قیام 98 -چند پرسش راهنما
چقدر قابل پیشبینی بود که جامعهٔ ایران از این رو به آن رو شود؟ اگر صحبت از یک جامعه است، آیا دگرگون شدن این جامعه، در چند روز و چند هفته میسر است؟ اگر پیشینهای دارد، از کجا تا به کجاست؟
آیا آنچه را که از ۲۲ آبان ۹۸ تا الآن دیده و میبینیم، در چشمانداز نزدیک دیده میشد؟ تفاوت این چند روز قیام با پیشینیان مشابهش در چیست؟ در جبهه مردم چه رویکردی از اساس تغییر کرده و در جبهه مقابل و ارکان حاکمیت چه رعشهای افتاده است؟
پس باید پرسش اصلی این باشد که: بهراستی در پیکرهٔ اجتماعی و سیاسیِ جامعهٔ ایران چه روی داده است؟
یک واقعیت، دو رویکرد
در یک نمود ظاهری و قیاس معالفارق میتوان مدعی شد که قیام و شورشی مثل نمونههای قبلیاش بهپا شد، ضربههایی به حکومت زد؛ چالشی بیشتر از قبل در تعادل بین حکومت و جامعه ایجاد کرد و بعد هم توسط زرادخانهٔ نظامی با حرص جنایت برای حفظ نظام، سرکوب شد!
اما در یک رویکرد همهجانبه، میتوان مشاهده نمود که اجزای بالنده و تعیینکنندهٔ آینده کشور، که همواره در معرض سرکوب و ارعاب و به مسخ کشاندن توسط حکومت بودهاند، مراحل کمی نفی حکومت را در چند قیام طی کرده و اکنون با حضوری سازمانیافته و قدرتمند، ضربات کاریِ سیاسی و اقتصادی و استراتژیک بر کلیت حاکمیت ولایت فقیه وارد نمودهاند.
نشانههایی از نقطهٔ ثقل ضربه قیام
نکتهٔ قابل توجه در رقم خوردن این تعادلقوا این است که تمام عناصر تصمیمگیرندهٔ حکومتی متفقالقولند که «این یکی با همه فرق داشت». این تفاوت چیست که هنوز که هنوز است این عناصر حکومتی از آثار استراتژیک آن به هول و ولا و سردرگمی دچارند؟ چرا در این هول و ولاها و سردرگمیها، باندهای حکومتی بیش از همیشه علیه هم نعره میکشند و گویا به دشمنی با هم و حذف یکدیگر کشیده شدهاند؟ نقطهٔ ثقل ضربه قیام آبان ۹۸ به کجای نظام وارد شده است؟ بهراستی در پیکرهٔ اجتماعیِ ایران چه روی داده است؟
زمینهها و چند توجه ضروری
نخست چند زمینهٔ پرسشهای بالا، ویژهگیهای ۳۸سال گذشتهٔ جامعهٔ ایران ـ که قیام آبان در آن رخ داده ـ و توجهات ضروری را یادآوری میکنیم تا به پاسخ اصلی برسیم:
۱ـ توجه داشته باشیم که آخوندیسم حاکم بر ایران، ۳۸سال است یک حزب و سازمان که در صحنهٔ جامعه حضور داشته باشد و خواستههای اجتماعی و سیاسی اقشار را پی بگیرد، باقی نگذاشته است. درست معکوس ساختاری که جوامع متمدن و آزاد، بدون آن ـ یعنی احزاب و سازمانها و گروههای سیاسی که اقشار اجتماعی را نمایندگی میکنند ـ سر پا نمیمانند.
۲ـ توجه داشته باشیم که رژیم در ایران یک سندیکا یا اتحادیهٔ مستقل از حکومت باقی نگذاشته است که خواستههای صنفیِ اقشاری چون کارگر و کارمند و... را نمایندگی کند و پی بگیرد.
۳ـ توجه داشته باشیم که حکومت ولایت فقیه، قیمت مبارزه برای پیشتاز آزادی را نفی بلد کامل و نفی ارث و میراث و محرومیت از هر گونه حق و حقوق قانونی کرده است. قیمتی که در ۳۸سال گذشته با تسلسل زندان، اعدام و قتلعام استمرار داشته است.
۴ـ توجه داشته باشیم که این حکومت قیمت مخالفت قانونی با نظام و حتی انتقاد سیاسی به ولایت فقیه را مرادف محرومیت از زندگی و شغل و آینده و زندانی شدن هر شهروندی کرده است. قیمتی که شهروندان ایران ـ بهطور خاص زنان و جوانان ـ پرداختهاند و ادامه دارد. قیمتی که موجب نابودی بسا خانوادهها و زندگیها شده است.
۵ـ توجه داشته باشیم که جریان قدرتمند مماشات دولتهای خارجی و شرکتهای تابعهشان با ملایان، از موانع سرسخت و جانکاه پیش پای مردم ایران و پیشتازانشان در نبرد برای آزادی و حق معیشت بوده است. در سایهٔ همین مماشاتها رژیم ملایان توانست در سوریه و عراق و لبنان و یمن، سیطرهٔ ایدئولوژیک و سیاسی پهن کند.
