۱۳۹۹ آبان ۷, چهارشنبه

سقوط بورس به کانال‌های‌ آب‌گرفته

 

                                     بورس

یک هفته پس از ریزش متوالی بورس، شاخص کل از یک میلیون و ۳۰۰هزار هم به عقب رفت و به لبه یک میلیون و ۲۰۰هزار واحد نزدیک شد. معنای دیگر این رخداد خروج ۱۵۰۴میلیارد تومان پول از بورس است. سقوط ۴۵۰هزار واحد از شاخص کل در فاصله یک ماه، از عجایب بورس در ایران است.

علم اقتصاد به ما می‌گوید بخش مالی در هر اقتصادی از سه بازار پول و سرمایه و بیمه تشکیل شده است. در ایران اقتصاد وابسته به بازار پول یا همان بانک است. مردم کوچه و بازار هم با آن آشنایند. بیمه در زندگی مردم نقش تعیین‌کننده‌ای نداشته است اما بازار سرمایه یا همان بورس نزدیک به یک دهه است که نقش خود در حوزه اقتصاد ایران را افزایش داده است. دلیل عمده این نقش آفرینی به‌خصوص در این چند سال اخیر، سو استفاده رژیم آخوندی از این بازار برای تأمین کسری بودجه دولت و شرکت‌های ورشکسته دولتی و شبه‌دولتی است. در بورس؛ بنگاه‌های تولیدی و خدماتی برای ارتقا کارشان تقاضای سرمایه می‌کنند و مردم نیز با در اختیار قرار دادن اندوخته‌های خود، در سود شرکتها سهیم می‌شوند. وظیفه اصلی بورس در ایران به محاق رفت و رژیم آخوندی از آن هم‌چون قلک و صندوق پولی استفاده کرد که در وقت لاعلاجی، برای هر گرفتاری به آنها مراجعه می‌کند . از قضا گرفتاریها و بحرانهای نظام ولایت فقیه تمامی ندارد و آن‌قدر از بورس به‌مثابه قلک روزهای سخت بهره‌برداری غلط و بی‌حساب و کتابی کرده است که حالا این ابزار مالی تبدیل به بحران جدیدی برای این رژیم غرق در بحران گردیده است.

دولت روحانی، دخیل بر بورس بسته است

دولت آخوند روحانی در شرایط بحرانی خود، با اهرم‌هایی که در اختیار نهادهایی مانند بانک مرکزی است، نقدینگی را هیولا وار به سمت بورس هدایت کرد تا بتواند به تأمین مالی بنگاه‌های تحت‌امر خود و جبران کسری بودجه خود بپردازد. ناگفته پیداست که این نقدینگیها در واقع اموال و داراییهای عمومی نظیر سهام بنگاه‌ها و شرکت‌های تولیدی و خدماتی و به‌طور مشخص اندوخته‌ها و امکانات مالی مردم است. از سوی دیگر رژیم آخوندی راه‌های عبور سرمایه‌های جاری در کشور را به طرف بازار مسکن و ارز و خودرو باریک تر ساخته است تا بازار سهام و بورس را پر رونق سازد.

حیدر حسینی رئیس اسبق هیأت مدیره سازمان بورس اوراق بهادار، اهداف دولت از دمیدن در تنور بورس را جبران کسری بودجه خود از طریق بازار سرمایه و مدیریت نقدینگی لجام‌گسیخته، از همین طریق می‌داند اما این هدفها هیچ تاثیری روی رکود سهمگین و رشد تولید و کاهش بیکاری نمی‌گذارد و خروجی این پول‌های سرگردان به سمت تأمین هزینه‌های جاری دولت است.

آغاز ریزش‌ها به کانال‌های پایین و پایین تر

در اواخر سال۱۳۹۸ همزمان با انزوای بین‌المللی رژیم آخوندی و افزایش تحریم‌ها به‌خصوص با سقوط قیمت نفت و کشتار مردم با ویروس کرونا و بی‌کفایتی دولت آخوندی، بیکاری و تورم و نقدینگی سیر صعودی یافت و رشد اقتصادی هم روند نزولی خود را تداوم داد. پیامدهای این وضعیت بحرانی سبب شد در بازار بورس و سهام تلاطم و افت و خیز به‌وجود بیاید. در نتیجهٔ آن، با مدیریت باندهای حاکم بر اقتصاد کشور معدودی از دستاندکاران بورس به ثروتها و سرمایه‌های هنگفت رسیده و مردم عادی و بی‌اطلاع از پشت‌پرده قضایا دچار ضرر و زیان کمرشکن شدند.

خطر ریزش شاخصها برای مردم

حیدر حسینی کارشناس اقتصادی در رژیم، خطر کمرشکن شدن مردمی را یادآوری می‌کند که به امید کسب سودی وارد بورس شده‌اند. او می‌گوید: «هشدار خطر ریزش شاخصها را ضروری می‌دانم و این یادآوری را به سهامداران خرد دارم که با ریزش بورس، بازارسازها و انحصارگران و... ، خود را از میدان به‌در خواهند برد و این مردم عادی هستند که ضرر خواهند کرد. سهامداران خردی که قوانین بازی در بازار سرمایه را نمی‌دانند و صدمه خواهند دید». (تسنیم. ۱۴ اردیبهشت۹۹)

هم‌چنین این نگرانی وجود دارد که همان بلایی بر سر مردم در مؤسسات اعتباری ورشکسته پیش آمد، در مورد بازار بورس نیز صادق باشد.

