۱۳۹۹ آبان ۱۴, چهارشنبه

غیظ قابل فهم خامنه‌ای از سازش‌ناپذیری مجاهدین

 

                            مجاهدین خلق ایران

خامنه‌ای که با هدف سوء استفادهٔ دجالگرانه از میلاد پیامبر، در تلویزیون حکومتی آفتابی شده بود، در مورد کرونا هیچ اظهارنظری نکرد. برای او مهم نبود که این بلیهٔ خانمان‌سوز اینک به یک سونامی فاجعه‌آفرین تبدیل شده و به‌صورت تصاعدی، عزیزان مردم ایران را به کام می‌کشد.

برای او مهم نبود که کرونا رکورد شکسته است و ابر آه سوزان و صدای ضجهٔ خانواده‌هایی که جگرگوشه‌هایشان را از دست داده‌اند، یک آن از آسمان خاکستری شهرهای ایران محو نمی‌شود. برای او مهم نبود که اکنون بزرگترین آرزوی کودک ایرانی چشیدن طعم برنج است و بسیاری از مردم با خرید استخوانهای دور ریختنی و قطعات بازمانده و دورریز مرغ، تلاش می‌کنند طعمی به غذاهای آبکی خود ببخشند و کودکانشان را از گرسنگی نجات دهند. برای او مهم نبود که لشگر عظیم گرسنگان دیگر حتی نان خشک و خالی نیز در سفره‌هایشان نمی‌یابند که سد جوع کنند. برای او مهم نبود که مملکتی به بزرگی و قدمت ایران در عصر استیلای آخوندها از تأمین پوشک بچه نیز عاجز است. برای او مهم نبود که ... ولی یک چیز برای او مهم بود. «امنیت نظام»! او آمده بود که در سالگرد قیام آبان ۹۸ روی این موضوع تأکید کند و بگوید مهم نیست که مردم نان ندارند که بخورند؛ ولی امنیت نظام مهم است. دقت کنید:

«برای تأمین امنیت خارجی و طمع نکردن دشمنان، باید ابزارهای دفاعی هم‌چون موشک، پهپاد و هواپیما هم‌چنان تقویت شوند و برای تأمین امنیت داخلی نیز دستگاههای مربوطه مراقب مسألهٔ نفوذ باشند». (تسنیم. ۱۳آبان۹۹)

شکنندگی نظام ولایی

خامنه‌ای خوب می‌داند که خشمی غیرقابل مهار در زیر پوست شهرها برای لحظهٔ فوران انتظار می‌کشد و او و رژیمش بر روی دهانه آتشفشان نشسته‌اند؛ بنابراین می‌گوید باید هم‌چنان باید موشک و پهپاد تولید کرد و دست به تعمیر و رنگ‌آمیزی هواپیماهای از دور خارج‌شده زد و هزینه‌ها و درآمدها را صرف پرداخت حقوق نیروهای انتظامی، لباس‌شخصی‌ها، بسیج و سپاه پاسداران و نیز نیروهای نیابتی نظام و شبه‌نظامیانش کرد؛ زیرا این کارها و اقدامات از جنس «امنیت»! است و امنیت نظام، شوخی‌بردار نیست. یک لحظه نمی‌توان دست از شدت و حدت سرکوب کشید. یک آن نمی‌توان پاسدار و انتظامی را روانهٔ خیابان‌ها نکرد. حتی برای چند دقیقه هم که شده نمی‌توان درهای زندانها را بست و شلاق را کنار گذاشت. چرا؟ دلیل آن واضح است؛ زیرا به‌محض کنار گذاشتن شلاق و شکنجه و بگیر و ببند و چوبهٔ دار، این نظام تحمیل شده به مردم و تاریخ ایران، با سرعتی مافوق تصور از جغرافیای ایران جارو خواهد شد.

«مجاهدین تروریست‌های معمولی نیستند»!

خامنه‌ای یادش نرفت که مانند سخنرانی ۲۶آبان ۹۸ صاف و پوست کنده، از سازمان مجاهدین خلق ایران، به‌عنوان تنها دشمن خطرناک استبداد دینی نام ببرد و آنها را تنها عامل فلاکت و تیره‌روزی خود و نظامش قلمداد نکند. او با کلماتی غیظ‌آلود از این‌که فرانسه به مجاهدین پناهندگی سیاسی داده است، این کشور را به باد ناسزا گرفت. آنچه خامنه‌ای با دجالیت آن را «خشونت» می‌نامد ایستادگی ستودنی مجاهدین بر آرمان آزادی و تسلیم‌ناپذیری آنها در برابر نظامی است که برای مردم و تاریخ ایران بسا بدتر از حاکمیتهای شکنجه‌گر در قرون وسطا و انگیزاسیون افسارگسیختهٔ آن دوران است.

به خامنه‌ای باید حق داد که بگوید «مجاهدین تروریست‌های معمولی نیستند»! کدام تروریستی در جهان حاضر می‌شود بیش از ۴دهه بر عهد خونین خود با خدا و خلق وفا کند. راست و استوار و مستقیم بر سرنگونی فاشیسم دینی پای بفشارد و از استراتژی و اصول خود منحرف نشود؟

کدام تروریستی است که زندگی، آرامش و راحتی، خانه و خانواده، همسر و فرزند و موقعیت و نام و منصب و مقام و دیگر امتیازات خود را در طبق اخلاص بگذارد و یک‌جا به خلق قهرمانش هدیه کند؟

کدام تروریستی حاضر است این همه سال را در زندان و شکنجه و تبعید و غربت سر کند، پیوسته خون از پیکرش برود، پیوسته از عزیزانش دل بکند، پیوسته بر چوبه‌های دار و تیرک‌های اعدام بوسه زند، پیوسته فدا کند و باز هم فدا کند و پیوسته در برابر خدا و خلق شرمسار باشد که هنوز آن‌چنان‌که باید فدا نکرده است؟

سوگند مجاهدین

به خامنه‌ای حق می‌دهیم از دست مجاهدین و تسلیم‌ناپذیری و استواری آنها بث‌الشکوی سر دهد و نسبت به لیست ۱۷هزار نفره روضه بخواند. مقاوتی که توانسته ـ با افتخار تمام ـ چنین سیلی سهمگینی بر بناگوش دیو استبداد بنوازد، قادر خواهد بود باز هم «بهمن» و «خرداد» و «دی» و «آبان» و آبانهای دیگر بیافریند. تا روزی که یک مجاهد خلق در قید حیات است، نظام ولایت فقیه خواب و آرام نخواهد داشت.

مجاهدین سوگند خورده‌اند که با جوانان آگاه ایران‌زمین و کانون‌های شورشی و «دریای پایان‌ناپذیر خلق قهرمان» استبداد دینی را از تاریخ، جغرافیا و تمدن ایران جراحی کنند؛ و این‌چنین خواهند کرد.

این جنگی است همیشه در جریان، سرنوشت‌ساز که سرانجام آن پیروزی مردم و مقاومت ایران است.