قیام آبان۹۸ رفتار اشغالگرانه با ایران و ایرانی
با نگاهی به بازخوردها، اظهارات و کامنتهای مردم در شبکههای اجتماعی و نیز واکنش آنها در قبال رویدادهای سیاسی ـ اجتماعی میشود گفت که جامعهٔ ایران و بهخصوص نسلهای جدید و جوان میهنمان اینک در مییابند که حاکمیت اشغالکنندهٔ ایران، نه ایرانی است و نه اسلامی. به عبارت دیگر نه بویی از ایران و ایرانیت برده و نه ربطی به اسلام دارد. بهترین توصیف برای این حاکمیت همان توصیف اشغالگر است. رفتار یک نیروی اشغالگر با سرزمینی که آن را اشغال کرده، یک رفتار آنتاگونیستی و غارتگرانه است. جغرافیایش را نابود میکند و به آتش میکشد. سرمایههایش را به تیول حاکمیت خود درمیآورد. هویت و فرهنگ و تمدن آن را تحریف میکند. کرامت انسانی ساکنانش را زیرپا میگذارد.
جنایتنامهٔ بر آفتاب افکنده شده
برای اثبات این گفته، نیازی نیست به کارنامهٔ آخوندها طی ۴دهه حاکمیت بر ایران مراجعه کنیم. نیازی نیست به تاریخچهٔ جنگ ۸ساله با عراق نقب بزنیم یا تروریسم صادراتی به کشورهای خاورمیانه را مورد مداقه قرار دهیم و بگوییم نیروی تروریستی قدس از کی تشکیل شد و قاسم سلیمانی که بود. نیازی نیست اشتهای کثیف ولایت فقیه برای دستیابی به بمب اتمی را کالبدشکافی نماییم. نیازی نیست دستگاه پلید انگیزاسیون این رژیم را از صدر تا ذیل و از گذشته تا امروز بررسی کنیم و بگوییم این سلطهٔ اهریمنی حتی در زمینهٔ آزادیهای فردی و آنچه به چهاردیواری هر فرد برمیگردد حق انتخابی برای مردم باقی نگذاشته است. این را هر ایرانی میداند؛ نه تنها میداند با گوشت و پوست خویش روزانه آن را لمس میکند. حضور خونین خنج سرکوب را بر شیار استخوانهای خویش دردناکانه فریاد میکشد و یاریخواه میجوید. نیاز نیست بگوییم خامنهای کیست؟ ابراهیم رئیسی چه جانوری است یا حسن روحانی در پروپاگانداسازی و شارلاتانیسم گوی سبقت را از همگنان نازی در فاشیسم هیلتری ربوده است. نیازی نیست بگوییم که شمر و خولی و ابنزیاد با دیدن امثال پاسدار سلامی از خود اعادهٔ حیثیت میکنند. نیازی نیست بگوییم پاسدار و انتظامی و لباسشخصی چه مدارجی از قساوت را پیمودهاند .
پدیدهٔ قابل توجه
اینها را مردم ایران همه میدانند. آنچه عجیب، شگفت و طرفه مینماید این است که این روزها این حاکمیت اشغالگر از هر سو که میچرخد با موجی از تنفر و ستیزهجویی ملی مواجه میشود. شهروندان خبرنگار عرضه را بر او تنگ کردهاند. با سلاح دوربین تلفن هوشمند به کمین او نشستهاند و از جنایتهایش فیلم میگیرند و آن را بهسرعت در اینترنت منتشر میسازند.
واکنش اجتماعی به سرکوب و جنایت
برشی در وقایع و رویدادها مهر و آبان ۹۹ این را به ما نشان میدهد که واکنش هموطنان ایرانی به جنایتهای حکومت در حال افزایش است. در پویش میلیونی «اعدام نکنید»، این واکنش را دیدیم. در اعدام مصطفی و نوید افکاری همچنین. در زمینهٔ رخدادهای اجتماعی، این واکنش عظیم سیرک موسوم به اراذل و اوباشچرخانی این خط سرکوب را به شکست کشاند و میرغضب نظام، ابراهیم رئیسی را وادار به عقبنشینی از تصمیم خود کرد. واکنش شدید به مرگ دلخراش و تکاندهندهٔ مهرداد سپهری جلوهٔ دیگری از این بیداری عمومی و واکنش فراگیر نسبت بهعملکرد نیروهای سرکوبگر رژیم در حق شهروندان ایرانی بود. در ماجرای وهنآمیز و تکاندهندهٔ هتک حرمت یک دختر آبادانی و شکنجهٔ او در روز روشن، جهان به چشم دید که بر دختران و زنان ایرانی چه ستم مضاعفی اعمال میشود و واکنش به این فاجعه ـ که تارهای حساس روان هر انسان شرافتمند را به درد آورده است ـ نشان داد که جامعهٔ ایران و نسلهای امروزی آن دیگر اشغال و ایلغار آخوندهای بدتر از مغول را برنمیتابند.
خباری که بهسرعت نور منتشر میشوند!
این همان اتفاق مبارک است. گوشهٔ کوچکی آنچه در گذشته و بهصورتی بسا دهشتناکتر و اساساً غیرقابل تصور در پشت درهای بستهٔ سلولها و اتاقهایش شکنجه و خانههای امن اعمال میشد، امروز روی دایره ریخته است. ایران امروز دیگر نه ایران دههٔ ۶۰ و نه حتی ایران دههٔ ۷۰ و ۸۰ که ایرانی است که از قیام آبان ۹۸ عبور کرده است، آبدیده شده است و آمادهٔ شورشورزی و عصیانی دیگر است. هر رویدادی میتواند جرقهٔ برای این عصیان باشد. انکار و تکذیب حکومت و سفید سازیهای آن نتیجهٔ معکوس دارد. این حرفها را نه اپوزیسیون که یک رسانهٔ حکومتی نوشته است:
«سازمانهای حکومتی از دستگاههای دولتی تا انتظامی و... نمیخواهند کمترین خدشهای به آنها وارد شود. گویی بهقدر ارزنی هم خطا در آنها راه ندارد. سعی میکنند وقایع را بپوشانند. نگاهی بهغایت اشتباه و پرخطر. آنها با این روش تمامیت سازمان خود را مورد ظن و گمانهای منفی افکار عمومی قرار میدهند. در جامعه امروز امکان لاپوشانی نیست. اخبار بهسرعت نور منتشر میشوند. اگر حقیقت را نگویید، قضاوتها را علیه خودتان تولید خواهید کرد» (شرق. ۵آبان۹۹).
وقتی یک رخداد اجتماعی، با دست به دست شدن میتواند اینچنین قلبها را با هم یکی کند، احساس تأثرها و اشک ریختنها را در هم ببافد و از آن یک خشم آخته برآورد، خواهد توانست در لحظهای که باید یک انفجار عظیم اجتماعی را بهوجود آورد.
غیرت و بیداری ایرانی، همان پدیدهٔ میمون و اتفاق مبارک است.