قیام آبان ۹۸
سایت حکومتی مشرق وابسته به هارترین رسانههای باند خامنهای، پس از نمایش «مقتدرانه» (!) نظام در گرداندن چند قربانی شرایط اسفناک اجتماعی در خیابانها، سوزنامهٔ مطولی در۱۸مهر۹۹ منتشر کرد تا علاوه بر ارعاب اجتماعی، بهرهٔ به ظاهر جناحی هم از آن ببرد. اما ناشیگری آتش به اختیاران ولایتمعاش به اعترافات جالب توجهی راه برد که پتهٔ عمود خیمهٔ نظام را در اقدام «پراقتدار»ش بر آب انداخت!
حرفهای اصلی نظام در سایت «مشرق» یا در پوش کلمات جایگزین وارد شده و یا بهصورت نانوشته لابلای سطور آن قرار دارد که با کمی واکاوی میتوان آنها را شکار کرد.
نگاهی به فرهنگ دجالیت خمینی
در فرهنگ آخوندی-پاسداری، به ندرت سخنی راست و درست خواهید یافت. اما علیرغم همهٔ دروغ و دغلهایی که سر هم میکنند، راهکار بسیار ظریف و تجربهشدهای وجود دارد که هر خوانندهای را مستقیم به واقعیت پشت پردهای میرساند که تلاش میکنند پنهانش کنند!
بهترین تمرین ذهنی برای این منظور استفاده از «بیانات» بنیانگذار پلید خیمه و خرگاه ولایت فقیه است. در بسیاری از سخنان پیرکفتار جماران بهعنوان یک اصل ثابت با برداشتن کلمات ثابتی مانند «اسلام، کشور، ملت» و جایگزینی آنها با «خمینی، آخوند، نظام آخوندی»، مستقیم به مقصود اصلی گوینده میرسید!
مثلا وقتی خمینی ملعون میگفت: «اسلام در خطر است» یعنی «خمینی در خطر است». وقتی میگفت: «جنگ برای کشور نعمت است» یعنی «جنگ برای [حفظ] نظام آخوندی نعمت است».
وقتی میگفت: «ملت جلوی اینها میایستند»، منظورش این بود که «آخوندها جلوی آزادیخواهان میایستند» و قس علی ذلک...
اکنون با این «شاه کلید گونه» نگاهی به سوزوگداز لاشخوران ولایی مشرق بیاندازیم.
آنچه مشرق گفت!
با غربال نوشتار ۱۴۴۳ کلمهای مشرق، به این مختصر میرسیم که در چند محور زیر خلاصه شده است:
۱- عناصر «کانون» فعال در کارزارهای ضدنظام در داخل، اینبار بخشی دیگر از منظومه امنیتی کشور، یعنی ناجا را مورد هدف قرار [دادند].
۲- در [فضای مجازی] همدیگر را یافتهاند و با هم وعده کردهاند... با هیاهو در شهر جولان میدهند. این فیلمها و صحنهها، علامت خوبی به کف جامعه ارسال نمیکند و قطعاً در ضربه زدن به امنیت روانی جامعه تاثیرات جدی دارد.
۳- نیاز بود... مسئولان ناجا دست به مانوری در دو وجه عملی و نمادین، برای تغییر این معادله بزنند و بار دیگر علامت «امنیت اجتماعی» به جامعه ارسال شود و در نقطه مقابل، فضای ذهنی اشرار (که متأسفانه در عدم نظارت، در حال جولان دادن در شبکههای اجتماعی و قدرتنمایی مجازی هستند) ناامن شود.
۴- سخنان ریاست قوه قضاییه، ابراهیم رئیسی، مبنی بر اینکه «رافت» و «رحم» نباید شامل اشرار و برهم زنندگان امنیت اجتماعی شود، امیدواری زیادی در باب این موضوع ایجاد کرد.
۵- جریاناتی ... در جهت کوبیدن و تخریب همین دو ستون ایجاد «اقتدار امنیتساز» توطئهیی پیچیده طراحی کرده که هم قوه قضاییه و هم نیروی انتظامی و هم سایر نیروهای امنیتی را ... در افکار عمومی لکهدار و دیوگونه جلوه دهند و وادار به عقبنشینی نمایند.
۶- در پس ماجرای پر سر و صدای «نوید افکاری»، یک هدف ... نهفته بود که همانا ریختن قبح کشتن «مأمور امنیتی» و حتی تبدیل کردن آن به یک «حماسه» بود... که خوشبختانه با قاطعیت قوه قضاییه در اجرای حکم اعدام تأیید شده قاتل، راه را بر ادامه آن کارزار بست.
