سخن روز
تشدید همزمان بحرانها و به اوج رسیدن آنها از کرونا، تا خفگی اقتصادی و تا بالاگرفتن جنگ گرگها و وحشت از قیام، رژیم را بهطور بیسابقهیی بههم تابانده است. واکنش به این وضعیت موجب تلاش و تقلای شدید آخوندها شده است.
رژیم از یکسو حملات و تبلیغات علیه مجاهدین را تشدید کرده و فشار بر خانوادههای مجاهدین و زندانیان سابق را هم افزایش داده و از سوی دیگر موج جدیدی از اعدام زندانیان عادی را بهراه انداخته و در همین رابطه در یک اقدام بیسابقه یک نفر را صرفاً بهجرم صرف مشروب الکلی اعدام کرده است. آن هم کسی که از یک سال پیش در زندان بوده و رژیم هیچ جرم دیگری نتوانسته برای او علم کند. اظهارات وکیل قربانی نشانهٔ این است که رژیم برای این اعدام خیلی شتاب داشته یعنی که بهشدت و بهطور مبرمی به آن نیاز داشته است.
یک جنایت بهکلی ضداسلامی و ضدانسانی
اعدام بهخاطر خوردن مشروب الکلی، مباینت بسیار آشکاری با همه احکام فقهی و شرعی دارد که آخوندهای جنایتکار سنگ آن را بهسینه میزنند و همانگونه که رهبر مقاومت ایران مسعود رجوی طی پیامی به همین مناسبت اعلام کرد: «کشتن بهخاطر مشروب خوردن بر ضداسلام و قرآن و انسانیت است. این توحش داعشی خاص ولایت فقیه است. هیچیک از انبیاء و ائمه و پیشوایان اسلام انقلابی و تشیع مردمگرا هرگز، هیچگاه و در هیچ زمان و مکانی چنین حکمی ندادهاند».
این اعدام جنایتکارانه و داعشی در خارج از مرزهای ایران نیز انعکاس یافته و انزجار و خشم بسیاری را برانگیخته است. از جمله عفو بینالملل با صدور اطلاعیهیی اعلام کرد: «مقامهای رژیم ایران با اجرای حکم اعدام مردی که فقط بهخاطر نوشیدن الکل به مرگ محکوم شده بود، بار دیگر ماهیت غیرانسانی نظام قضایی خود را عریان ساختهاند. این مرد تازهترین قربانی اعدام در زندان وکیلآباد است».
موضعگیری عفو بینالملل مایه شرمساری کسانی است که در همین روزهای اخیر در شورای حقوقبشر ملل متحد از هلاکت سردژخیم قاسم سلیمانی ابراز تأسف نمودند و حال آن که همه جهانیان بهچشم میبینند که رژیم آخوندی چه جانور درندهیی است که در حالیکه ایادیاش میلیاردها دلار از مایملک مردم محروم ایران را بهیغما بردهاند، اما دست کسانی را قطع میکند که بهخاطر سیر کردن شکم خود و فرزندانشان تخلفی کردهاند، یا آنها را سالها در زندان نگهمیدارد یا هموطنی را صرفاً بهجرم خوردن مشروب اعدام میکند.
اجرای این اعدام در مشهد نیز بیدلیل نیست؛ مشهد شهری است که قیام آبان ۹۸ نخست از آنجا شعله کشید؛ هراس رژیم از شعلهور شدن مجدد آتش قیام است که خوب میداند خاموش نشده و مترصد یک موقعیت مناسب است. چنانچه کارگزارن و ایادی رژیم هر روز هشدار میدهند که قیامی بسا عمیقتر و طوفانیتر از دی ۹۶ و آبان ۹۸ در کمین است و خلیفهٔ ارتجاع برای مقابله با آن هیچ راهی جز تشدید سرکوب و ارعاب نمیشناسد.
اعدام بهجرم خوردن مشروب، هم خط و نشانی برای مردم بهجان آمده و هم زمینهسازی برای اعدام دستگیر شدگان قیام آبان ۹۸ است؛ رژیم برای ۳تن از جوانان شورشگر قیام آبان حکم اعدام صادر کرده، اما هنوز جرأت اجرای آنها را نیافته است. چون اعدام شورشگران میتواند همان جرقهای باشد که رژیم بهشدت از آن میهراسد.
پارادوکس و بنبست رژیم
به این ترتیب رژیم در یک بنبست ناگشودنی گیر افتاده است؛ از یکسو در نهایت ضعف و درماندگی برای مقابله با جو انفجاری جامعه، به اعدام و به سرکوب اجتماعی و ایجاد رعب عمومی نیاز دارد؛ اما همین اعدام یا بگیر و ببند بهبهانه حجاب و بدحجابی و امثالهم میتواند جرقهای باشد که جامعه را به نقطهٔ بیبازگشت انفجار برساند.
خلیفهٔ ارتجاع چشم دوخته بود که با استراتژی کلان تلفات انسانی و با تل جنازههای قربانیان کرونا برای خود خاکریزی در برابر امواج قیام بسازد و با در خود فرو بردن مردم داغدار و ماتمزده برای خود حریم امنیتی ایجاد کند، اما این استراتژی شیطانی و ضدبشری همانگونه که رهبر مقاومت پیشبینی کرده بود، بهگواهی نمکی وزیر بهداشت و درمان نظام، دچار خسران شد.
شکست استراتژیک طبعاً پیامدهای استراتژیک و مهلک خود را دارد. همان واقعیتی که نمکی با استناد به «گزارش دوستان امنیتی» هشدار داد: «مردم از فقر و تهیدستی بهسمت طغیان میروند».
اکنون سؤال این است که آیا رژیم میتواند با تشبث به این گونه جنایتها و اعدامها جلو این حرکت را سد کند؟ تجربه سقوط همهٔ دیکتاتوریها و نظامهای ضدمردمی، بهاین سؤال، پاسخ منفی میدهند.