برگزاری اجلاس شورای امنیت
این روزها مسأله رژیم ایران در جلسه شورای امنیت ملل متحد مطرح است. این جلسه برخلاف سایر جلسات مشابه شورا، ادامه دارد و تا چند روز دیگر هم ادامه خواهد داشت.
رژیم از هماکنون مدعی شده که آمریکا در این اجلاس منزوی شده و تلاش آمریکا برای محکوم کردن رژیم شکستخورده است.
واقعیت چیست؟ جلسه اخیر شورای امنیت به کجا کشید؟ و چرا برخلاف روال معمول شورا، هیچ قطعنامهای حداقل تا الآن صادر نشده؟
در این مورد ابتدا باید یادآوری کرد که در حال حاضر دو بحث در رابطه با رژیم در شورای امنیت مطرح است و تهدید این است که کسانی که مسایل ایران را دنبال میکنند، این دو مورد را با هم قاطی کنند:
یکی بحث پیرامون گزارش دبیرکل درباره ایران است
دیگری بحث پیرامون قطعنامهیی است که آمریکا به شورا آورده است و فعلاً حکم پیشنهاد را دارد. یعنی قطعنامهیی برای تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم که در ۲۷مهرماه سررسید زمانی آن به پایان میرسد.
در روزهای اخیر هنوز بحث قطعنامه پیشنهادی آمریکا مطرح نشده و در حال حاضر شورا روی گزارش دبیرکل و بررسی آن متمرکز است.
طبعا نتیجه این بررسی روی آن قطعنامه پیشنهادی آمریکا هم تاثیر جدی خواهد داشت اما بههرحال باید روشن باشد که دو مسأله مجزا البته با ماهیت یکسان برعلیه رژیم در شورای امنیت در جریان است.
گزارش دبیرکل برای رژیم بهشدت نگرانکننده است، این گزارش البته مدتها قبل منتشر شده و توسط دبیرخانه شورای امنیت برای تمامی کشورها ارسال شده تا آن را مطالعه کنند و با اشراف به مسائل مطرح شده در آن به اجلاس شورا بیایند، گزارشی که رژیم بهشدت از آن گزیده و بهم ریخته است چون گزارش دبیرکل به ضرر رژیم است و روی موارد نقض برجام توسط رژیم و همچنین حمله موشکی رژیم به عربستان تأکید دارد.
طبعا اعضای شورا روی این گزارش بحث و فحصهای خاص خودشان را خواهند داشت و هرکس از زاویه منافع خودش وارد خواهد شد.
تا اینجا روشن شده که روسیه و چین طرف رژیم را دارند. البته روسیه و چین همواره بهرغم مخالفخوانیهای اولیه، در نهایت و هنگام رأیگیری، به دلایل کاملاً روشن، آمریکا را به رژیم ترجیح دادهاند و در عمل نشان دادهاند که بهخاطر رژیم خودشان را با آمریکا و تحریمهای آن درگیر نخواهند کرد.
در ضلع دیگر این ماجرا اروپا قرار دارد. اروپا نیز بهرغم تمامی انتقادی که به تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا بر ضد رژیم داشته و بهرغم انتقادش به خروج آمریکا از برجام، نشان داده که در نقطه تصمیمگیری، بهروشنی به سود آمریکا موضع میگیرد.
مصاحبه اخیر سفیر اسبق فرانسه در تهران در این مورد خیلی گویا بود که گفت اولاً اروپا با آمریکا روابط و منافع استراتژیک و ۱۸۰ساله دارد و تجارتشان با هم گره خورده و سود و ضررشان با یکدیگر عجین شده است.
ثانیا همین سفیر با اشاره به ماجراجوییهای منطقهای، اتمی و موشکی رژیم گفت، ما اروپاییها هم در شرایط حاضر احساس میکنیم که با توجه به اقدامات منطقهیی و موشکی رژیم، امنیتمان دارد مورد تهدید رژیم قرار میگیرد!
نکاتی که پیشاپیش روشن میکنند در داخل اردوگاه اروپاییها گرایش به سوی آمریکاست نه رژیم.
طبعا نتیجه این اجلاس شورا در روزهای آینده و پس از رایزنیهای پنهانی طرف حسابهای اصلی غربی تعیینتکلیف خواهد شد که با برجام چه خواهند کرد.
اما بهنظر برخی ناظران، نتیجه اجلاس شورا حتی اگر به نفع آمریکا و قطعنامه پیشنهادیاش هم نباشد اما چرا این جلسه برای رژیم تعیینکننده نخواهد بود؟
در این مورد باید گفت حتی اگر قطعنامه پیشنهادی آمریکا تصویب هم نشود. باز مشکلات رژیم با طرفحسابهای بینالمللیاش حل نخواهد شد چرا که تکلیف رژیم نه در این جلسه بلکه در جلسه ۲۷مهر و نه با این قطعنامه بلکه با قطعنامه ۲۲۳۱ تعیین خواهد شد!
لازم به یادآوری است که دبیرکل درباره نقضهایی که در برجام و در حمله موشکی رژیم به عربستان صورت گرفته نکات مهم و تعیینکنندهای را گواهی داده است که اکیداً به ضرر رژیم است.
ضمن اینکه آمریکا هم اضافه بر تمامی ساز و کارهایی که گفته شد در همین جلسه بهدنبال تصویب قطعنامه پیشنهادی خود برای تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم است.
