سخن روز
قیمت دلار در بازار ارز، ساعت بهساعت بالا میرود. قیمت دلار صبح روز یکشنبه (۲۰مهر) حدود ۳۱۴۰۰تومان بود و عصر آن روز بهبالای ۳۱۸۰۰تومان رسید. قیمت سکه هم از ۱۵میلیون تومان فراتر رفت. روشن است که اقتصاد کشور هم با همین روند و شتاب بهسوی ویرانی میرود.
علت نوسانات اخیر نرخ ارز
نرخ ارز در روزهای اخیر با نوسانات و بالاپایینیهایی همراه بوده است. حدود ۱۰روز قبل پس از آنکه برای اولین بار قیمت دلار به۳۰هزار تومان رسید، چند روز بعد قیمت تا ۲۷هزار تومان پایین آمد، اما این کاهش ناپایدار بود و دلار مجدداً ر و بهصعود گذاشت و اکنون بهآستانهٔ ۳۲هزار رسیده است. روزنامهٔ وطن امروز (۲۰مهر) علت این نوسان را بیان کرده و مینویسد: «علت کاهش چند روزه، انتشار خبر بازگشت ۸میلیارد دلار ارز صادراتی از ۲۷میلیارد دلار ارز بازنگشته در سالهای۹۷ و ۹۸ توسط رئیس کل بانک مرکزی و همچنین اعلام خبر توافق اولیه با کرهٔ جنوبی در رابطه با پولهای بلوکه شده توسط واعظی رئیس دفتر روحانی بود. تحت تأثیر روانی این خبرها، دلار بهطور مقطعی پایین آمد، ولی از آنجا که هر دو خبر پایی در واقعیت نداشت، پس از دو سه روز با سرعتی بیشازپیش دوباره سیر صعودی طی کرد و طی حدود یک هفته قیمت آن ۵هزار تومان بالا رفت».
استثنا و قاعده
چند نکته در مورد نوسانات نرخ ارز شایان توجه است. نکتهٔ نخست این است که پایین رفتن قیمت ارز، استثنایی و مقطعی و تحت تأثیر عوامل زودگذر است، اما بالا رفتن قیمت ارز مداوم و مطابق قاعده است. کمااینکه چندی پیش دولت بیش از ۴۰۰میلیون دلار ارز بهبازار تزریق کرد و از این طریق چند روز قیمت پایین آمد، اما اثر این اقدام پس از ارزهای تزریق شده توسط بازار تشنه بلعیده شد، زائل گشت و حرکت صعودی دلار از سر گرفته شد.
همچنانکه انتشار خبر مجعول بازگشت ۸میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات نیز اثر روانی زودگذری بر بازار داشت. اما از این نوسانات مقطعی که بگذریم، منحنی قیمت ارز، طی ماههای اخیر پیوسته با شتابی شگفتانگیز صعودی بوده است. در ۱۱فروردین امسال، قیمت هر دلار در بازار ۱۴هزار و ۹۰۳تومان اعلام شد، این نرخ، امروز ۳۱۸۳۰تومان است، یعنی طی ۶ماه نرخ ارز دو برابر شده یا بهطور دقیقتر بیش از ۲۱۳درصد افزایش یافته است. معنی آن جز فروپاشی اقتصادی نیست.
نکتهٔ دوم این است که قیمت سایر کالاها از مواد غذایی و دارو تا مسکن، تا خودرو و لوازم خانگی و غیره... بهتبع افزایش نرخ دلار افزایش یافته ولی با پایین آمدن مقطعی نرخ ارز پایین نیآمد و طی ۶ماه گذشته همهٔ اقلام کالاهای مورد استفادهٔ مردم بین دو تا سه برابر و گاه بیشتر افزایش یافته است. در حالی که طی این مدت دستمزد حقوقبگیران ثابت تنها حدود ۲۰درصد افزایش یافته، ضمن آنکه طی همین مدت میلیونها نفر شغل خود را از دست داده و بیکار شدهاند. نتیجه اینکه خط فقر در حال حاضر ۱۰میلیون تومان است، در حالی که کارگران شاغل با دستمزد حدود ۲میلیون تومان یعنی ۵ پله و ۵مرتبه زیر خط فقرند. در این صورت باید پرسید، بیکاران که شمار آنها تا ۱۰میلیون نفر تخمین زده میشود، در کجای این فاجعه قرار میگیرند.
نکتهٔ سوم، همچنانکه کاهش مقطعی نرخ دلار از برخی رویدادها، خبرها و شایعات تأثیر میپذیرد، افزایش نرخ دلار هم گاهی بهطور مقطعی از برخی رویدادها یا تصمیمات سیاسی (مانند اعلام تحریمهای جدید) تأثیر میپذیرند، اما این تأثیرات نیز مقطعی و گذرا بوده و نقش عمده ندارند؛ بلکه ریشهٔ افزایش قیمت ارز را که همراه است با سقوط ارزش پول ملی کشور، بایستی در عوامل واقعی اقتصادی جستجو کرد.
علل واقعی اقتصادی کاهش ارزش پول ملی
از جمله عوامل مهم سقوط ارزش پول ملی و صعود قیمت ارز عبارتند از:
نابودی تولیدات داخلی؛
قطع صادرات نفت که پایه اصلی درآمد کشور بود و میزان آن از ۲میلیون بشکه در روز بهکمتر از ۱۰۰هزار بشکه رسیده است.
چاپ سرسامآور اسکناس که روزانه به۲هزار میلیارد تومان بالغ میشود و بهنقدینگی کشور اضافه میکند، یعنی بههمین میزان ارزش پول ملی از بین میرود.
فساد نهادینه شده و غارت و چپاول افسارگسیخته که آخرین رمقهای اقتصاد کشور را میگیرد.
تحریمهای فزاینده که راه چپاولگری و آخرین روزنههای تنفس اقتصادی را هم بر روی رژیم میبندد.
نتیجه و محصول این مؤلفهها که در ارتباط با هم هستند و بر روی هم تأثیر فزاینده داشته و دارند، ویرانی و فروپاشی اقتصاد کشور است که خود را در افزایش فزایندهٔ قیمت دلار و سقوط مداوم ارزش پول ملی نشان میدهد.
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که حرکت صعودی نرخ دلار و رسیدن بهحدودی که اکنون غیرقابل تصور مینماید، اجتنابناپذیر است.