قهرمان صدیق خلق افسانهٔ پیچگاه
روز سهشنبه ۲۷آبان۹۹، خواهر مجاهد افسانه پیچگاه عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت ایران، پس از ۴۳سال نبرد با دو دیکتاتوری شاه و شیخ بر اثر ایست قلبی در آلبانی درگذشت و با کارنامةی درخشان از مسئولیتپذیری و پایداری اسطورهای سرشار از اخلاق والای انقلابی به سوی یاران صدیق و شهیدش پرکشید.
مجاهد والا افسانهٔ پیچگاه متولد ۱۳۳۷ در شهر بابلسر، در سال۱۳۵۶ از طریق دانشجویان هوادار مجاهدین در دانشگاه بابلسر با مجاهدین آشنا شد و به هواداری فعال از مجاهدین برخاست. در مقطع انقلاب ضدسلطنتی فعالانه در تظاهرات و قیامها در تهران و بابلسر شرکت میکرد. در همین پروسه تمامی اعضای خانواده اش را هم هوادار مجاهدین و انقلاب و آزادی کرد. پس از انقلاب به فعالیتهای تمام وقت خود در مبارزات ضدارتجاعی مجاهدین ادامه داد و خانهٔ آنها در بابلسر یکی از مراکز فعالیت مجاهدین بود. بههمین دلیل ارتجاع حاکم و مزدوران از این خانوادهٔ کینه بسیار داشتند.
خواهر مجاهد افسانهٔ پیچگاه خود در این مورد نوشته است: «خانوادهام کلاً هوادار بودند بهطوریکه سال۵۹ بهسردمداری هادی غفاری بهخانهمان حمله کردند و همهچیز را بهتاراج بردند حتی در و پنجرهٔ ساختمان را هم کندند، اغلب افراد خانواده دستگیر شدند. یک خواهر و یک برادرم بهعلاوهٔ ۵نفر از دختران و پسرهای عمو و عمهام در فاز نظامی بهشهادت رسیدند. تعدادی هم از یکسال تا حبس ابد محکومیت داشتند».
حماسه شهادت برادرش مجاهد شهید محمد پیچگاه و خواهرش مجاهد شهید ماریا پیچگاه چنین رقم خورد که پاسداران جهل و جنایت خمینی در جنگل قصد اعدام آنها را داشتند و با کین توزی خمینیگونه از آنها میخواستند علیه رهبر مقاومت شعار بدهند، ولی محمد و ماریا به سینه دژخیمان دست رد زده و در حالیکه شعار درودبرجوی زنده باد آزادی میدادند، در روز ۱۲شهریور۱۳۶۰ هر دو باهم سرفزاز و جاودانه شدند.
افسانهٔ قهرمان از مهر۵۸ به تهران منتقل شد و در بخشهای دانشجویی و دانشآموزی از جمله در نشریهٔ پیام خلق مسئولیتهایی را برعهده گرفت. او در تظاهرات تاریخی ۳۰خرداد۱۳۶۰ مسئولیت دو تیم میلیشیا را بهعهده داشت. خودش در این مورد نوشته است: «نفرات من در ضلع شمالی میدان فردوسی مستقر بودند که قبل از شروع تظاهرات ۴نفر از آنها دستگیر شدند که بدون اینکه نامشان را بگویند رژیم بعد از ۳۰خرداد آنها را تیرباران کرد».
خواهر مجاهد افسانهٔ پیچگاه پس از ۳۰خرداد مسئولیت تیمهایی را بهعهده داشت که تا شهریورماه در چندین عملیات مقابله با دژخیمان و مزدوران سرکوبگر شرکت داشتند. این فعالیتها در شرایط سخت زندگی مخفی و دربهدری تا آبان ۱۳۶۳ ادامه داشت و او در این زمان بهمطقة مرزی اعزام شد. در سالهای ۱۳۶۴و ۱۳۶۵ مسئولیتهای مختلفی را در فرانسه و منطقهٔ مرزی بهعهده داشت. پس از تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران بهعنوان یکی از فرماندهان در عملیات مختلف از جمله عملیات بزرگ چلچراغ و عملیات کبیر فروغ جاویدان شرکت داشت.
