ایرج مصداقی: قبل از دستگیری ارتباطم با مجاهدین قطع بوده و در طول زندان نیز با مجاهدین ارتباطی نداشته و در صورت آزادی از زندان تعهد مینمایم فعالیت سیاسی نکنم. (ص ۱۳۹ ج۳)
انزجارنامه اول: از دادگاه آمدم بیرون. پاسداری کاغذی به دستم داد. من هم یک خط انزجارنامه نوشتم. (ص ۱۴۶ ج ۳)
انزجارنامه دوم: ناصریان با اکراه مرا از دادگاه بیرون برد و برگهای به دستم داد. این هم چند خط بیشتر نبود و نمیدانم انشای چه کسی بود. متن آن از نظر محتوا فرقی با آنچه که من نوشته بودم، نمیکرد، ولی چند خط بود. متن را دقیقاً به یاد نمیآورم زیرا هیچ تمایلی به حفظ آن نداشتم. بههرحال همان را نوشتم. (ص ۱۵۴ ج ۳)
انزجارنامه سوم: از اتاق آمدم بیرون و دوباره یک انزجارنامهٔ دیگر نوشتم. این بار با آرامش بیشتر و فشار کمتری به این کار دست زدم. بهلحاظ محتوا با قبلیها فرق چندانی نمیکرد، فقط چند خطی شرح و بسطش داده بودم. (ص۱۸۲ ج۳)
انزجارنامه چهارم: در خردادماه ۷۰ از زندان آزاد شدم. هیچچیز از روز آزادیام را بهخاطر نمیآورم. میدانم متن انزجارنامهای را نوشته و امضا کردم ولی یادم نیست این کار را در چه مرحلهای و چگونه انجام دادم. گویی این بخش از دوران زندگیام از ذهنم پاکشده است. (ص ۱۹۱ ج ۴)
یک خائن پشتپردهٔ تنظیم و نگارش کتابهای لاجوردی
کارنامه سیاه مناظره زندانیان اوین انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی مرکز تابستان۱۳۶۲
لاجوردی در حسینیه اوین جلسات متعدد (مثلاً مناظره) تشکیل داد تا زندانیان را رودرروی هم قرار دهد. در این جلسات خائنان و بریدگانی مثل قاسم اثنی عشر به شرح خاطرات خود میپرداختند و زندانیان مقاوم دیگر را به مباحثه و مناظره دعوت میکردند. خلاصه پروندههای تهیهشده توسط قاسم اثنی عشری و رضا کیوانزاد پس از تایپ توسط محمدرضا یزدیزاده بهدفتر شعبه هفت ارسال میشد تا در اختیار نویسنده کتابها قرار بگیرد.
چندی بعد برایم چهره پشت پردهٔ تنظیم و نگارش این کتابها روشن شد. نام این خائن پشتپرده ایرج مصداقی بود. او بر اساس متنهای ارسالی، خارج از مجموعه شروع به تحریر متن کتابها میکرد. اگر هم نیازی به بحث حضوری و یا بررسی مطالبی در خصوص پرونده پیش میآمد (که چندین مورد پیش آمد) این ملاقات در دفتر بند ۳۱۱ انجام میگرفت. این جلسه با حضور ایرج مصداقی و قاسم اثنیعشری و رضا کیوانزاد و یکی از مسئولان شعبه، که اکثراً بازجوی سفاکی به نام فاضل هماهنگکننده جلسه بود، تشکیل میشد.
تنها جلسهیی که در بند ۳۱۱ تشکیل شد و من (فریدون ژورک) حضور داشتم، جلسهیی بود با حضور مصداقی و به سرپرستی رحمانی. . . که بعدها شنیدم که نام اصلیاش محمد داوودآبادی است و به محمد مهرآئین هم معروف بود. او یکی از سفاکترین و کثیفترین سربازجوها بود که در زمان شاه به اتهام ارتباط با مجاهدین دستگیر شده که شخص محمد حنیفنژاد با پذیرفتن مسئولیت کارهای او راه آزاد شدنش را باز کرده بود. هدف جلسه بررسی فیلمنامه (توابان) بود که بر اساس طرح و نوشتهای از مصداقی توسط من بهصورت فیلمنامه تنظیم شده بود. فیلمنامه مورد تأیید مسئولان دادستانی قرار نگرفته بود و علت آن را عدم درک واقعی من از قصد ساختن چنین سریالی اعلام شد. به همین جهت طرح نوشتاری مصداقی به سازمان تبلیغات اسلامی که مدیریت آن را حاجآقا زم عهدهدار بود، ارسال که بعداً بهصورت یک فیلم سینمایی تولید و در سینماهای سراسر کشور به نمایش درآمد.
فریدون ژورک(۱۸تیر۱۳۹۹
مقاله سرفصلی آقای فریدون ژورک درباره مزدور نفوذی ایرج مصداقی فصلالخطاب و یک گواهی ماندگار و تاریخی از بهاصطلاح «عملیات پیچیده چندوجهی» دادستانی ارتجاع در زمان لاجوردی، و سپس اطلاعات آخوندها در زمان دژخیم فلاحیان و دژخیم حجاریان (معاون وقت وزیر اطلاعات آخوندها) است که از بردن مزدور به گشتهای دادستانی و بردن بر سر پیکرهای سردار خیابانی و اشرف رجوی آغاز شده و تاکنون ادامه دارد.
