پوران نجفی در سال۱۳۴۲ در شهر رشت به دنیا آمد. در سال ۵۷ در حالی که هنوز ۱۵ساله بود، انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران به وقوع پیوست. او دانش آموز هنرستان صنعتی در رشته مکانیک بود و در ۱۷سالگی وارد فعالیتهای سیاسی شد.
وی به مدت ۵ سال به جرم هواداری از مجاهدین در زندانهای قرون وسطایی خمینی سپری کرد اما بعد از رهایی از زندان با عزمی جزم تر در مسیر مبارزه با دیکتاتوری حاکم قدم برداشت و در سال ۶۶ مجدداً به مقاومت پیوست.
این زن مجاهد که نمونه درخشانی از زنان دلاور ایران است، در سحرگاه ۲۱بهمن ۱۳۹۱ در موشک باران کمپ لیبرتی به دست مزدوران رژیم ملایان به شهادت رسید.
او در کتاب خود به نام «پرواز هم زنجیران» نوشته بود: «اگر زن باشی و تبلیغ سیاسی بکنی برای آخوندها قابل تحمل نیست… ستم مضاعف برای بیان تبعیض ها بین زن و مرد، مفهوم علمی روشنی است، اما برای بیان آن چه در رژیم آخوندی بر زنان و دختران روا داشته اند، من هنوز نام گویا و عنوان شایسته ای نیافته ام».
پوران نجفی درباره دوسال و نیم مبارزه سیاسی افشاگرانه علیه آخوندهای حاکم بر ایران و فشارهای مضاعفی که بر زنان اعمال می شد نوشت: «وقتی برای فروش نشریه می رفتم، روسری ام را می کشیدند و مرا با الفاظ توهین آمیز مخاطب قرار می دادند. همواره سوالم بود که چرا نسبت به این پدیده یعنی زنان و دختران حساس اند و چرا هواداری از مجاهدین برایشان قابل تحمل نیست؟»
دستگیری و زندان
پوران نجفی در مرداد سال ۱۳۶۰ توسط پاسداران در شهر رشت دستگیر شد و تحت شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت.
حاکم شرع به او گفت: «حکم تو اعدام است.» پوران در مقابل خروشید: «به چه دلیل کسانی که اسم خودشان را پاسداران اسلام و انقلاب گذاشته اند، زنها و دختران بی دفاع را در خیابان به باد کتک می گیرند؟ آیا این اسلام و قانون شرع اسلام است؟»
در اینجا حاکم شرع لنگه کفشش را در آورد و به سر پوران کوبید وگفت: «او را باید اعدام کرد!»
تلاش نافرجام برای به تسلیم کشاندن زندانیان
زندانبانان و جانیان در زندان می خواستند به هر قیمت پوران و دیگر زندانیان را به تسلیم بکشانند. پوران در این باره نوشته بود: «روزانه ۱۰ دقیقه به ما وقت می دادند که توالت و لباس و ظرف شستن و استحمام را انجام دهیم. به بهانه های مختلف ما را تنبیه می کردند. توالت رفتن را در شبانه روز ۲ دقیقه کردند. هرکس تأخیر می کرد، نفر بعدی محروم می شد. حمام ممنوع می شد. از عدم بهداشت، بچه ها مبتلا به بیماری گال شده بودند. زنان پاسدار می گفتند: این همه به شما سخت می گیریم، باز هم آدم نمی شوید. آدم شدن از نظر آنها به تسلیم کشاندن ما بود».
آزادی
حکم اعدام پوران نجفی در جریان بعضی تحولات سیاسی آن دوران، به ۵سال حبس تقلیل یافت. در این ۵سال، پوران حبس خود را در زندانهای رشت، رودبار، اوین و قزل حصار گذراند. وی با کوله باری از تجارب در مرداد سال ۱۳۶۵ از زندان آزاد شد. او همه این تجارب را در کتاب ارزشمند خود با عنوان «پرواز هم زنجیران» به رشته تحریر درآورد. مدون کردن این کتاب، بخش کوچکی از زن ستیزی ملایان در زندانهای قرون وسطایی آخوندی را به تصویر کشیده است که یکی از برگهای زرین به جامانده از این زن شجاع است.
پوران بلافاصله پس از آزاد شدن، درصدد پیوستن به مجاهدین برآمد و خود را به شهر اشرف رساند.
او طی ۲۵ سال مبارزه بی وقفه، چهره جدیدی از زن مقاوم ایرانی را نشان داد. زنی که از دوران نوجوانی پا به عرصه نبرد علیه دیکتاتوری نهاده بود تا همه انرژی خود را نثار آرمان رهایی و خوشبختی زنان و کودکان ایرانی و آزادی مردم کشورش کند.
او در ربع قرن حضور در اشرف و لیبرتی، نمونه ای از استحکام و اعتماد به نفس در برابر همه سختی ها بود. ۱۰ سال پایداری در اشرف و لیبرتی تحت سخت ترین محاصره ها، هرگز نتوانست لبخند را از چهره او محو کند.
سرانجام در جریان موشک باران کمپ لیبرتی توسط مزدوران رژیم درعراق، پوران نجفی در صبح روز ۲۱بهمن ۱۳۹۱ به شهادت رسید.