ناقوسهای پشت پرده
دیگر طاقتها طاق شده است. دیگر پنجرههای مدارا و دیوارهای مصلحت نظام هم کفاف نمیدهند تا چشم را به واقعیتهای سرسخت کرونا در ایران بست. چرا؟ عجالتاً این را داشته باشید تا دوباره سر جایش به همین برسیم...
کرونا در کجای ایران است؟
این روزها وقتی به سایتهای نظام آخوندی مراجعه میشود تا اخبار کرونا را دنبال کرد، از صدر تا ذیل این سایتها گویای این وضعیت هستند که مردم ایران نمیرسند از این همه امکانات، اختراعات، واکسنها، بودجهها و رسیدگیهای فوق تصور حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی استفاده کنند. آنقدر وفور امکانات و اختصاص بودجه و گفتار و نوشتار هست که مثل دیواری قطور، سد راه کرونا شده است. دنیا کجاست که بیاید از این سدسازی در مقابل کرونا پند و عبرت بگیرد تا بلکه فرجی برای دولتها و ملتهای اسیر کرونا بشود! ایران هیچ نیازی به وارد کردن تجهیزات و امکانات برای مقابله با کرونا هم ندارد که برعکس، مهیای صدور این دستآوردهای عظیم به دیگر کشورها شده است: «به توان صادرات تجهیزات پزشکی درمان کرونا دست یافتهایم». (ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۳۱فروردین ۹۹)
از این خبرها تا بخواهید مثل ریگ بیابان در این سایتها و رادیو و تلویزیون آخوندی و سخنگویان نظام ریخته و تلنبار شده است. کافی است همین خبر را بردارید و روی اینترنت جستجو کنید؛ انبوهی خبر، مقام، چهره، گفتار و نوشتار مشابه از سایتهای اصلی و جانبی جمهوری اسلامی تا سخنان حسن روحانی در جلسات دولت ردیف میشوند که موفقیتهای بینظیر حاکمیت و دولت ولایت فقیه را در پس راندن کرونا توفان و تابلو و اینفوگراف کنند!
این وسط میماند حسرت بهدلی مردم ایران که نمیتوانند و نمیرسند از این خوان نعمت، فیض خدمت و دریای شفافیت سود ببرند! وقتی از این سایتها و رادیو و تلویزیون نظام مقدس آخوندی پا بیرون میگذاری، ناخودآگاه سؤالت میشود که راستی پس آسیبها و رنجهای جانگداز ایرانیان و هزاران جان باخته و بیخانمان و بیسرپرست شده ناشی از کرونا در کجای ایران هستند؟ سخنگویان و رسانههای واقعیِ آنان کجایند؟ (یک یادآوری تاریخی: این وضعیت را میتوان به پنجرهای تشبیه نمود که از پشت آن به ۴۱سال حاکمیت و دولتهای جمهوری اسلامی نگاه کرد و آن را و نیز قدر و شأن آنانی را که مرعوب و مغلوب چنین وضعیتی نشدند و هستیِ خود را بر سر چراغ انداختن و روشنگری چنین وضعیتی گذاشتند، دید و خواند و بهتر و کاملتر شناخت.)
کرونا، کنکور ورود و خروج دولتها
میماند اصل داستان که همانا کرونا باشد. کرونایی که شده است کنکور ورودی و خروجی دولتها و گوشش به هیچ پروپاگاندایی هم بدهکار نیست و حساب هر حاکم و مسلط و رسانه و رادیو و تلویزیونی را هم بیتعارف کف دستش میگذارد.
با چنین تصویری از پروپاگاند اعجابآور در بوق و کرنای سایتها و رسانههای حاکمیت و حکومت آخوندی، ناگهان بهمعنا و هدف همان جملهٔ اول مقاله میرسیم: دیگر طاقتها طاق شده است. دیگر پنجرههای مدارا و دیوارهای مصلحت نظام هم کفاف نمیدهند تا چشم را به واقعیتهای سرسخت کرونا در ایران بست.
ناقوس کرونا از پشت پردهها میآید!
وقتی رسانهها و سایتهای پمپاژ دروغ و پروپاگاند اعجابآور نظام در یک کفهٴ ترازو مینشینند و واقعیت سرسخت کرونا از زبان عناصر خط مقدم درگیری با آن در کفهٴ دیگر، گوشهیی از آنچه که این روزها در صحنهٔ واقعی ایران جریان دارد، برملا میشود و صدای واقعی کرونا را از پشت پردهها میشنویم.
روز ۳۰فروردین ۹۹ در خبرها آمد که ۷۳پزشک ایرانی که هماکنون در خط مقدم مقابله با کرونا هستند، در نامهیی سرگشاده به وزیر بهداشت دولت روحانی، پرده از بخشی از یک حاکمیت و دولت سراسر پروپاگاندا طی ۴۱سال گذشته برداشته و مینویسند:
«طی سالیان گذشته و در بسیاری از موارد، نظر کارشناسی و عقلانی تحتالشعاع دیدگاههای ایدئولوژیک یا حتی منافع اقلیتی فرادست قربانی شده است».
در ادامه معلوم میشود دیگر بر اثر دروغگوییهای نجومی و انحصارطلبی تبلیغاتی در امر کرونا و قبل از آن، طاقتشان هم طاق شده و به مرحله «یا رومی روم یا زنگی زنگ» رسیدهاند:
«میدانیم که پایفشاری بر نظر صحیح و درست، نیازمند شجاعت و صراحت بالایی است و احتمال از دست دادن جایگاه یا شغل در آن وجود دارد».
