۱۳۹۸ اسفند ۸, پنجشنبه

بر میهنم چه می‌رود؟

سیل در ایران
                                  سیل در ایران
«...خاصه در این روزگار تیره می‌بینیم کارهای زمانه میل به ادبار دارد. طریق ضلالت گشاده و عدل ناپیدا و جور ظاهر، علم متروک و جهل مطلوب، لثوم و دنائت مسنولی و نیک‌مردان رنجور، شریران فارغ و مکر و خدیعت بیدار، حق منهزم و باطل مظفر، و ضایع گردانیدن احکام خرد، طریق مشروع و عالم غدار بدین معانی شادمان و به حصول این ابواب خندان.»

                              (کلیله و دمنه، باب برزویه طبیب)
سیل، ویرانی روستاهای زلزله‌زده، گرانی، بیکاری، سریال سردخانه‌های پر از جان‌ باختگان راه آزادی، ویروس کرونا و مردمان قربانی و بی‌دفاع و...به‌قول زنده‌یاد سعید سلطانپور «بر میهنم چه رفته است!».

در گیر و دار چنگ در چنگ شدن مردم ایران با اپیدمی کرونا، مردمان استان لرستان و ایلام و ۱۴استان دیگر در آستانهٔ نوروز قربانی سیل ویرانگر شده‌اند.

بر میهنم چه می‌رود؟
با نگاهی کنکاشگر به رویدادهای فاجعه‌آمیز که پیاپی در ایران رخ می‌دهند، همواره این پرسش مطرح است که چرا این همه بلاهای طبیعی و غیرطبیعی بر سر ایران و مردم ایران آوار می‌شود؟ این همه رنج و محنت و مرارت که بر سر مردم ایران می‌بارد، آیا اجتناب‌ناپذیر بوده و تقدیر ناگزیر آن بر ناصیهٔ این مملکت و ملت حک شده است؟ بر میهنم چه می‌رود؟

ایران در میان پنج همسایهٔ محیط بر آن، دارای بیشترین ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی و زیست‌محیطی شده است. حالا هم طبق هشدارهای سازمان بهداشت جهانی، یکی از کشورهای خطرناک از نظر ترویج کرونا عنوان شده است. به‌راستی چرا؟

چرا باید هر سال سیل ویرانگر، زندگی و هستی چند استان ایران را تهدید کند یا نابود نماید؟ اگر ناشی از تغییرات اقلیمی و طبیعی است، پس چرا پاکستان و گرجستان و ترکیه که چسبیده به ایران هستند و آسمان و رودخانه‌های مشترکی با ایران دارند، هر ساله چنین بدبختی و گرفتاری را ندارند و یا اصلاً ندارند؟

چرا ویروس کرونا که مرجع آن کشور چین است، نخست به کشورهای همسایه‌اش مثل مغولستان، روسیه، قزاقستان، تایوان، نپال، هند، پاکستان و افغانستان سرایت نمی‌کند و از روی همهٔ این کشورها عبور می‌کند و در ایران فرود می‌آید و از ایران به این کشورها و حتی لبنان و کانادا می‌رود؟
راهبردهای سازماندهانهٔ کرونای سیاسی
همهٔ این‌ها پاسخ واقعی و مشخص علمی و سیاسی دارند. این پاسخ‌ها گواهی می‌دهند که طبیعت و محیط‌زیست ایران و انسان ایرانی دچار هولوکاست شده‌اند و حیاتشان محاط در اتمسفر فاشیست مذهبی و سیاسی با ویژه‌گی فرعون‌صفتی و انحصارطلبی و غارتگری می‌باشد.

همهٔ این‌ها اجتناب‌پذیر بوده و هستند. به همین دلیل، سریال بلا پشت بلا که بر سر ایران و ایرانی آوار می‌شود، ناشی از یک حاکمیت کروناگونه با سیاست هولوکاست و راهبردهای سازماندهانهٔ آن است.
کرونای غارت‌گری علیه طبیعت ایران
تمام برآوردهای کارشناسی گواهی داده‌اند که سیل و سیلابی که در دو سال اخیر ایران را در بر گرفته و هنوز هم دست‌بردار نیست، ناشی از نابودی مسیل‌ها، جنگل‌ها و گونه‌های گیاهی توسط کرونای حاکمیت آخوندها است. همین‌طور گواهی کارشناسان تأکید می‌کند که خشک شدن رودخانه‌های بزرگ و تاریخی و برخی دریاچه‌ها و تالاب‌ها در ایران بر اثر سدسازیهای غارتگرانه و بی‌رویه و غیرعلمی سپاه پاسداران بوده است.

رژیم آخوندها بخش زیادی از جنگل‌های ایران را فروخته و هزینهٔ‌ تأمین جنگ‌افروزی‌ها و تجاوزات و تروریسمش در عراق و سوریه و لبنان و یمن کرده است. طبیعت و منابع حیاتی ایران را در اختیار سپاه پاسداران گذاشته تا آنها را منابع درآمد سپاه برای کرونای نظامی‌گری و تجاوز خارجی و سرکوب داخلی نماید.
فصل تجمع بحران و تحول ناگزیز
اکنون ایران به فصل تجمع ویروس‌های دیرینهٔ فکری و سیاسی یک حاکمیت و حاصل هولوکاستی آنها علیه مردم و محیط‌زیست و طبیعت ایران رسیده است. از سویی اکنون ایران به کانون تجمع بمبهای دیرین خشم و قیام‌ و شورش‌ علیه هولوکاست‌های حکومتی بدل شده است. از آثار اجتماعیِ جنایات سازماندهی شدهٔ حکومتی در قیام آبان، هواپیمای اوکراین و آوردن و شیوع ویروس کرونا به ایران، پیداست که جامعهٔ ایران در آستانهٔ یک تحول بزرگ ناگزیر واقع شده است. در همین راستا تحریم قاطع نمایش انتخابات را باید زمینهٔ یک نبرد اجتماعی علیه دیکتاتوری فقاهتی دانست که آثار آن در تلفیق با بحران کرونا، آن تحول ناگزیر را رقم خواهد زد.
پاسخ «بر میهنم چه می‌رود؟» را باید در چنین مختصاتی جست‌وجو نمود.