۱۳۹۹ تیر ۲۰, جمعه

پیش‌ فروش کردن ۲۵سالهٔ ایران برای حفظ عمامهٔ ولایت

قرارداد ننگین با چین
                                            قرارداد ننگین با چین
بی‌وطنی و وطن‌فروشی مشخصهٔ ولایت فقیه
آخوندهای حاکم نسبت به سلسله پادشاهان و حکامی که بر این فلات حکم رانده‌اند، ضدایرانی‌ترین و بی‌وطن‌ترین هستند. آرم سپاه پاسداران را نگاه کنید، هیچ نشانه‌ای از ایران و ایرانی بودن در آن یافت نمی‌شود.
این را نباید به حساب تصادف یا اشتباه گذاشت و نباید تصور کرد نام و نقشهٔ ایران به‌طور سرسری و با اغماض در این آرم نیامده است. در امپراطوری آخوندی که ابتدا خمینی و سپس خامنه‌ای سودای تشکیل آن را در سر می‌پروراندند، ایران، نخستین قربانی و سکوی پرش و دست‌اندازی به دیگر کشورهاست. البته این بلندپروازیها مربوط به دوران بدمستی آخوندها بود. اکنون ولایت فقیه برای بقای خود به لرزان‌ترین خاشاک‌های روی آب چنگ می‌اندازد تا خود را از کام گرداب بیرون بکشد و بر سقوط حتمی فائق بیاید.

ترکیدن خیک باد شدهٔ «عمق استراتژیک»!
این روزها دیگر سخنی از «عمق استراتژیک نظام»! «تغییر هندسهٔ دنیا»!، «ظرفیت درون‌زا»! نیست به جای آن کر وحشت از قیام تهیدستان جایگزین شده است. روزگاری خامنه‌ای پروار از پول بادآوردهٔ نفت ایران، عربده می‌کشید و سودا می‌پخت و بدمستانه ادعا گز می‌کرد و می‌گفت:

«استکبار جهانی بداند که این ملت فولاد آبدیده است. زن و مرد این کشور و این مرزوبوم، جوان و پیرِ این میهن بزرگ اسلامی و نسلهای پی‏‌درپی از این ملت بزرگ، که در کوره‌‏های حوادث آبدیده شده‌‏اند، برای خودشان یک رسالت قائلند؛ رسالت پاسداری از اسلام و پرچم برافراشته‏ٔ اسلام در این سرزمین؛ که امروز یک و نیم میلیارد مسلمان در مناطق مختلف دنیا به این پرچم چشم دوخته‌‏اند؛ این عمق راهبردیِ ملت و انقلاب ما در کشورهای اسلامیِ منطقه است؛ در فلسطین است، در شمال آفریقاست، در خاورمیانه است، در آسیای میانه است و در شبه قاره است؛ این‏ها عمق راهبردی ملت ایران است»! (خامنه‌ای. ۵فروردین ۸۵)

ساده‌دل و نگون‌بخت آنهایی که گول این پروپاگاندای حکومتی را خورده و تصور کردند که نظام ولایی مانند «خیمه‌ای است با دهها ریسمان در دهها سرزمین که آن را با میخ‌ها بلند کوبیده باشند» و در توفان از جا کندنی نیست. (تعبیری از «عمود خیمهٔ نظام» در نمایش جمعهٔ ۱۴اسفند۷۳)

اما این تصور پروپاگاندایی و بادکنکی به همان سرعتی که یک خیک به‌خوبی باد شده با یک سوزن می‌ترکد، ترکید و فرو خوابید. اکنون این نظام در حیات خلوت پیشین خود [عراق] نیز امنیت ندارد. یک روز عکس‌های «مرجع تقلید مسلمانان جهان»! را با جراثقال از خیابانهای عراق جمع می‌کنند و در روز دیگر همان عکس‌ها را با دهان خونین به نشانهٔ جنایت و سفاکی به نمایش می‌گذارند.
استراتژی «نگاه به شرق»، اسم مستعار ایران‌فروشی
در چنین مختصاتی، نظام ولایی برای ادامهٔ بقای خود، به ایران‌فروشی روی آورده است. توجیه تئوریک این راهبرد ضدایرانی، دست گدایی دراز کردن به سمت چین و روسیه به نام «نگاه به شرق» است. خامنه‌ای در ۲۵مهر ۹۷ در این باره گفت:

«نگاه طرف غرب و اروپا و مانند اینها برای ما جز معطل کردن، جز دردسر، جز منت کشیدن و کوچک شدن هیچ اثری ندارد. باید نگاه‌مان طرف شرق باشد» (قدس آنلاین. ۲۸مهر۹۸)

استراتژی «نگاه به شرق» همان اسم مستعار ایران‌فروشی برای بقای نظام ولایت از خطر سرنگونی است. این استراتژی در تاریخ پرتلاطم ایران مسبوق به دو سابقهٔ تاریخی است: قراردادهای ننگین «گلستان» و «ترکمان‌چای».

حکومت وقت قاجار، در قرارداد گلستان در حدود ۲۲۰هزار کیلومتر مربع و در قرارداد ترکمان‌چای حدود ۱۰هزار کیلومتر مربع از ایران را با سخاوت تمام جدا و به روسیهٔ تزاری واگذار کرد.
لاپوشانی و پنهان‌کاری یک قرارداد خائنانه
پیشکش کردن منابع و سرمایه‌های ایران به طرف چینی، طبق معمول با سیاست شناخته شدهٔ «پنهان‌کاری» و «ناچیز جلوه دادن فاجعه» پیش می‌رود اما آن‌چنان خائنانه و وطن‌فروشانه است که رسانه‌های حکومتی نیز در مواردی ناگزیر از اذعان به آن هستند.

قاسم محب‌علی یک کارشناس سیاست خارجی رژیم در این باره می‌گوید:
«در رابطه با انعقاد قرارداد ۲۵ساله با چین، نگرانی اساسی آن است که روابط ایران و چین متوازن نیست و ایران به سبب تحریم‌ها، انتخاب‌های جایگزین ندارد. همین امر سبب می‌شود تا کفهٴ ترازو به نفع امتیازگیری چین سنگین‌تر شود... ایران به سبب تحریم‌ها، ااحتمالاً قدرت بازپرداخت هر نوع سرمایه‌گذاری در کشور را به‌سختی خواهد داشت. در چنین شرایطی، قطعاً کشوری مانند چین، مابازای سرمایه‌گذاری که در پروژه‌های ایران خواهد داشت را مطالبه خواهد کرد. این امر می‌تواند در آینده برای ایران مشکلاتی را ایجاد کند». (شرق. ۱۹تیر۹۹)

این دیپلمات سابق حکومتی، در ادامه مشخص می‌کند که منظورش از «مشکلاتی که می‌تواند ایجاد شود» چیست:

«بنادر برخی کشورها از جمله سریلانکا و ناتوانی در این کشور برای پرداخت بدهی، موجب شد که یکی از مهم‌ترین بنادر این کشور به‌صورت اجاره ۹۹ساله در اختیار چین قرار گیرد. اکنون این نگرانی در مورد پاکستان و حضور چین در بندر گوادر نیز وجود دارد. سرمایه‌گذاری چند میلیون دلاری چین در گوادر، ااحتمالاً قابلیت بازگشت از سوی پاکستان را ندارد و همین امر تهدیدی برای این کشور محسوب می‌شود. حال در شرایطی که ایران در بازپرداخت بدهی‌های احتمالی خود به‌ویژه در شرایط تحریم، دچار چالش جدی است، طبیعتاً چین طبق روالی که در دیگر کشورها در پیش گرفته، مابه‌ازای بدهی را تملک دارایی‌ها و سرمایه‌های داخلی در نظر می‌گیرد. امتیازگیری چین در میادین نفتی و گازی و همین‌طور بنادر و جزایر جنوبی ایران نیز می‌تواند یکی از نگرانی‌ها باشد». (همان منبع)

