اعتصاب کارگران پالایشگاه
اعتصاب کارگران صنایع نفت و پتروشیمی و نیروگاههای برق ایران در حالی ادامه دارد که کارگران پالایشگاه بیدبلند نیز همچنان در اعتصاب هستند. نظام ضدکارگری آخوندی، درمانده از اعتصاب کارگران و در وحشت از افزایش دامنهٔ آن دست به ترفندهای مختلفی برای از هم پاشیدن صفوف کارگران کرده است.
کثیفترین ترفند، تلاش برای خریداری تعدادی از آنها و ایجاد شقه در میان آنان است. گزارشها حاکی است که کارفرمایان در تماس با کارگران اعتصابی به آنها وعدهٔ افزایش دستمزد میدهند؛ حتی به تعدادی از کارگران تا ۱۰میلیون تومان پیشنهاد داده و از آنها خواستهاند که اعتصاب را ترک بگویند اما موفق نشدهاند.
شکنندگی حکومت در برابر اعتصاب نفتگران
بدیهی است اگر این رژیم میخواست حقوق کارگران را بپردازد، نیازی به این اقدامات سخیف و خائنانه نبود. سیاستهای ضدکارگری این نظام برای کارگران و زحمتکشان ایران حق حیات باقی نگذاشته و دست زدن به چنین اقداماتی بیانگر آسیبپذیری و شکنندگی آن در برابر اعتصاب کارگران و بهخصوص کارگران نفت و پتروشیمی است. نگاهی اجمالی به پیشینهٔ اعتصاب کارگران در زمان انقلاب ضدسلطنتی ما را به نقش تعیین کنندهٔ اعتصاب کارگری و اهمیت آن در شرایط کنونی واقف میکند.
اعتصاب نفتگران و نقش آن در سرنگونی سلطنت شاه
کارگران نفت ۸ماه پس از آغاز قیام عمومی علیه دیکتاتوری سلطنتی دست به اعتصاب زدند. کشتار ۱۷شهریور۵۷ نقطهٔ انگیزش این اعتصاب بود. یک روز پس از این کشتار اعتصاب کارگران و کارمندان صنعت نفت در تهران، تبریز، آبادان، اصفهان، شیراز و سپس کرمانشاه آغاز شد.
یکی از مراکزی که در آن اعتصاب شروع شد، پالایشگاه آبادان بود که در سال۵۷ دارای حدود ۲۰هزار کارگر ثابت، قراردادی و کارمند بود. در روز یکشنبه ۹مهر۵۷ اعتصاب آغاز شد اما بخشهایی از پالایشگاه هنوز به کار خود ادامه میدادند. روز بعد اعتصاب به دیگر نقاط سرایت کرد. حکومت شاه برای تطمیع کارگران، به آنها پیشنهاد ۱۰درصد حقوق فوقالعاده، افزایش هزینهٔ مسکن و نیز ۲برابر کردن پول غذا داد اما این اقدام مؤثر نیفتاد و کارگران کارگاه مرکزی پالایشگاه نیز دست از کار کشیده و اعلام اعتصاب عمومی کردند.
برای آببندی کردن اعتصاب، کارگران به حرکت درآمدن در پالایشگاه و باخبر کردن سایرین مانع از ایجاد تفرقه در بین همکاران خود شدند و یک روز بعد قسمتهایی که هنوز دست از کار نکشیده بودند، مانند قسمت پروسس آنها نیز دست از کار کشیدند. به این ترتیب اعتصاب در روزهای بعد نیز ادامه یافت و صفوف کارگران متحدتر از قبل شد. آنها در پیشرفت اعتصاب خواهان لغو حکومت نظامی در سراسر کشور، آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی و نیز ممانعت از دخالت پلیس و ارتش در صنعت نفت، رسیدگی به خواستهای فرهنگیان و نیز محاکمهٔ عاملان کشتار تظاهر کنندگان شدند.
در ۲۷مهر ۵۷ تمام کارکنان میدانهای نفتی اهواز به اعتصاب پیوستند.
