۱۳۹۹ آبان ۹, جمعه

سونامی مهلک کرونا و آژیر خطر


                                           آژیر کرونا در ایران

«هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد به این زودی‌ها و در ایامی که هنوز هوا سرد نشده است، تعداد قربانیان روزانه به بیش از ۴۰۰نفر برسد. حسن روحانی ۲ماه پیش گفته بود اگر تعداد کشته‌های روزانه کرونا به بیش از ۳۰۰نفر برسد یعنی آژیر خطر به صدا در آمده است» (وطن امروز. ۸آبان۹۹).

این یک شارلاتانیسم محض است. یک سفسطه‌ٔ مطبوعاتی است. یک فریب آشکار برای ایز گم کردن و به در بردن اصل حاکمیت و «عمود خیمهٔ نظام» است. بیش از هر کس خامنه‌ای می‌دانست که چه هیولایی را بر زندگی و خان و مان میلیون‌ها ایرانی رها کرده است. می‌دانست که هر ایرانی در این نظام اهریمنی بین دوگانهٔ نان و جان چاره‌ای جز این ندارد که یکی را برگزیند. در هر حال انتخاب بین دو مرگ بود. یکی تدریجی و زجرکش، دیگری با پروسه‌یی کوتاه‌تر اما در هر حال سرنوشت سیاه و مقدر، مرگ بود و مرگ.

خامنه‌ای و روحانی می‌دانستند

خامنه‌ای و روحانی بیش از هر مقام این حاکمیت می‌دانستند که چه بر سر ایران و ایرانی خواهد آمد. آنها دقیقاً می‌دانستند که باید برای مهار اعتراضات و به محاق بردن قیامی که سراپای رژیم آنها را درنوردیده بود، ایران و ایرانی را با کرونا تنها و بی‌دفاع بگذارند تا موضوع روی میز هر ایرانی، نه قیام، نه برشوریدن بر وضع موجود، که خزیدن در لاک خود، اندیشیدن به کارناوال مرگ و پیش خزیدن کرونا و سرایت آن به تمامی شریانهای زندگی و حیات باشد.

آنها می‌دانستند از این رو خود به کاخ‌های از شاه به ارث برده پناه بردند، درها را به روی خود فراز کردند، در فضای استرلیزه نشستند و ملت را به کام اژدهای سیری‌ناپذیر کرونا و گرسنگی فرستادند.

سیاست جا خالی دادن و مقصر شناختن مردم

اکنون که بردار کرونا معکوس شده و تبعات اجتماعی آن، به حاکمیت برمی‌گردد، بازی کثیف کی بود؟ کی بود؟ من نبودم شروع شده است.

خامنه‌ای روحانی را با انگشت نشان می‌دهد، قضاییه و میرغضب اعظم دندان‌قروچه می‌رود و خط و نشان می‌کشد. روحانی جا خالی می‌دهد و در پشت وزیر بهداشت سنگر می‌گیرد، وزیر بهداشت پای عوامل مجهول را به میان می‌کشد و در نهایت ناکارآمدی را به اختصاص ندادن بودجهٔ مصوب شده ربط می‌دهد. نمایندگان ولایی و دستچین مقام عظمای ولایت، با مشت‌های آسمان‌کوب قوی هوا را نشانه می‌گیرند و در فضای آکنده از وحوشت به سوی روحانی ماغ می‌کشند و روحانی دست‌آخر مقصر اصلی را به همه معرفی می‌کند: «ملت». آری مقصر ملت است که ماسک نزده است. مقصر ملت است که به‌خاطر به دست آوردن پاره نانی برای سیر کردن شکم کودکان خویش، از بام تا شام خیابان‌ها را متر می‌کند و به جایی نمی‌رسد. مقصر ملت است که کرونا را از «چین برادر» به قم آورد و از آنجا به گیلان برد و بعد در سراسر ایران منتشر کرد. مقصر ملت است که کرونا را یک «نعمت»! و «فرصت»! خواند و نگذاشت مسئولان و دولت تدبیر این بلیه را جدی بگیرد. مقصر ملت است که به مقام عظما فشار آورد تا هیأت‌های عزاداری در روزهای محرم راه بیفتد و سرانجام مقصر ملت است که مدرسه‌ها را باز کرد تا کرونا جهش کند؛ تا جایی که رئیس سازمان مدیریت بحران تهران به ناچار وقتی کار از کار گذشته اعتراف کند که آمار مرگ و میر کرونا در ایران در مقایسه با دیگر کشورها بیشتر است، بیش از نیمی از فوتی‌های روزانهٔ کرونا فقط مربوط به تهران است و بگوید: «طی هشت ماه ۳۳هزار نفر را به‌دلیل کرونا از دست دادیم در حالی که در جریان جنگ تحمیلی سالانه حدود ۳۰هزار نفر از رزمندگان و هموطنان ما به‌شهادت می‌رسیدند» (ایسنا. ۷آبان۹۹).

آر ارکان حاکمیت شراکت مستقیم داشته با افتخار بگوید: «بر اساس تحقیقات جدیدی که این وزارتخانه انجام داده است، برآورد این است که تا یک ماه پیش [مهر ۹۹] حدود ۳۵میلیون نفر به کرونا مبتلا شده‌اند» و بدون ذره‌یی شرم اضافه کند «هنوز ۵۰میلیون ایرانی به این بیماری دچار نشده‌اند و در معرض خطر هستند».

چند ایرانی دیگر باید پرپر معلوم نیست چند ایرانی دیگر باید پرشوند؟ تا دل سنگ و سیاه خامنه‌ای به رحم بیاید و از توسن مرگ‌فرمای خویش به زیر آید؟ زهی وقاحت! که وطن امروز (۸آبان۹۹) رسانهٔ وابسته به ولی‌فقیه با خونسردی می‌نویسد:

«حالا باید گوش‌مان به شنیدن آمار ابتلای روزانه بیش از ۶هزار نفر عادت کند».

آری، شارلاتانیسم محض است اگر کسی در این حاکمیت بگوید که نمی‌دانست یک فاجعه در پیش است. این فاجعه را سازمان مجاهدین خلق ایران از روز نخست ورود کرونا به کشور آشکار کرد، روزبه‌روز آمار جان‌باختگان را به‌صورت رسمی اعلام نمود، آژیر خطر را به صدا درآورد، هشدار داد، فریاد کشید و به همدردی برانگیخت.

امروز بیش‌از‌پیش عیان شده است که جز مردم و مقاومت ایران و جوانان شورشی، کسی به فکر پرپر شدن روزانهٔ شهروندان معصوم ایرانی نیست. این چرخهٔ مرگ باید متوقف شود. مردم ما هرگز مخیر نیستند بین دو مرگ یکی را انتخاب کنند؛ تنها گزینهٔ شرافتمند، برشوریدن و به زیر کشیدن کرونا و کرونای ولایت از بام ایران‌زمین است.

سالگرد آبان خونین آیا جز این را می‌گوید؟