اما با تمامی این اوصاف و حتی اگر استدلال شود که آمریکا دیگر عضو برجام نیست، باز هم دردی از رژیم دوا نمیشود.
زیرا در این جلسه شورای امنیت آجرهایی رویهم چیده میشوند که برای رژیم بسیار نگرانکننده است:
گزارش دبیرکل بهروشنی میگوید رژیم برجام را نقض کرده است وی همچنین شهادت میدهد سلاحهایی که با آنها به منابع نفتی عربستان حمله شد، متعلق به رژیم بوده است.
همین دو نکته هنگامی که در سطح دبیرکل ملل متحد و از سوی او اعلام میشوند، راه را برای اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد باز میکنند.
طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد، که آمریکا هم یکی از امضا کنندگان آن است، همین دو نقض جدی میتوانند مکانیسم ماشه را فعال کنند. ضمن اینکه آمریکا هرگز اعلام نکرده از قطعنامه ۲۲۳۱ خارج شده است!
آمریکا حتی همین الآن هم هنوز با اتکا به قطعنامه ۲۲۳۱ دارد حرکت میکند و این آن چیزی است که رژیم بهشدت از آن وحشت دارد یعنی جایی که دیگر حتی حق وتویی هم وجود ندارد (طبق قطعنامه ۲۲۳۱) که روسیه یا چین با استفاده از آن به داد رژیم برسند.
اکنون تنها سؤالی که باقی میماند این است که نفع آمریکا در ارائه قطعنامه پیشنهادی اخیرش به سازمان ملل برای تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم چیست؟ آن هم در شرایطی که پیشاپیش هم میشد حدس زد روسیه و چین آن را وتو خواهند کرد!
در این مورد باید گفت:
اولا قطعنامه ۲۲۳۱ نیازی به اجماع جدیدی ندارد و دست و بال روسیه و چین و اروپاییها برای کمک به رژیم را پیشاپیش بسته است و آمریکا با اشراف به این واقعیت دست به مانور اخیر زده است.
ثانیا آمریکاییها نشان دادهاند که با دادن برخی معافیتهای جزیی مثل اجازه فروش S ۳۰۰ به روسها باز هم میتوانند با معافیتهای مشابهی حتی نظر روسها را هم در همین قطعنامه جدید جلب کنند.
اینجا باید پرسید مگر علت مخالفت روسی - چینی با تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم چیست؟ جز بهدست آوردن اجازه فروش تسلیحات انباری خود به رژیمی که بهعنوان مثال نیروی هوایی جدی ندارد، دومین ناوشکنش! در برخورد با موجشکن انزلی غرق میشوند! و در نیروی زمینی هم پیوسته چشم حسرت به تسلیحات پیشرفته غربی و شرقی داشته و تلاش کرده با کپی کردن ناقص و گاهی مضحک تانکهای از دور خارج این و آن برای پاسدارانش روحیه بخرد.
در شرایطی که روسیه و چین نیاز جدی به فروش سلاح و مهمات به رژیم دارند و رژیم هم نیاز جدی به تسلیحات آنها دارد، میتوان حدس زد آمریکاییها به چه علت این قطعنامه را به شورای امنیت آوردهاند.
در واقع اقدام فعلی آمریکا در بردن پیشنویس قطعنامه جدید به شورای امنیت را هم باید در همین دستگاه و اساساً برای بسترسازی جهت اقدامات بعدیاش تفسیر کرد بهویژه که روسها و چینیها میدانند که اگر اینجا با آمریکا معامله نکنند، در مقطع رسیدگی به قطعنامه ۲۲۳۱ آمریکا در تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم کارش را تنها هم که شده پیش خواهد برد!
اما بهعنوان نکته آخر درباره اجلاس اخیر شورای امنیت باید گفت اینهمه گاف سیاسی دادن و رفتن پای قطعنامهیی که همه کشورهای اصلی عضو شورای امنیت را از حق وتو محروم میکند و رژیم را بیزره و سپر در برابر حریف قرار میدهد فقط میتواند از یک مخبط سیاسی سر بزند و لاغیر!
و جهانیان البته این گاف و دستآوردهای خیر آن را مدیون دستپاچگی رژیم و شرکایش در امضای قطعنامهیی هستند که آخوندها پای مکانیسم ماشه گذاشتند!
گافی که رژیم در وحشت از خیزشهای مردمی و اوجگیری مقاومت انقلابی داد و تلاش کرد با زد و بندهای خارجی بار خودش را در تعادلقوای عمومی ببندد غافل از آن که مسأله رژیم نه در خارج و در شورای امنیت بلکه در قلب شهرها و روستاهای ایران حل خواهد شد، همانجایی که مردم در حداقل دو قیام آبان و دی گذشته نشان دادند این توان را دارند که در صورت تهاجم، پایداری و ریسک پذیری، رژیم را با تمام پاسدارانش «لوله» کنند.
و نکته حاشیهای آخر اینکه:
رژیمی که از مردم خودش در رفراندوم ولایت فقیه امضا گرفت که منبعد دیگر رأی مردم در مقابل حرف ولیفقیه ارزشی ندارد سالها بعد خودش پای قطعنامهیی آمد (۲۲۳۱) که پیشاپیش رژیم و متحدانش را از وتوی آن منع کرده است!