۷- باز... با فریادهایی تحت پوشش «حقوق بشر»، دقیقاً در راستای ... «اقتدارزدایی» از نظام و «امنیتزدایی» از کف جامعه، به نیروی انتظامی حمله میکنند. البته در این میان بعضاً شاهدیم که کسانی که نام «انقلابی» را یدک میکشند و «نان» اصولگرایی میخورند نیز در همین پازل خطرناک قرار میگیرند.
۸- «حقوق بشر» و «دادرسی عادلانه» و شعارهای امثال این صرفاً بهانه است و هدف زمینهسازی برای تکرار «آبان ۹۸» است، با این تفاوت که ... تا آن موقع، با کار رسانهیی سنگین، بیوقفه و مداوم ... این دستگاهها به موضع انفعال بروند و در صورت وقوع شورش با میدانداری «اوباش مسلح»، دست نظام در برخورد بسته باشد.
۹- جریانی که ... بسترسازی شورش [میکند]... سال گذشته ... اعلام اصلاح قیمت بنزین، آتشی را به جان کشور انداخت که در نهایت با مدیریت رهبری و هزینه از اعتبار شخصی، خاموش شد.
آنچه مشرق میخواست بگوید و نگفت!
۱- در این بخش ظاهراً سوژه «اصلاحطلبان» باند مغلوب هستند، اما چه کسی نمیداند که این جماعت خود «ته کرباس» همین حکومت و سینه چاک ادامهٔ حیات ننگین آن هستند؟ سرکردهٔ لجنزار سبز، میرحسین موسوی به اعتراف خودش در پی «دوران طلایی امام» ملعونش بود و صادق زیباکلام نیز برای دفاع از حرم خامنهای اعلام آمادگی کرد که سلاح در درست بگیرد!
«استمرار طلبان» ولایی هرگز «ضد نظام» نبودند و اتفاقاً از خود خاتمی شیاد تا شیخ بنفش در سرکوب و کشتار کاملاً با خامنهای دستشان در یک کاسه است. مگر خاتمی خود فرمان حمله به کوی دانشگاه در سال۷۸ را نداد و به آن مباهات نیز نکرد؟ مگر روحانی یکی از «امنیتی»ترین نفرات این نظام نیست و به اعتراف خودش «امنیتیترین کابینهٔ تاریخ نظام» را بر سر کار نیاورد؟
بنابراین آن «کانون ضد نظام» که «منظومهٔ امنیتی» نظام را هدف قرار داده، نام کاملش «کانون شورشی» است!
۲- به تجربهٔ قیامهای ۸۸ و ۹۶ و قیام آبان ۹۸، کسانی که از فضای مجازی برای هماهنگی اقدامات «ضد نظام» استفاده کردند، مردم قیام آفرین ایران بودند که در پاسخ زبونانهٔ حکومتی به این اقدامات و در هراس از تکرار آن، بهقول عوام «تا تقی به توقی میخورد» نظام «مقتدر!» ولایت کل شبکهٔ اینترنت و تلفن را قطع میکند!
آن چیزی هم که در جریان قیام و شورش مردمی ضربه خورد، تنها «امنیت نظام» بود که هنوز پس از یکسال لرزشهای آن در اعترافات مقامات حکومتی حس میشود!
۳- «نیاز» مفرط نظام به یک اقدام «دو وجهی عملی-نمادین» البته اعتراف صادقانهای از سوی ساندیسخوران ولایی بود، اما «ارسال علامت امنیت» با فرستادن چند جلاد به همراه قربانیان در ملا عام، شیوهٔ قرونوسطایی بوده که در عصر حاضر تنها توسط داعش و پدرخواندهاش یعنی نظام ولایت به کار گرفته شد. اما اینکه آیا با این کارها «امنیت» نظام حفظ و «ناامنی» برای مردم ایران تثبیت شده امری است که تاریخ به همین زودی به آن گواهی خواهد داد!
۴- اگر چه در مقاله لاشخوران بیتالعنکبوت ولایت صدور فرمان را بهطور تلویحی به دژخیم بدنام کمیتهٔ مرگ، آخوند ابراهیم رئیسی نسبت دادهاند، اما یکی دیگر از سرکردگان پاسداران به نام «مجید میراحمدی» در منصب جانشین معاونت اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح، بند را جای دیگری آب داد و اعتراف کرد که این «مطالبه»ی شخص عمود خیمهٔ نظام بوده است؛ زیرا که «سررشتههایی از حمایت گروههای معاند و ضد انقلاب» یافتهاند!
