سخن روز
وزارت خزانهداری آمریکا شامگاه سوم بهمن، با اعلام یک تحریم جدید، ۲شخص و ۶شرکت را در ارتباط با رژیم ایران تحریم کرد. ۴مورد از این شرکتها وابسته به شرکت ملی نفت ایران هستند. منوچین، وزیر خزانهداری آمریکا گفت: «بخش پتروشیمی و نفت، منابع اساسی تأمین مالی فعالیتهای تروریستی جهانی رژیم ایران است و این رژیم را قادر میکند که از خشونت علیه مردم ایران استفاده کند».
اگر چه هنوز روشن نیست تحریم جدید بهطور مادی چه وزنی دارد، اما از نظر سیاسی بیانگر تعادلقوای موجود در صحنهٔ جهانی است که هر روز بهزیان رژیم تغییر میکند.
در همین روزها شاهد اظهارنظرهای تند و کمسابقهای از سوی دولتمردان آمریکایی علیه رژیم هستیم. مایک پومپئو، وزیر خارجهٔ آمریکا، رژیم ایران را بهواسطه «فعالیتهای تروریستی» به غدهای سرطانی تشبیه کرد و گفت این رژیم تلاش کرده در خاک آمریکا و اروپا دست به ترور بزند. پومپئو بار دیگر رژیم آخوندی را عامل اصلی بیثباتی در خاورمیانه توصیف کرد.
برایان هوک، مسئول ایران در وزارتخارجهٔ آمریکا، طی اظهاراتی در حاشیهٔ کنفرانس داووس گفت: «اگر جانشین قاسم سلیمانی همان روش او را ادامه دهد، به همان سرنوشت قاسم سلیمانی دچار خواهد شد». اگر چه برایان هوک تأکید کرد این یک تهدید جدید نیست و پیش از این نیز این موضوع از جانب رئیسجمهور آمریکا بیان شده، اما ناظران سیاسی این اظهارات را صریحتر و شدیداللحنتر از فرهنگ سخن گفتن معمول آمریکا در رابطه با رژیم میدانند.
سخنگوی وزارتخارجهٔ رژیم واکنش بسیار محتاطانهای در قبال اظهارات برایان هوک داشت و آن را «علنیسازی رسمی و پردهبرداری آشکار از تروریسم هدفمند و دولتی ایالات متحده آمریکا» توصیف کرد. سپاه پاسداران و نیروی قدس هم تاکنون زبان در کام کشیدهاند و تنها خبرگزاری سپاه پاسداران(فارس) ضمن انعکاس خبر، بیتوقعی نشان داده که چرا یک دولت اینچنین رسماً از ترور مقامات رسمی کشور دیگری حرف میزند. انگار فراموش کرده رژیم آخوندی ۴۰سال است با همین زبان با همهٔ دنیا سخن گفته است.
تنها زبانی که رژیم میفهمد
همین ۲روز پیش یکی از اعضای مجلس ارتجاع برای سر رئیسجمهور آمریکا ۳میلیون دلار جایزه تعیین کرد. نماینده و امامجمعهٔ خامنهای در مشهد، آخوند علمالهدی، وزارتخارجهٔ رژیم را مورد حمله قرار داد و اظهار بیتابی کرد که چرا سفیر انگلستان در تهران را تکهتکه نمیکنند.
اما بهنظر میرسد که جامعه بینالمللی پس از ۴۰سال مماشات سرانجام زبان گفتگو با این رژیم را دریافته است. عادل الجبیر، وزیر مشاور در دولت عربستان، طی سخنانی در پارلمان اروپا ضمن بر شمردن سیاههای از اعمال جنایتکارانهٔ رژیم در مناسبات دیپلماتیک گفت: «ما ۴۰سال است بهجز مرگ و خرابی از رژیم ایران ندیدهایم. آنها تلاش میکنند فرقهگرایی را رواج دهند. آنها معتقد به اصل صدور انقلاب هستند. آنها به حاکمیت ملی کشورها معتقد نیستند... آنها بزرگترین حامی تروریسم در جهان هستند».
این تغییر مواضع و تغییر لحن تنها ناشی از ۴۰سال آزمون و خطا در رابطه با رژیم نیست. بلکه عمیقاً متأثر از قیام دیماه ۹۶ و استمرار آن تا قیام آبان و دی ۹۸ و تا هماکنون است که نشان داد رژیم هیچ پایهای در جامعهٔ ایران ندارد و مردم ایران یکپارچه علیه آن برخاستهاند. همچنان که قیام مردم عراق و هلاکت فرد دوم نظام، قاسم سلیمانی دژخیم نیز رخدادهایی بودند که هر کدام رژیم را یک مرحله کیفی در تعادلقوا پایین کشیده و آن را در نقطهای از انزوای منطقهای و بینالمللی قرار داده که هرگز تاکنون سابقه نداشته است.
روزنامهٔ حکومتی آرمان، ۳بهمن در همین رابطه بهرویارویی اروپا با رژیم در مرحله کنونی اشاره کرده و مینویسد: «میتوان دریافت که برنامهریزیهایی برای منزوی ساختن ایران وجود دارد و تداوم چنین روندی شرایط سختتر از گذشته را پدید خواهد آورد... شواهد نشان میدهد که روند کنونی دور جدیدی از پروژه منزوی ساختن ایران است. معلوم نیست این روند تا کجا ادامه پیدا کند».
مبنا و شرط انزوای بینالمللی
در پایان بایستی بر این نکتهٔ ضروری تأکید کرد که اگر چه مبنای طرد و انزوای کنونی رژیم، ماهیت قرونوسطایی آن و اصرار بر سیاست صدور تروریسم است، اما اگر قیام مردم ایران و حضور قدرتمند مقاومت سازمانیافتهٔ ایران در معادلات مربوط به ایران بهمثابه شرط ضروری این معادله نبود، سیاست مماشات همچنان بهخاطر منافع کلان اقتصادی، آخوندها را با همین ماهیت و عملکرد میپذیرفت تا از قبل آن، از منافع بیکران خوان یغمای ایران بهرهبرداری کند.