اولویتهای کرونا ---- دو مدیریت، دو کیفیت
تحولات کشورها و دولتها پیرامون چگونگی ورود و خروج در برخورد با کرونا واقعیتهایی را گوشزد میکنند که ضروری بهنظر میرسد به این واقعیتها در برخی کشورها و نیز در ایران پرداخته شود. اکنون پس از نزدیک به چهار ماه نبرد دنیا با کرونا به این واقعیت مسلم رسیدهایم که انطباق و ضدانطباق، مدیریت و ضدمدیریت و منافع حکومتی و منافع مردم، همگی دو کیفیت و دو طیف رویکرد در قبال کرونا را تعیین و بیان میکنند.
همزبانی و کنترل / بلبشویی و ترویج
در خبرهای ۲۸فروردین است که آلمان و اتریش آرام آرام اقدام به رفع برخی محدودیتها خواهند کرد. دلایل یکسان مطرح شده و همزبانی از جانب مقامات سیاسی و پزشکی و بهداشتی این کشورها گویای سیر نزولی شیوع ویروس و به کنترل درآوردن آن است.
در ایران اما از آغاز تاکنون یک حرف واحد و مشترک و یکسان از جانب مقامات سیاسی و پزشکی و بهداشتی یافت نمیشود. روحانی ایران را بهترین نمونه در مبارزه با کرونا و سرتر و بالاتر از همهٔ کشورها معرفی میکند؛ اما استادان علوم پزشکی چندین دانشگاه در نامهیی به روحانی، همهگیری و تلفات کرونا در ایران را ۱۵برابر چین اعلام میکنند. یک نماینده در جلسهٔ ۲۶فروردین مجلس خطاب به رئیس مجلس میگوید «اعداد و ارقام اعلام شدهٔ دولتی با واقعیتهایی که خودمان به چشم میبینیم، تفاوت بسیار دارد». بر همین سیاق رسانههای هر دو باند حکومت مدام از نارسایی اطلاعرسانی و چند زبانه بودن آمار و ارقامها در فریادند. حاصل این همه بلبشو در مدیریت، رشد روزافزون مبتلایان و جان باختگان کرونا در ایران است.
انطباق با منافع ملی / اولویت منافع حکومتی
خبرهای حاکی از موفقیت و به کنترل درآوردن شیوع کرونا در کشورهایی مثل ویتنام، کره جنوبی، تبت، هند، استرالیا، آلبانی، هنگ کنگ، یونان، کانادا، اوکراین و... دو اصل مهم را بیان میکنند:
ـ سیاسی نکردن ویروس و منافع حکومتی را بر منافع حیاتی مردم مرجح ندانستن.
ـ همزبانی و همدردی مشترک ملت ـ دولت در مقابله با کرونا.
نتیجهگیری: ویروس کرونا را میتوان با اعمال قانونمندیهای عام مبارزه با آن به کنترل و مهار درآورد.
در ایران اما قدم اول، نقض تمامعیار نخستین قانونمندی مقابله با کرونا بوده است: بهخاطر منافع سیاسی و دو مراسم حکومتی، لاپوشانی و پنهانکاری وجود ویروس و دروغگویی به مردم و مرجح دانستن منافع حکومتی بر منافع حیاتی مردم انتخاب شد. در ایران طی چندین دهه بهدلیل وجود دو جبهه متعارض مردم و حاکمیت، هرگز همزبانی و راه مشترک ملت ـ دولت نبوده و در ورود و شیوع کرونا هم بهدلیل لاپوشانی و پنهانکاری و دروغگویی حاکمیت، این جبهه متعارضتر و شکافها عمیقتر شده است.
خدمات رسانی دولت به مردم / دم تیغ کرونا دادن مردم
روش دیگری که برخی از دولتهای نامبرده در مبارزه با کرونا و تأمین سلامت مردمشان اتخاذ کردند، خدماترسانی به مردم ساکن در خانههایشان بوده است. دولت هنگ کنگ در هفتهٔ سوم ورود کرونا به کشور، اعلام نمود که پول آب و برق و تلفن و مالیات را تا نیمهٔ آوریل ۲۰۲۰از شهروندان دریافت نخواهد کرد و همه در خانههایشان بمانند. ارگانهای نظامی را هم مأمور تأمین مایحتاج مردم ساکن در خانههایشان نمود. دولت کره جنوبی فراخوان ملی داد و خودش هم همهٔ امکانات و تسهیلات را در اختیار بیمارستانها و مردم گذاشت. مردم هم در یک همبستگی و کار جمعی ملی با پشتیبانی دولت موفق شدند کرونا را مهار کنند. دولتهای کانادا و استرالیا در اقدامی مشابه نخست اذهان مردم را از تأمین حقوق و مایحتاجشان آسوده نمودند.
در ایران اما با آنکه چندین بنیاد پولی قدرتمند در تیول ولایت فقیه است، طبق گزارشات مستند رسانهیی و تصویری، اگر کانونها و شوراهای مردمی با شیوههای خودجوش به یاریرسانی در امر تغذیه و تدارکات به مردم نپردازند، دولت آخوندی چنین دغدغههایی نداشته و ندارد. از طرفی اما دولت آخوندی معلوم نیست با چه شاخصی در یک ماه گذشته سه یا چهار بار اعلام وضعیت مناسب برای کار و تولید و فعالیت صنفی نمود تا چرخ اقتصاد دولتی نخوابد. حسن روحانی در یک اقدام شرمآور و ضدمردمی اعلام کرد که به مردم وام یک میلیون تومانی داده میشود ولی باید در تیرماه عوض آن را به دولت برگردانند! یعنی روحانی این فرض مسلم را درک نمیکند که مردمی که در خانهها هستند و کار و درآمدی ندارند، از کجا باید عوض این وام را پرداخت کنند؟
مدیریت قانونمند / مدیریت پروپاگاند
وجه دیگر تفاوتها که بهجاست به آن پرداخته شود، تفاوت بین مدیریت قانونمند با مدیریت پروپاگاند است. هیچ کشور و دولتی را در دنیا سراغ نداریم که مدعی اول یا دوم بودن و یا بهتر از دیگران بودن باشد؛ مگر رژیم آخوندی که حسن روحانی بارها به دروغ و با شیادی مرسوم و عجین شده با شخصیتش، ادعای اول بودن و بهتر بودن نسبت به کشورهای اروپایی و آمریکایی و...را داشته است. اما آنچه که قابل توجه است نتیجه و حاصل مدیریتها است و نه سخنسرایی در جلسات دولت که کمتر از ۲۴ساعت رسانههای خود حکومت و کنشگران میلیونی ایرانی، پتهٔ رئیس دولت را روی آب میریزند!
چشمانداز ناگزیر
با بررسی چند نمونه از این تفاوتها میتوان به این نتیجه رسید که بحران کرونا در ایران و سیر صعودی ابتلا و آسیبها و تلفات آن فقط و فقط ناشی از سیاسی کردن آن توسط حاکمیت با هدف تراز کردن آن با منافع حفظ نظام در فصل بحران موجودیت میباشد. از این رو چشمانداز ناگزیر و راه برونرفت از این بحران برای مردم ایران هم فقط و فقط کنار زدن عامل سیاسیکنندهٔ کرونا در هیأت حاکمیت ولایت فقیه است و بس.