صدرو ارتجاع
آخرین روزهای بقای عمر رژیم در حالی سپری میشود که دستاورد کلی این حکومت را میتوان در چند مورد خلاصه نمود: "تحریم و گرانیهای ناشی از آن، غارت داراییهای مردم، تبلیغات ضداستکباری و صدور انقلاب با تحمیل هزینههای کلان بهکشور".
قصد داریم نگاهی واقعبینانه داشته باشیم به اصلیترین عاملی که اجازه نابودی کامل این رژیم را در زمانهای زودتر از امروز نداده است. اگر رسیدن به پاسخ صحیح در این خصوص ذهن شما را هم درگیر کرده تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
همه چیز از اولین روزهای روی کار آمدن حکومت آغاز شد. روزهایی که آخوندها زمام امور را بهدست گرفته بودند و بر مقوله صدور انقلاب تأکید ویژه داشتند. شاید در آن موقع کمتر کسی فکر میکرد که این ایده بهزودی به عامل نخست بحران و ناامنی خاورمیانه تبدیل خواهد شد. دیری نپایید که این رویکرد متجاوزگرانه بهمرور با رخنه در فضای سیاسی کشورهای منطقه، زمینه بروز بحرانیترین اتفاقات را رقم زد.
گفتنی است کشور ایالات متحده از همان ابتدا با هدف جلوگیری از دستیابی رژیم به اهداف خود، حضورش را در منطقه بیشتر نمود و استراتژی خود را با دو رویکرد حذف دولتهای حامی جمهوری اسلامی بههمراه کنترل و منزوی کردن حکومت تهران، تعریف نمود. البته با این رویکرد که میشود با فشارهایی از این قبیل، رژیم ایران را مهار کرد و با بهاصطلاح نیروهای میانهرو درون نظام این مهار و کنترل را پیش برد. همان سیاستی که در دنیای سیاست بهمماشات معروف است.
رویکرد ایالات متحده در بهانزوا کشاندن رژیم آخوندی و در عینحال چشم دوختن به میانه رژیم، سران حکومت آخوندی را بر آن داشت تا با تغییر رویه، ارتباط ملتها را جایگزین دیپلماسی خارجه نموده و با این هدف برنامههای طراحی شدهای مثل پیاده روی ایام اربعین راهاندازی کنند تا از طریق نفوذ فرهنگی بتوانند اهداف خود را دنبال نمایند. بدون شک عدم اشراف آمریکا به این نکته که "فرهنگ ملتهای منطقه به یکدیگر بسیار نزدیک است" تاثیر زیادی در موفقیت جمهوری اسلامی در این مقوله داشت.
حالا محوریترین سؤالی که در این خصوص مطرح میشود این است که «صدور انقلاب» چگونه توانسته بقای رژیم آخوندی را تضمین کند؟ چرا آمریکا و متحدانش بهرغم توان نظامی بسیار بالایی که دارند همچنان با جمهوری اسلامی مدارا میکنند؟ پاسخ را باید در تمام اتفاقات اخیر منطقه جستجو کنیم.
تشکیل سپاه قدس و نیروهای نیابتی ایران مانند حزبالله لبنان، حوثیهای یمن، حشدالشعبی عراق و کتائب حزبالله و... به حکومت تهران این فرصت را داد تا با ایجاد هرج و مرج در سایر کشورها و مدیریت آن بههمراه انجام اقدامات ایذایی در قبال آمریکا، دستگاه دیپلماسی این کشور را مشغول بهغیر نماید. اما این هم تمام ماجرا نیست!
در واقع آنچه امروز بازدارنده اقدام نظامی علیه ایران است وجود نیروهای مزدوری موسوم به «رزمندگان بدون مرز» میباشد. «رزمندگان بدون مرز» به نیروهای مزدور سایر کشورها گفته میشود که زیر مجموعه دولت خودشان در راستای منافع جمهوری اسلامی قدم برمیدارند و این کارِ تمام کشورهای خواهان برقراری صلح برای مقابله با حکومت ایران را سختتر از قبل میکند.
شاید اگر بحث مقابله با صدور انقلاب از همان روزهای اول جدی گرفته میشد امروز خاورمیانه در آرامشی قرار داشت که حسرتش را دارد. هر چند امروز هم تنها راه مقابله با ناآرامیهای منطقه جلوگیری از رخنه بیشتر حامیان جمهوری اسلامی در تمام کشورهای جهان است و در یک جمله باید گفت: موضوعی که امروز باید جدی گرفته شود مزدوران نظام جمهوری اسلامی تحت عنوان "رزمندگان بدون مرز" هستند.
نفیسه از تهران