قیام سراوان
ارائهٔ این تصویر از قیامآفرینان که آنها عدهیی «سودجو» و «قاچاقچی» هستند که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند، ممکن است عدهیی از افراد رژیم را بفریبد ولی نخواهد توانست از حیطهٔ تبلیغات مسموم حکومتی فراتر برود.
علی خامنهای در قیام آبان۹۸ حاشیهنشینان بپا خاسته را عدهیی «اشرار» نامید، این نامگذاری دیری نپایید که به چالش گرفته شد و حتی رسانههای حکومتی نیز از تکرار آن در درازمدت خودداری کردند؛ زیرا موضوع آنچنان فاش بود که تکرار آن بازارشان را تخته میکرد.سناریوی سوخته و پروپاگاندای شکستخورده
دستگاه سرکوب و کشتار ولایت فقیه همان پروپاگاندایی را که در آبان۹۸ دنبال کرد، همان را نیز در مورد قیام سوختبران پی میگیرد ولی همانطور که اشاره شد، این پروپاگاندا با اعتلای قیام و تکامل مبارزه مردم کارآیی خود را از دست داده است.
بهعنوان نمونه ادعای مسخرهٔ شلیک به سوختبران از خاک پاکستان را میتوان نام برد که یک روزنامهٔ حکومتی آن را به چالش کشیده است:
«ایران میگوید همه چیز از حمله مأموران امنیتی پاکستان شروع شده و جانباختن اولیه سوختبران نیز به همین دلیل بوده است. پرسش اینجاست که چرا تا به امروز مقامات نسبت به این موضوع خطاب به دولت پاکستان اعتراض نکردند و خواهان احقاق حق نشدهاند. بعد از گذشت چندین روز از این حوادث تازه روز گذشته خطیبزاده سخنگوی وزارتخارجه اعلام کرده است که با توجه به تحویل جسد یک نفر ایرانی، موضوع از طرف مقامات صلاحیتدار و مسئول در جمهوری اسلامی تحت بررسی است» (آرمان. ۹اسفند۹۹).
این روزنامه در ادامه، اینچنین به سانسور و بایکوت خبری قیام سوختبران اعتراف میکند و به رژیم در مورد بیاعتباری آن هشدار میدهد:
«سردرگمی کنونی درباره ماجرای سراوان و اینکه دقیقاً معلوم نیست دارد چه اتفاقاتی رخ میدهد اساساً تنها به مشکلات کنونی کشور دامن میزند. ای کاش! فضا برای رسانهها در بیان واقعیات باز شود تا هم جلوی روایاتی از جنس ۲۰۳۰ گرفته شود هم شایعات شبکههای مجازی. مردم سراوان و حق آنها در چنین شرایطی نباید تضییع شود. از سویی یادمان نرود به لفظ قاچاقچی به سوختبران هرنوع رفتاری با آنها را توجیه نمیکند» (همان منبع).
دلایل استمرار قیام و شکست سرکوب
در رویارویی سوختبران و رژیم موضوع از حد یک مشکل صنفی بهسرعت فرارفته و به یک معضل امنیتی از نوع قیام آبان۹۸ تبدیل شده است. اکنون میتوان گفت که سرکوب و پروپاگاندای رژیم برای سرکوب سریع قیام به دلایل زیر شکستخورده است:
۱ـ اخبار قیام در سریعترین زمان ممکن از طریق هموطنان بلوچ روی اینترنت قرار گرفت و با ابتکارهای مردمی مختلف بهصورت وسیع انعکاس یافت.
۲ـ مردم که با پروپاگاندای رژیم برای شیطانسازی جوانان شورشی در قیام۹۸ آشنایی داشتند، تبلیغات هدفدار حکومتی را به سخره گرفته و آن را بیاثر کردند.
۳ـ دستگاه سرکوب ولایی در برابر خیزش سوختبران، خود را باخت. تصور نمیکرد مردم با وجود شلیک تیر مستقیم به طرف پایگاههایش هجوم بیاورند و قصد تصرف آنها را داشته باشند. تخلیهٔ برخی برجکهای مرزی و پایگاههای سپاه پاسداران در نقطهٔ صفر مرزی جالق و سراوان حاکی از وحشت سرکوبگران ولایی از دستگیر شدن به دست مردم خشمگین است.
۴ـ رژیم خود اعتراف میکند که مردم سلاح در دست دارند. این باعث وحشت تفنگ بهدستان حکومتی میشود و دست و دل آنها در سرکوب میلرزد؛ زیرا پیشبینی میکنند که با چرخیدن ورق، سرنوشت شومی در انتظار آنها خواهد بود.
۵ ـ حمایت مردم سایر شهرها و نیز کانونهای شورشی از هموطنان بلوچ چتری از حمایت برای آنها ایجاد کرد. این چتر در برابر سرکوب رژیم بسیار ضروری است.
۶ـ خیزش سوختبران ابتدا از پاسگاه شمسر آغاز شد ولی در تداوم خود شهرها را در نوردید.
۷ـ اکنون فیلمهایی از قیام در فضای مجازی منتشر شده است که در آن جوانان شورشی اقدام به بستن جادهها و فلکهها با آتش میکنند. این اقدامات الگوبرداری از عملیات کانونهای شورشی است که در مقیاس گسترده میتواند فضای شورش و قیام در شهرها بهوجود بیاورد.
وقتی نتوان قیامی را سرکوب کرد، این قیام پا درمیآورد و به الگویی برای سایر شهرها و استانها تبدیل میشود. از این رو رژیم سخت در تلاش است که با دادن امتیاز مانع از ادامهٔ عمر قیام شود.
در هر شق مفروض و تابلوی احتمالی در روزهای آینده، بازندهٔ این کشاکش، دیکتاتوری آخوندی است. زیرا خیزش خلق بلوچ آزمون قیامی دیگر در شرایط مرگ و کرونا بعد از قیام آبان۹۸ بود. در این آزمون خلق پیروز شد. این جرقه میتواند طی امروز، فردا یا روزهای دیگر در سایر شهرها دربگیرد. تجربه نشان داد رژیم در رویارویی با آن عاجز است و دستگاه سرکوب او کشش مقابله با آن را ندارد.
پیام این تغییر فاز برای قیام و قیامآفرینان چیست؟