مجاهد صدیق افسانهٔ پیچگاه از سال۱۳۷۲ مسئول حسابداری و صندوق مرکزی مجاهدین بود و بهعنوان یکی از مسئولان سازمان مالی مجاهدین، از جمله مسئولانی بود که نقش بهسزایی در استقلال مالی مجاهدین ایفا کردند.
این شیرزن مجاهد خلق، انقلاب ایدئولوژیک درونی و پیام مریم رهایی را فصلی نو و «نعمتی عظیم برای هر مجاهد خلق» میدانست که مجاهدین با آن «چون الماس و فولاد بر فرق رژیم فرود خواهند آمد». او در یکی از آخرین دستنوشتههای در رمضان۹۹ نوشته است: «در شب پرارج قدر با استعانت از مولای متقیان و امام مجاهدان علی (ع) که خود قدر مجسم انسان و فاروق اعظم و مظهر بایستن و توانستن و ضدهر گونه تعادلقوا و جبر شکن بود، یکبار دیگر تجدید عهد میکنم که در رکاب رهبری عقیده و دلهایمان خواهر مریم و برادر مسعود با انقلاب ایدئولوژیک که نعمتی عظیم برای هر مجاهد است به تأسی از امام علی با ریشهکنی ایدئولوژی جنسیت و فردیت فروبرنده با جمع سلطان نصیر باتمام توش و توانم تا آخرین نفس با جنگ مستمر ایدئولوژیک علیه ویروس ولایت بجنگم تا سرنگونی را محقق کنیم و خلق اسیر و دردمندمان را که روزانه پرپر میشود ازنحوست کرونای ولایت برهانیم»
دوران پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی، دورانی درخشان از زندگی انقلابی و تشکیلاتی مجاهد صدیق افسانهٔ پیچگاه بود. او پس یورش وحشیانهٔ مزدوران سپاه قدس تحت فرماندهی دژخیم معدوم قاسم سلیمانی در ۶ و۷مرداد۱۳۸۸ و ۱۹فروردین۱۳۹۰ اشرف را صحنهٔ رویارویی با رژیم جنایتکار ولایت فقیه و پایداری در زندان لیبرتی را بهعنوان «رزمگاه لیبرتی» بخشی از نبرد سرنگونی رژیم آخوندی میدانست و در این مورد از جمله نوشته است: «سوگند میخورم در رزمگاه میدان جنگ لیبرتی بهعنوان مجاهد اشرفی سرتعظیم و تسلیم در برابر توطئههای رنگارنگ ارتجاع و استعمار فرو نخواهیم آورد و دمار از روزگارشان در خواهیم آورد. هرگز سستی و ضعف و ذلت و تسلیم را نخواهیم پذیرفت. داغ هر گونه سستی و ذلت و زبونی را بر دلشان باقی خواهیم گذاشت تا احقاق حقوق خلق قهرمان و حصول حقوق قانونی و بینالمللی و امنیت جمعی و الزامات آن، سرسوزنی کوتاه نخواهیم آمد و درسی درخشان با آمادگی تمام به همه توطئههای کثیف و خائنانه دشمن چه داخله چه خارجه خواهیم داد. مجاهدین با انقلاب مریم چون الماس و فولاد بر فرق رژیم فرود خواهند آمد».
قهرمان صدیق خلق افسانهٔ پیچگاه همواره در میدان نبرد ایدئولوژیک پیشتاز و الهامبخش بود. او در نقشهمسیر سال۹۴ نوشته است:
«با جنگ صد برابر ایدئولوژیکی در مداری بسا بالاتر از قبل بهعنوان مجاهدانی بدهکار هر گونه حائل و مانع پذیرش تعهد و مسئولیتپذیری صد برابر را کنار زده و هر گونه سستی و ذلت را به سخره گرفتیم و با پرداخت و فدای تمامعیار و بیچشمداشت با یگان ۳۱۳ به پیش میتازیم تا ریش و ریشه نوادگان ابن ملجم ـ خمینی و ایادی پلیدش را که چیزی جز ظلم و تباهی برای بشریت ندارند برکنیم»
مجاهد کبیر افسانهٔ پیچگاه که زندگیاش را وقف آزادی مردم ایران کرده بود، تقدیم جان را جزء کوچکی از فدای یک مجاهد خلق میدانست. او سالها پیش در وصیتنامهاش نوشته بود: «دیگر دادن خون سقف فدای مجاهدین نیست. ما درس فدا و ایتار را از مسعود و مریم در انقلاب عظیم ایدئولوژیک آموختیم و برای هر گونه فدا آمادهایم...