در چنین جامعهای با توجه به عوامل تعیینکنندهٔ فوق، پیش بردن مطالبات و پی جستن توقعات سیاسی و اجتماعی توسط تکتک شهروندان، کاری بهغایت سخت و گاه توانفرسا و فرسایشی است؛ چرا که حکومت کاری کرده است که هر شهروند بهتنهایی طرف حکومت باشد و نه از طریق نمایندگانشان در احزاب و سازمانها و سندیکاها و اتحادیهها.
التفات به عوامل پنجگانه
تا اینجا معلوم میشود عظمت کاری که در قیام آبان ۹۸ صورت گرفت، این است که شهروندان به آگاهی تاریخی و تجربههای سیاسی در قبال کل حاکمیت رسیده و دستاوردشان را سازمان و نظم داده و به میدان عمل سیاسی و اجتماعی آوردهاند. هول و تنگنا و عقوبتی که نظام آخوندی از پس این قیام در رگ و ضمیر و تار و پود وجودش حس میکند، همین بلوغ تاریخی و سیاسی جامعهٔ ایران در مرحله کنونی است. اکنون پرسش نهایی این است که نمود و معنای این بلوغ چیست؟
اکنون به اصل مطلب و مختصات جامعهٔ ایران که در پی قیام آبان ۹۸ رقم خورده است، میپردازیم.
شناخت بلوغ تعادلقوای کنونی در مسیر ۳۸سالهاش
واقعیت این است که از ۳۰خرداد ۶۰ به بعد، صحنهٔ سیاسی ایران تنها در تعادلقوای بین حاکمیت و سازمانها و احزاب و گروههای در حال نبرد با حاکمیت رقم میخورد. حاکمیت زرادخانهٔ نظامی داشت؛ زندان، اعدام، ترور و قتلعام کردن داشت. با این حال مبارزه و پایداری و مقاومت همهجانبه با سنگینترین بهای ممکن و قابل تصور و نیز با خلق حماسههای شگفتانگیز، یک روز هم در برابر این رژیم متوقف نشد. از قضا همین پایداریها و حماسهها مبانی شناخت نسبی نسلهای جوان شد و زیرساخت قیامهای سه دهه گذشته را رقم زدهاند. با وجود همهٔ این شکوهمندی تاریخی و انسانی و ملی که در نبرد با حاکمیت ولایت فقیه خلق شد، تعادلقوای سیاسی در بالا بین حاکمیت و سازمانها و گروهها ـ با محوریت سازمان مجاهدین خلق ـ جریان داشته است.
در قیام آبان ۹۸ آنچه که خلق شد این است که یک جامعه در استمرار کمیِ قیامهای قبل، مسیر ۳۸سال پیشتازان آزادی را طی کرد، به کیفیت نوین رسید و تمامیت حاکمیت را تجربه نمود. این تعادلقوا علاوه بر وضعیت پیشین، بین یک جامعه با حاکمیت رقم خورده است. نسل جدید در یک سازمانیافتگی با رژیم رو در رو شد، در نبردی مستقیم رژیم را تجربه کرد، جنایات رژیم را که در روزنامهها و رادیوها و سایتها و خاطرات زندانیان سیاسی خوانده و شنیده بود، به عینه و رو در رو در محله و خیابان و زندان و شهرها مشاهده و تجربه کرد. نسلهای پس از ۳۰خرداد ۶۰، تیر ۸۸ و دی ۹۶ با کیفیتی نوین به هماوردی با وارثان و ادامهدهندگان جلادان دهه ۶۰ ولایت فقیه روی آوردند. اکنون مسیر و تجربه پیشتازان ۳۸سال گذشته با مسیر و تجربه نسلهای بالندهٔ کنونی به هم گره خوردهاند و در امتدادی مشترک به هم پیوستهاند.
اینک آن دگرگونیِ ملی و عمومی
این است آن تحول سرنوشتساز، آگاهی تاریخی و بلوغ سیاسی که در پیکرهٔ اجتماعی و سیاسیِ جامعهٔ ایران روی داده است. بنابراین از این به بعد سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه یک مسئولیت انسانی، ملی و عمومی بر دوش نسلهای بالنده و آیندهساز ایرانزمین خواهد بود. نسلهایی که از تمامیت جناحین و باندهای حکومت عبور کردهاند و قیام آبان ۹۸ را خلق کرده و چشماندازی بسا متفاوت از پیش از این قیام را روشنا بخشیدهاند.
فرصتهای سوختهٔ حاکمیت اکنون پرده پرده سیاهی پیش رویش را پس میزند. از پس هر پردهای که کنار میرود، میتوان بهعلت هول و ولاها و سردرگمیهای عناصر تصمیمگیرندهٔ دیکتاتوری پی برد. اکنون با حاکمیتی بسا انسجام گسیخته مواجهیم که تحول سرنوشتساز سیاسی و اجتماعیِ جامعهٔ ایران در پی قیام آبان ۹۸، رعشه نابودی ناگزیر را روزبهروز در سلولهایش مرتعشتر میکند.