۱۳۹۹ آبان ۲۷, سه‌شنبه

پالس‌هایی که در نهایت یک پیام دارند

 

           گشتهای بسیجی پاسداران برای سرکوب مردم

«پالس‌های غلط به آمریکا، پیام ملت ایران نیست» (ابراهیم رئیسی. تابناک.۲۶آبان۹۹).

این جمله را قاضی‌القضات نظام، سرجلاد ابراهیم رئیسی در جلسهٔ ۲۶آبان شورای عالی قوه قضاییهٔ گفته است. غور در این جمله چند موضوع را آشکار می‌سازد:

۱ـ کاربرد استعاری «ملت ایران» از سوی ابراهیم رئیسی، پا گذاشتن در جای پای خامنه‌ای است که «ملت ایران» را به‌عنوان اسم مستعار خودش استفاده می‌کند.

۲ـ وضع نظام آن‌قدر وخیم است که آشکارا پالس‌های تسلیم از داخل نظام و از بین سران حکومت داده می‌شود. قاضی‌القضات آمده است تا وانمود کند که این پالس‌ها، پالس اصلی نظام نیست.

۳ـ پالس درست از نظر جلاد بدنام کشتار تابستان۶۷ «تولید قدرت و نمایش اقتدار» است!

«پیام ملت ایران، پیام ایستادگی فعال، تولید قدرت در حوزه امنیتی و اقتصادی و نمایش اقتدار در همه ابعاد است» (همان منبع).

ترکیب‌های نخ‌نما و مشعشع «تولید قدرت» و «نمایش اقتدار» به‌خصوص در حوزه‌های امنیتی را اگر تجزیه و تحلیل کنیم به چیزی جز این جملهٔ موجز راه نمی‌بریم: «نظام در معرض خطر سرنگونی است باید هر چه سریع‌تر تدبیری اندیشید»!

وجه مشترک پالس‌ها

آنچه هم روحانی، هم قالیباف و هم رئیسی، به لحنهای مختلف می‌گویند بازگویی ضرورت و فوریت همین خطر است.

باند روحانی، راه‌حل را در بازگشت آمریکا به برجام می‌داند و به این دارالشفای فرضی دخیل بسته است.

قالیباف می‌گوید:

«بی‌تفاوتی نسبت به گرانیها به پاستور، بهارستان و میرداماد ارتباط دارد؛ نه به جورجیا، میشیگان و آریزونا/ به مردم آدرس غلط ندهید» (جوان‌آنلاین. ۲۵آبان۹۹).

این به زبان معکوس یعنی این‌که مشکلات مردم زیر سر نظام و سران نظام است و نه تحریم خارجی. البته نقطه عزیمت رئیس مجلس ارتجاع این نیست و نمی‌خواهد چنین نتیجه‌یی از این جمله استخراج شود. این جملهٔ او در دعوای قدرت بین باندها کارآیی دارد و با نیت مشخصی آن را بر زبان رانده است. در هر حال منظورش این است که اگر یک رئیس جمهوری اصول‌گرا مانند خودش بر سر کار بیاید، بحرانهای نظام جمع خواهد شد.

رئیسی می‌گوید:

تنها راه خروج از بحران سرنگونی «تولید قدرت در حوزه امنیتی و اقتصادی و نمایش اقتدار در همه ابعاد است»!

تولید قدرت در زمینهٔ اقتصادی که یک تعارف بی‌مزه و بی‌مسما بیش نیست. بنابراین نیت اصلی او از کاربرد «تولید قدرت» افزودن هر چه بیشتر به غلظت حضور پاسداران، بسیجی‌ها و لباس‌شخصی‌ها در خیابان‌ها و عرصه‌های مختلف زندگی مردم و به عبارت دیگر «تولید وحشت» و نیز تبلیغات موشکی است.

«نمایش اقتدار»! هم ترم لو رفته‌ای است. یک نمونه از آن را در سیرک اراذل و اوباش چرخانی دیدیم.

ماحصل این‌که سران هر سه قوه معترف‌اند که اوضاع از مدار تعادل خارج است و نیاز به یک دستگیرهٔ قوی برای خروج از بحرانهای دامنگیر نظام در مرحله سرنگونی، بیش‌از‌پیش ضروری است. به این ترتیب هر سه پالس، هر چند با فرکانس‌های مختلف ولی در این نقطه روی هم می‌افتند:

«احساس خطر از سرنگونی حتمی، نزدیک و غیرقابل اجتناب».

دشمن اصلی

در نقطهٔ احساس خطر، دشمن اصلی نیز بیرون از مرزهای ایران نیست. مردمی هستند که ورد نهان و علن آنها، «مرگ بر خامنه‌ای» است. مقاومتی است که با کانون‌های شورشی‌اش در حال تدارک سرنگونی است.

برای مقابله با چنین خطری است که قاضی‌القضات خامنه‌ای از تحلیل و تفسیر رسانه‌های حکومتی و بوک و مگرهای آنان در مورد محمد مقیسه‌ای، قاضی بدنام، خون‌آشام نیز کوتاه نمی‌آید:

«دشمن می‌خواهد چهره این قضات را مخدوش جلوه بدهد در رسانه‌ها دنبال این‌که یک قاضی با صلابت را پیدا کنند و اون قاضی را چهره‌اش را مخدوش جلوه بدهند قاضی با صلابت همواره کارش مورد تأکید مورد اعتماد و مورد حمایت مدیریت دستگاه قضایی‌ست» (تابناک. ۲۶آبان۹۹).

زیرا می‌داند هر نوع تنزل از مطلق سرکوب، عواقب جبران‌ناپذیر و پشیمان‌ کننده‌ای برای تمامیت نظام دارد.

این اظهارات اگر چه با هدف اقتدارنمایی به زبان رانده می‌شود اما در اعماق از وحشت فزایندهٔ رژیم رونمایی می‌کند؛ وحشتی که خود را در پالس‌های سران نظام و در پریدن آنها به یکدیگر به‌خوبی نشان می‌دهد.