریخ هزاران ساله مردم را تنها گذاشتهاند. بدون هیچ شک و تردیدی مردمی با سابقه هزاران ساله تاریخی بهراحتی سره را از ناسره تشخیص میدهند. گذشته ادبی ایران شاهد این مدعا است. گرچه ادبیات نوشتاری زیادی از دوران قبل از اسلام باقی نمانده است ولی همین اندازه که باقی است نشان میدهد که مردم این فلات از ذوق نقادی و سخن سنجی بهره فراوانی داشتهاند. نوشتههای ادبی باقی مانده نشانگر عمق درک و دریافت اخلاقی مردم است.
تجربههای گذشتگان ما بهخوبی نشان داده است که نباید در بند سختیها اسیر شد و مردم ما بر همین اساس آموختهاند که برای حل مسائل و مشکلات باید به خود تکیه کرد.
ادبیات ایران مشحون از ضربالمثلها و رباعیات و اشعاری است که نشان میدهد که چگونه ما از سختیها عبور کردهایم. آن چیز که از حافظ و خیام بر جا مانده است نه خمودگی است و انجماد و نه وادادگی و تسلیم.
مردم ما درصد سال گذشته نه سالها بلکه روزهای بحرانی را گذراندهاند. انقلاب مشروطیت، انقلاب ضدسلطنتی و انقلاب برای گذار از نظام ولیفقیه زنجیروار، مردم را برای مقابله با بحرانها فولاد آبدیده کرده است. همین روزها شاهد هستیم که کانونهای مردمی ابتکارعمل را در دست گرفتهاند و برای کمک و همیاری همدیگر برخاستهاند ولیفقیه در اوج فرومایگی میگوید اگر پزشکان، پرستاران و کادر درمانی که در صف مقدم مبارزه هستند جان خود را از دست دهند «شهید سلامت» شناخته خواهند شد. این اظهارنظر پاسخ خود را از پزشکان متعهد گرفت که آنان در خدمت مردم هستند و برای مزخرفات ولیفقیه پشیزی قائل نیستند. مردم ایران ویروس کرونا را با همبستگی شکست خواهند داد و پوزه اژدهای ولایت را به خاک خواهند مالید.