«این کارشناس اقتصادی از خطر افزایش تعداد بدهکاران بانکی خبر می‌دهد که در پی فشار به بانکها از آنها تسهیلات گرفته و آن را وارد بازار سرمایه کرده‌اند و با ریزش شاخصها و زیان‌دیدنشان، قادر به بازپرداخت بدهی خود به بانک نخواهند بود و این مسأله معضلاتی را برای نظام بانکی کشور ایجاد خواهد کرد». (همان منبع)

چرا بورس سقوط کرد!؟

پس از همه این هشدارها و انذارها اما وضعیت بحرانی رژیم آخوندی سر بازایستادن نداشت و با وجود همه ترفندهای به کار گرفته شده برای جلوگیری از سقوط بورس به کانال‌های پایین‌تر، باز شاهد ریزش در بورس هستیم. دولت آخوند روحانی با راه‌کارهای بانک مرکزی هم نتوانست اصلاحی در بازار بورس صورت دهد و ناکامی خود را نشان داد. یک تحلیل‌گر اقتصادی درباره می‌گوید: «هیچ‌کدام از سناریوهایی که کارشناسان و تحلیلگران برای پایان اصلاح شاخص بورس تعریف کرده بودند محقق نشد و این شاخص رسماً به کانال یک میلیون و ۳۰۰هزار واحد سقوط کرد. (هم‌چنین) شایعه‌هایی مانند افزایش نرخ سود بانکی و قیمت‌گذاری دستوری باعث بی‌اعتماد کردن سرمایه‌گذاران و در نهایت سقوط بازار شد». (دارایان.۶ آبان۹۹)

برای بسیاری از کارشناسان اقتصادی محدوده کانال یک میلیون و ۴۰۰هزار تا انتخابات آمریکا پذیرفتنی بود اما هیچ‌کس فکر نمی‌کرد سقوط بورس به کانال یک میلیون ۳۰۰هزار برسد.

گسترش بی‌اعتمادی مردم به نظام

در آن سوی بازار بورس، بازار مکاری و سیاست بازی در میان اعضای مجلس برپا بود. آنها از به هم ریختگی اوضاع نگران و وحشت‌زده هستند؛ چرا که سهامداران کوچک و مردم خیانت دیده، نسبت به ریزش پی‌درپی بورس و از دست دادن سرمایه‌های اندکشان، در مقابل ساختمان مجلس خشم خود را نمایان کردند.

«محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی نسبت به شرایط اجتماعی و امنیتی که در پی اشکالات بازار بورس قابل ایجاد است، هشدار داد و در پایان خطاب به فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد با انتقاد از سوءمدیریت در حوزه بورس که باعث عدم اعتماد جامعه شده است، گفت که باید این اعتماد را به بازار سرمایه بازگرداند.وی گفت سرمایه ۷۰درصد افرادی که وارد بورس شدند، حدود ۱۰میلیون تومان است. بسیاری از مردم برای خرید سهام، نیازهای اولیه زندگی خود را به فروش گذاشتند. مجتبی یوسفی عضو دیگر مجلس گفت: امروز بازار بورس تبدیل به یکی از دغدغه‌های اساسی مردم شده که متأسفانه با نشان دادن در باغ سبزی از سوی دولتمردان، ۲۰میلیون جمعیت به این بازار پیوستند». (تجارت.۶ آبان۹۹)

خاطرات تلخ مال‌غارت‌شدگان مؤسسات اعتباری

اعتراضات مردم مالباخته در بورس در برابر مجلس رژیم آخوندی یادآور خاطرات تلخ مالباختگان مؤسسات قرض‌الحسنه بود. بسیاری از آنها هست و نیست خود را برای تأمین هزینه زندگی به مؤسسات پوششی نهادها و کارگزاران رژیم آخوندی سپرده بودند اما دست آخر جز ضرر و زیان چیزی نصیب‌شان نشد.کارشناسان اقتصادی در بدو بورس‌بازیهای رژیم آخوندی نسبت به این ترفند تازه برای سرکیسه کردن خلایق هشدار داده بودند.

«وقتی به اذعان کارشناسان مستقل و نه متهم به حسادت و نادانی از ۱۱۰هزار میلیارد تومانی که در شش ماه نخست۹۹ وارد بورس شد، فقط ۶هزار میلیارد تومان یعنی ۵درصد آن وارد بخش تولید شرکتها شد و مابقی صرف «سفته‌بازی در بورس» آن هم در نیمی از ساعات کار اداری کارمندان سرمایه‌گذار و نظایر آن شد؛ چه انتظاری جز رسیدن این روزها می‌شد داشت». (آفتاب یزد. ۶ آبان۹۹)

نظام ولایت فقیه بار دیگر به همه نشان داد که به هیچ‌وجه قابل اعتماد نیست. این رژیم حتی از اندوخته اندک ۷۰درصد افرادی که وارد بورس شدندکه حدود ۱۰میلیون تومان بوده نیز نمی‌گذرد و برای «غارت» کردن آن چه نقشه‌ها و دوز و کلک‌هایی که سوار نمی‌کند.

اما این بار برخلاف ماجرای مؤسسات مالی، مردم محروم که دیگر آهی در بساط ندارند، به‌خوبی می‌دانند که از این غارتگران جنایتکار آبی گرم نمی‌شود، و تنها راه خیزش و خروش علیه تمامیت این نظام است. خروشی هم‌چون قیام آبان۹۸ که به سراپای نظام ولایت لرزه سرنگونی انداخت