برای مجاهد خلق زمان و مکان مفهومی ندارد و برای ما یک ساعت با ۱۰۰سال هیچ تفاوتی ندارد، ما بهرهبری مسعود و مریم رهبران عقیدتیمان، پیشتازان رهایی خلقیم و زندگیآفرینان این جهانیم ... و با سدکنندگان این راه در هر زمان و هر مکان میستیزیم ... سلاح خونین هر مجاهد خلق بر زمین نخواهد ماند. بگذار جلادان و جنایتکاران هر روز قتل و کشتار را افزایش دهند، اما ما این دمل چرکین و عفن تاریخ را برای همیشه و همیشه در خاک مدفون میسازیم تا دیگر هرگز سر برون نکند»
پیام تسلیت خانم مریم رجوی
یاأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِی إِلَی رَ بِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً
خواهر عزیزم، مجاهد کبیر افسانه پیچگاه، با نفسی مطمئن و قلبی سرشار از عشق و ایمان به سوی رفیق اعلی پرکشید.
مجاهدی سرشار و بیقرار برای آزادی مردم ایران و اثباتگر ارزشهای انسانی و انقلابی مجاهدین که تمام لحظات زندگی پربارش تا آخرین تپشهای قلب او مبارزه و تعهد بود.
نمونه دیگری از زنان والا و رها که در اوج فروتنی و تواضع، سرسخت و سازشناپذیر در برابر مشکلات و سختیها میایستند و جانانه میجنگند. الگوهای ارزشمند اثبات میتوان و باید که با سختکوشی و تلاش و بیآن که دیده شوند، بار سنگین مبارزه را به دوش میکشند و تکیهگاه و پشتیبان مجاهدان در لحظات سخت نبردند.
افسانه عزیزم، از مسئولان ذیصلاح در شورای مرکزی مجاهدین بود، با یک زندگی سراسرمبارزه و تلاش و پشتکار که هر لحظهاش در مجاهدت طی شده بود؛ پر از دستآوردهای ایدئولوژیک و رهاییبخش، که در گذار خلاق و مداوم از قلمرو ضرورت و اجبار، به قلمرو آزادی و رهایی آنها را کسب کرده بود.
با آرامش و طمانینهیی مثال زدنی و بیهیچ پیرایهیی، آنگونه که همرزمانش هرگز فاصلهیی با او احساس نمیکردند.
بیتردید ارزشهای او در یارانش تکثیر میشود. و الهامبخش زنان و دختران شورشی در نبرد با رژیم تبهکار آخوندیست. و برگی زرین در دفتر تاریخ مبارزات زنان ایران.
او در یکی از آخرین نوشتههایش در شب قدر، با دردمندی از مشکلات و شرایط مردم ایران نوشته بود: «یا علی در شبی به دیدارت آمدیم که سراسر خاک میهن اسیر را نکبت و نحوست کرونای ولایت فراگرفته و خلق اسیر، هر روز با بلا و مصیبتی مواجه میشوند. حتی از ثروت و دارایی خودشان هم، بهدلیل حاکمیت آخوندهای پلید، برای نجات جانشان دریغ میشود. سوگند میخورم... که با تمام توش و توانم تا آخرین نفس... علیه ویروس ولایت بجنگم . ». .
و سرانجام افسانه همانگونه که خود بارها خواسته بود مجاهد زیست و مجاهد از این جهان پرکشید حالا او با جاودانهفروغهاست. و در کنار خواهر و برادر مجاهدش ماریا و محمد که در سال۱۳۶۰ در یک روز به دست دژخیمان رژیم بهشهادت رسیدند.
درود خلق و رحمت خدا بر او باد. او از میان ما پرکشید و در سالگرد قیام به شهیدان جوان و شورشی قیام پیوست. و با قلبی مومن، این پیام مجاهدین را برای آنها برد که مجاهدین از پا نمینشینند تا لحظه رهایی خلقشان و این راهیست پیروز و پررهرو.
فقدان مجاهد پاکباز افسانه پیچگاه را به مجاهدین و به مردم بابلسر و مازندران و خانواده بزرگ مقاومت تسلیت میگویم.
روحش شاد و سلام بر او که حق جهاد و مجاهدت را به جای آورد.