اگر این مفهوم پت و پهن را بخواهیم صریح بیان کنیم، معنی آن این است که نظام آخوندی قادر به اجرای قرارداد نخواهد بود و طرف چینی مابه ازای سرمایه‌گذاری خود در ایران تملک بنادر و جزایر جنوبی و هم‌چنین میادین نفتی و گازی را به دست خواهد آورد. آیا وطن‌فروشی بیشتر از این سراغ داریم؟

هنوز پرونده فروش خزر بسته نشده و معلوم نیست وطن‌فروشان عمامه‌دار چه تصمیمی برای آن گرفته‌اند که ناگهان قرارداد خائنانهٔ دیگری روی میز قرار می‌گیرد.
دجالیت لو رفته
در بررسی این قرارداد خائنانه متوجه می‌شویم که نظام آخوندی برای مصرف داخلی و روحیه دادن به نیروهای وارفتهٔ خود سعی در القای دو موضوع دارد:

۱ـ این قرارداد یک قرارداد استراتژیک بین یک «قدرت اول اقتصادی دنیا» و یک «قدرت بزرگ منطقهٔ غرب آسیا»! می‌باشد. سخنگوی وزارت‌خارجهٔ آخوندی طی توئیتی نوشت:

«برنامه همکاریهای جامع ایران و چین، یک نقشه راه روشن و ریل‌گذاری اصولی برای روابط دو کشور مهم در دنیای آینده است؛ جایی که چین به‌عنوان قدرت اول اقتصادی دنیا در آینده نزدیک و ایران به‌عنوان قدرت بزرگ منطقه غرب آسیا، می‌توانند با روابطی مکمل و مستقل از قدرتهای سنتی و سلطه‌گر غربی، ضمن تأمین منافع مشترک، در برابر فشار قلدرها ایستادگی کنند».!

۲ـ دجالیت دیگر، القای این موضوع است که گویا قرار است دیکتاتوری آخوندی «۲۵سال»! دوام بیاورد. در حالی که واقعیت این است که این نظام روی آتشفشان خشم مردم ایران خیمه زده است و کارگزارانش مدام روضهٔ «فتنه» و ترس از قیام تهیدستان می‌خوانند. وضع و حال و روزگار خامنه‌ای این روزها مصداق بیت دوم این رباعی خیام است:
    پرکن قدح باده که معلومم نیست                   کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

همکاریهای نظامی یا اشغال خاک از سوی یک کشور دیگر؟
از جنبه‌های قابل توجه و خائنانه‌تر قرار داد ۲۵ساله با چین، ورود نیروی نظامی طرف مقابل به بخش‌هایی از خاک ایران است. در این پاراگراف دقت کنید:

«در پیش‌نویسی که به‌صورت محدود در مورد این قرارداد منتشر شده، به همکاریهای نظامی، دفاعی و امنیتی نیز اشاره شده است. همین مسأله این نگرانی را ایجاد می‌کند که در خلیج‌فارس و دریای عمان که محل رقابت چین و آمریکاست، چین مابازای بدهی‌های ایران را ایجاد پایگاه اقتصادی یا نظامی در جزایر جنوبی ایران قرار دهد». (همان)

به این ترتیب به‌نظر می‌رسد آخوندهای حاکم بر ایران علاوه بر پیش‌فروش کردن و حراج ایران، در هراس از سرنگونی به دست مردم به جان آمده و جوانان شورشی این میهن برای حفظ ولایت ننگین خود به نیروهای خارجی متوسل شده‌اند.

تاریخ ناخواندگان عبرت ناگرفته نمی‌دانند که شاه بزرگترین ارتش خاورمیانه را داشت و از حمایت بزرگترین ابر قدرت برخوردار بود اما در برابر وزش توفان خشم خلق، کم‌طاقت‌تر از ساقهٔ خشک مغیلان در هم شکست.