اطلاعات آخوندها بهگفته کارشناسانش در سال۱۳۷۰ به این نتیجه رسید که: «راهکار انحلال سازمان در انجام عملیات و ضربه زدن نظامی نیست هر چه بیشتر به آنها ضربه بزنند، هم منسجمتر میشوند و هم نیروی بیشتری میتوانند جذب کنند و فعالیت آنها تشدید میشود، مگر اینکه سراغ عملیات روانی بروید که عمدتاً باید روی جدا شدهها متمرکز شود… در عملیات روانی هم بسیار کار کردیم که شاید امکان بیان آنها خیلی نباشد» (رضوی-کتاب استراتژی و دیگر هیچ-صفحه ۲۰۷ و ۲۰۹).
از اینرو شاگرد جلاد اوین سعید شاهسوندی، بهگفته خودش توسط حجاریان توجیه و با مأموریت اعلام شده «محاکمه مسعود رجوی» به اروپا فرستاده شد. همزمان مزدور ایرج مصداقی در خرداد ۱۳۷۰ آزاد و با مأموریت به زیر کشیدن رهبری مقاومت «از عرش به فرش» برای نفوذ در مناسبات مجاهدین به خارج اعزام شد. او هم مانند امیر سعدونی بمبگذار ویلپنت که ۱۲ سال بهعنوان سلول خفته به هواداری از مجاهدین تظاهر میکرد، به مدت دو دهه به ایفای نقش پرداخت و مراحل دگردیسی خود را طی کرد.
اما اکنون فریدون ژورک با گواهی صادقانه خود، در پیوند و وفای به عهد با مرجان شورشگر، برای هر کس که قصد فهم ترفندهای رژیم را داشته باشد، نقطه پایان گذاشت و «دیگر تمام است ماجرا. . . »
با درود به بیش از ۱۰۰۰ زندانی از بندرسته و بعضاً در بند، که پیشاپیش بر اساس تجارب عینی خود در شکنجهگاههای دشمن ضدبشر بر این ماجرا اشراف داشتند و آن را با هموطنان و نسل جوان در میان گذاشتند» (۲۰ تیر ۱۳۹۹) .
بیانیه زیر نخستین بار در ۱۵خرداد۱۳۹۲ توسط شماری از زندانیان منتشر و سپس به امضاها افزوده شده است. زندانیان روانشاد: بابک امانی، بهادر پرویزی، معصومه جوشقانی، عزیز چوپانی، سونا دادگر، رحمت کرمانی، یحیی گلچشمه، مرجان، مسعود نصیری، خلیل حاج حسینی، مهدی حاج حسینی، حسن صلاحاندیش و جلیل فرقانی و محمد حسن توکل در شمار امضاکنندگان بیانیه بودند.
۲۰ کتاب خاطرات زندان و افشای جنایتها و شکنجههای رژیم ضدبشری آخوندی
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی از بندرسته زندانهای خمینی
در مورد یاوهگوییهای ایرج مصداقی
ما جمعی از زندانیان سیاسی از بندرسته سیاهچالهای رژیم خمینی بدینوسیله اعلام میکنیم:
۱- ما اقدام اخیر ایرج مصداقی که تحت عنوان گزارش (۹۲) انتشاریافته و چیزی جز گردآوری سلسله اتهامات و اکاذیب رژیم و اطلاعات آخوندی علیه مقاومت نیست را به شدیدترین وجه محکوم میکنیم.
۲- ما معتقدیم چنین اقدامی برخلاف راه و اهداف همه خونینکفنان و جانباختگان تابستان (۶۷) و تمامی شهیدان و شکنجهشدگان و مقاومتکنندگان در برابر رژیم بوده و آنرا در راستای اهداف وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و مزدوری برای آن میدانیم.
۳- سر بریدن مقاومت خونین مردم ایران در پای دیکتاتوری وحشی آخوندی را بهشدت محکوم کرده و آنرا انجام وظیفه در امتداد چشمک و چراغی آشکار به رژیم ولایت میدانیم.
۴- ما سوءاستفاده از خون، شرف و هویت کسانی که تا لحظهٔ مرگ آشتیناپذیر مانده و سرفرازانه بر طنابهای دار بوسه زدند را جهت برآوردن امیال شخصی که توسط ایرج مصداقی سالهاست انجام میگیرد را بهعنوان اقدامی ناشایست، ضد ملی و ضداخلاقی محکوم میکنیم.
۵- توهین به کلیه ارزشهای مقاومت مردم ایران از شهیدان و زندگان، فقط برازندهٴ اعوانوانصار رژیم آخوندی میباشد، این عملی بیشرمانه و گستاخانه است و این کینهتوزی را دقیقاً از جنس کینه پاسداران دانسته و آنرا محکوم میکنیم.
۶- افشای هر کسی اعم از زندانی یا غیرزندانی با هر ادعایی که دارد ولی اکنون در راستای منافع رژیم قدم برمیدارد را وظیفه مبرم هر زندانی سیاسی و هر انسان باشرفی میدانیم و سکوت در مقابل این وادادگی را محکوم میکنیم.
امضای یکهزاروپانصدنفر.....