تصویری از اعتصاب کارگران صنعت نفت آبادان
اعتصاب در تکامل خود، کارگران را به یک جمع یکپارچه تبدیل کرد؛ بگونهای که در برابر محاصرهٔ پالایشگاه از سوی نیروهای گارد شاهنشاهی و زرهپوش نیز از خواستهای خود عقب ننشسته و مرعوب نشدند و اعتصاب تا ۲۱بهمن ۵۷ و تا فلج کردن دیکتاتوری سلطنتی ادامه یافت.
گفتنی است که استبداد شاهنشاهی تا سال۵۷ بعد از عربستان سعودی دومین کشور صادر کنندهٔ نفت بود و با اختصاص دادن ۲۰درصد از سهم تولید نفت اوپک به خود، روزانه ۶میلیون بشکه نفت خام صادر میکرد. پالایشگاه آبادان نیز در آن زمان بزرگترین پالایشگاه نفت جهان بود. در آن زمان تعداد کارکنان و کارگران ایرانی در صنعت نفت نزدیک به ۶۰هزار نفر بود.
بنا به اعتراف دولت وقت شاه، «شریف امامی» سلطنت شاه، بهدلیل اعتصاب کارگران و کارمندان صنعت نفت، روزانه ۵۷میلیون دلار کاهش درآمد ارزی داشت.
هراس از تکرار یک تجربه
نظام ولایت فقیه که تجربه سقوط شاه را دارد، با آغاز اعتصاب کارگران نفت و پتروشیمی و استمرار آن، در هراس به سر میبرد. روزنامهٔ حکومتی شرق با بازتاب این هراس با ردیف کردن چند ماده به کارگزاران حکومت هشدار داد:
«مسئولان و کارفرمایان اگر صدای کارگران را بهنگام نشوند یا در کشاکش سوداگریهای مالی یا مناسبات سیاسی رد مطالبات ناظر بر مزد و مزایا و امنیت شغلی کارگران را گم کرده یا زلف آن را به خارج و دشمن ببندند، با گسستهای پرهزینهتر مواجه خواهند بود». (شرق. ۲۳مرداد۹۹)
این رسانه در ادامه برای اغفال کارگران خواهان بهرسمیت شناختن حق اتحادیه برای آنان شد.
«وضعیت شایسته برای کار از ملزومات توسعه کشور است. کسی که به تنگ آمده و برای زندگی سزاوار و کار منصفانه دادخواهی میکند نباید بهدلیل ترس، عزت و شرافت را در سکوت غرق کند. کارگران حق دارند برای حفظ منافع فردی و گروهی خود اتحادیه داشته باشند و بتوانند خواستههای خود را به طریق سیستماتیک دنبال کنند». (همان منبع)
صدای کارگران باشیم
روزنامهٔ حکومتی شرق، در حالی خواهان بهرسمیت شناختن حق اتحادیه برای مطالبات کارگری میشود که نفس تشکیل اتحادیه در این حکومت از جرمهای نابخشودنی است و در قانون کار این رژیم محلی از اعراب ندارد. از سال۵۸تا ۶۹ هیچ قانون کاری در ایران وجود نداشته است. آنچه تحت عنوان قانون کار در ۲۹آبان ۶۹ به تصویب رسید، هر نوع تحصن، اعتصاب و تظاهرات را ممنوع اعلام کرده است. ایجاد هر نوع تشکل کارگری، خارج از کنترل مستقیم حکومت، به مثابهٔ تلاش برای براندازی تلقی میشود.
پر واضح است که کارگران هوشیار و آگاه ایران با دسیسههای حکومت خام نشده و عناصر خائن و پیمانشکن را که اساساً از عوامل نظام میباشند به صفوف خود راه نخواهند داد. همبستگی، پایداری بر ادامهٔ اعتصاب و نیز خنثی کردن توطئههای سرکوبگرانهٔ استبداد دینی، در پیوند با قیام سراسری از عوامل کلیدی پیروزی در این کارزار هستند. به یقین نفتگران زحمتکش و شریف ایرانی خواهند توانست یکبار دیگر نقش تاریخی خود را در به زانو درآوردن استبداد به ثبوت برسانند؛ و مانع از آن شوند که نظام آخوندی پول نفت، این شیرهٔ جان ملت را برای سرکوب ملت به مصرف برساند.
برای رساتر کردن طنین و گسترش دامنهٔ این اعتصاب، صدای آنان باشیم.