یعنی باز اعتراف به اینکه مشکل «اراذل» نیستند. کما اینکه پیشتر پاسدار همدانی اعتراف کرده بود که نظام آخوندی از این قربانیان اجتماعی اتفاقاً برای سرکوب قیام مردم قهرمان ایران استفاده کردهاند؛ یا «اشرار» استخدامی را در درون زندان برای آزار و اذیت و حتی کشتن زندانیان سیاسی مقاوم بهکار میگیرند. (قتل جنایتبار علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه)
خلاصهٔ کلام آنکه مشکل در یک نام دیگر است؛ «کانون»هایی هستند که با «گروههای معاند» در ارتباط بوده و به «امنیت نظام» صدمه میزنند!
۵- در این بند هم نویسندهٔ مفلوک ناگزیر از اعترافی تلخ و زبونانه است!
آن «جریانات» که نیروهای امنیتی نظام را «دیو» میدانند، قاطبهٔ مردم ایران هستند که بارها شعارشان به گوش جهان رسید که فریاد میکشیدند «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» و «بسیجی، سپاهی، داعش ما شمایی»!
۶- این بند نیز حاوی اعترافی نه فقط «تلخ»، بلکه بهشدت «رعب آور» برای نظام است! اعدام جوانان قهرمانی مانند «مصطفی صالحی» و «نوید افکاری» نه تنها باعث عقبنشینی مردم نشد، بلکه عملاً از آنها یک «قهرمان» ساخت و داستانی «حماسه»وار از زندگی و مقاومت و مرگ آنها در برابر ظلم و ستم آخوندهای حاکم بر ایران به جای ماند! «حماسه»ی مقاومتی شگرف که البته روشن است که تکرار خواهد شد!
۷- در این بخش ۲ اعتراف پیدرپی به ثبت رسیده است؛ نخست آنکه گلهٔ کفتارهای ولایت نه تنها قهرمانیهای افرادی مانند شهدای قیام «مصطفی صالحی و نوید افکاری و عبدالله لرستانی»، بلکه همهٔ بازتابهای مربوط به اخبار اعدام و شهادت این جوانان شورشی را «اقتدار زدایی» از نظام میدانند و در نتیجه با از دست رفتن «امنیت»شان به لرزهٔ سرنگونی میافتند!
اعتراف بزرگتر و قابل تأمل این است که اقدامات سرکوبگرانهای مانند اعدام جوانان شورشی که با هدف «بازگشت اقتدار» به نظام آخوندی و ارعاب مردم انجام گرفت، نه تنها به پاسخ مطلوب نرسیده، بلکه زهرش به درون بدنهٔ نظام هم نفوذ کرده و حتی باند «خودی»های هار خامنهای (موسوم به اصولگرا) را هم دچار ریزش و تفرقه کرده است. امری که به اذعان نویسندگان ولایتمعاش این سوزنامه، قرار گرفتن آنها در «پازل خطرناک» ارزیابی شده است!
۸- نکتهٔ قابل ذکر در این بخش، لحن تمسخرآمیزی است که بربریت پاسداران ولایت در واکنش به واژههایی همچون «حقوق بشر» به کار میبرند. این البته ناشی از «آلرژی» وخیم مرتجعان حاکم نسبت به واژهها و استانداردهای دنیای مدرن است!
ما فراتر از این نکتهٔ بالنسبه جانبی، موضوع مهم این بخش «چشم انداز»ی است که وحوش بیتالعنکبوت را به «آریتمی قلبی» (ضربان نامنظم) انداخته و آن هم چیزی نیست جز «تکرار آبان۹۸»! اما این جماعت ددمنش با همهٔ بلاهت خویش، بسیار دقیق و روشن دریافتهاند که قیام بعدی هرگز «تکرار آبان۹۸» نیست، بلکه این بار شورشی قهرآمیزتر است که با شیشه عمر هیولای ارتجاع بازی خواهد کرد.
چه بسا که «قلم به مزدان آتش به اختیار ولایت مطلقه وقیح» بیش از مردم عادی چشمشان به پیام رهبری مقاومت خورده که جوانان شورشی ایران را برای «دفاع از خود و خلق در زنجیر» دعوت به مسلح شدن کرده بود!
۹- آخرین اعتراف راه به رأس نظام میبرد، به عمود خیمه! اقرار به اینکه «آتش قیام آبان۹۸» در واقع ریش مقام عظمای ولایتشان را سوزانده است و خامنهای برای فرونشاندن آتش آن دست به سرکوب خونینی زد که هزینهای سنگین برایش داشت و باعث رسوایی هر چه بیشتر وی، نه تنها در برابر مردم، بلکه نزد بخشی از بدنهٔ حاکمیتاش هم شده است. بنابراین ناگفته پیداست که قیام بعدی دیگر سوزشش در سطح «ریش» باقی نخواهد ماند و این بار هدف سوزاندن «ریشه»ی حکومت ننگین آخوندی-پاسداری است.