دروغگوییهای نجومی و طبقاتی کردن کرونا در نظام آخوندی برای سودجویی و سوداگری از قبل آن، بارها موجب سرکشی باندها مقابل یکدیگر شده است. در نامهٔ ۷۳پزشک هم پیداست که کرونا میدانی برای سلطهگری و سودجویی و کلاندزدی بیشتر میان باندها است:
«حتماً شما در جریان طرح تحول سلامت و خاصه خرجیهای صورت گرفته در این طرح هستید. تقسیم کار در بیمارستان و تخصیص منابع در این طرح بسیار نامتوازن و ناعادلانه است. از شما میخواهیم که از نظر کارشناسی در برابر منافع اقلیتی زورمند دفاع کنید».
این روزها چه در میان کنشگران ایرانی یا عناصری در درون نظام که کم هم نیستند و چه از جانب ارگانهای جهانی اصرار بر این است که حاکمیت و دولت ایران از بیان واقعیتهای آماری کرونا خودداری میکند و باعث ایجاد تنش و چالش و شیوع بیشتر ویروس میشود. اگر این اظهارات را در صحنهٔ سیاسی و اجتماعی شاهدیم، ولی اظهارات پزشکانی که مستقیم درگیر کرونا و عدد و رقمسازی رئیس دولت و سخنگویانش هستند، تصویر گستردهتری ارائه میکند:
«ما خواهان شفافیت و پاسخگویی مجموعه وزارتخانه و ستاد ملی مبارزه با کرونا هستیم. تعداد بیماران مبتلا به کووید-۱۹، شیوههای جمعآوری اطلاعات و دادهها و میزان مرگ و میر بیماری باید بهصورت شفاف در اختیار عموم قرار بگیرد. ارائه آمار و دادهها در جلسه غیرعلنی مجلس دردی را دوا نخواهد کرد. ما امضاکنندگان این نامه سرگشاده از شما میخواهیم که به مجموعه دیوانسالار (بوروکراتیک) و غیرشفاف دولت وجههای دیگر ببخشید».
در بروز کرونا در ایران و پس از اعلام رسمی آن، نخست شخص خامنهای در ۱۳اسفند به صحنه آمد و رفع و رجوع کرونا را به یأجوج و مأجوج و دعای توسل و ندبه حواله کرد، آن را ناچیز شمرد و گفت زیاد بزرگش نکنید. عدهیی روحانی حکومتی و عوامل بسیجی نظام هم بساط خرافات و رمالی راه انداختند تا کرونا را پس بزنند. چند مرتجع حکومتی هم مدعی شدند که بر اثر گناه و ناشکری و کفر بوده است که کرونا پیدا و شایع شده است. عدهیی روحانی حکومتی هم در قم با پشتوانهٔ دولت مانع قرنطینهٔ این شهر شدند که باعث شیوع آن در کل ایران شد.
مجموعهٔ این عملکردهای ارتجاعی و قرونوسطایی و شارلاتانی تحت پوش مذهب ـ که هرگز بدون پشتوانهٔ حاکمیت و دولت نمیتوانند میدانداری کنند ـ منجر به شکلگیری جریانی خرافهپرست برای مداوای کرونا شد که طاقت کارشناسان و پزشکان و صاحبان علوم را طاق کرده است. بازتاب چنین شارلاتانیسم حمایت شده توسط حکومت طی سالیان و اکنون در جان باختن تعداد قابل توجهی از هموطنان را در نامهٔ ۷۳پزشک به وزیر بهداشت روحانی شاهدیم:
«در چند سال اخیر با حمایتهای پیدا و پنهان، افرادی شیاد با سوءاستفاده از اعتقادات صمیمی مردم، خود را درمانگر جا زده و جایی در بازار سلامت برای خود دست و پا کردهاند. خرافهپروری و ترویج انگارههای نادرست به قیمت جان مردم نیز تمام شده است. اینان مصادیق کامل شارلاتان و شیادند. ضروری است که قوانین مربوط به مداخله افراد غیرپزشک در امور پزشکی بازنگری شود».
در پایان نامه بهطور غیرمستقیم از تمام رمل و اسطرلاببافیهای قرونوسطایی خامنهای و تلقین آن به مستمعین جهول و باندهای دستپرورده و سوداگر نظام، پردهبرداری شده و به آزمایشگاه کرونا برای رو آمدن ماهیت پوسیده و عفن جمهوری اسلامی اشاره میشود:
«در سایه مبارزه با همهگیری کووید-۱۹بسیاری دریافتهاند که مبارزه علمی و کارشناسی تنها راهحل مقابله با این همهگیری است».
ضرورت سماجت بر روشنگری
اینها همه هنوز بخشی اندک از واقعیتهایی هستند که پزشکان درگیر در خط مقدم، طاقتشان طاق شده و بنا بر سوگند پزشکیشان پردههایی را کنار زدهاند. لابهلای این سطور شاهد یک دستگاه عریض و طویل دروغ و لاپوشانی و تحمیل ایدئولوژی حکومتی بر مصالح علمی و نظرات کارشناسی هستیم که بهای سنگین آن طی چهل سال گذشته و اکنون در امر کرونا، جان و زندگی مردمان ایران زمین بوده است.
آنچه از این سطور باید مد نظر باشد، روشنگری هر چه بیشتر و تلاش گستردهتر برای افشای پلیدیها و دسیسههای سیاسی و آماری نظام آخوندی در بحبوحهٔ اپیدمی کرونا است. این روشنگری و سماجت بر آن را باید وظیفهٔ ملی و انسانی خود برای نجات مردم و میهنمان بدانیم.