گسترش فقر در سایه سیاه حکومت آخوندی
مشکلات اقتصادی مردم و بنبستی که در سیاست و اقتصاد گریبانگیر حاکمیت آخوندی شده، باعث هراس رسانهها و مهرههای آن شده است.
رسانههای وابسته به باند روحانی در ۳۱تیرماه۹۹ مطالبی در زمینه مشکلات سیاسی و اقتصادی نوشته و توصیه کردهاند تا دیر نشده و کار از کار نگذشته در زمینه حل این مشکلات چارهجویی شود.
روزنامه ابتکار به شرایط «بهغایت بد» وضعیت معیشت مردم و اقتصاد کشور اشاره کرده و نوشته است «در این شرایط شاید خوشبینترین افراد هم نمیتوانند از وضعیت موجود ابراز رضایت کنند».
نویسنده ابتکار در ادامه به بنبست رژیم اعتراف کرده و معترض است که چرا در میان سردمداران کسی نیست که «با ارائه یک راهکار جامع و عملی بتواند امیدی ایجاد کند؟ آنچه که میبینیم تنها نقطه نظرات تکراری و کلیای است که هیچ چشماندازی را برای اقتصادی و جامعه ایران ترسیم نمیکند».
بسیار روشن است که ارایه نقطه نظرات تکراری و کلی، بدون ارایه چشمانداز مشخص ناشی از بنبست سیاسی و اقتصادی است که نظام در آن گرفتار است.
چرا که انتظار راهگشایی در امر اقتصاد و جامعه از یک حکومت آیندهدار متصور است، نه از حکومتی که هیچ چشمانداز روشنی در پیش رو ندارد.
چنین آینده تیره و تاری است که مقالهنویس ابتکار را ناگزیر کرده است که پردهها را کنار بزند و با صراحت بنویسد: «هیچ راهکار جایگزینی برای عبور از شرایط فعلی ندارد. در این بین اظهارنظرهای شنیده شده از سوی نمایندگان و حتی رئیس مجلس در خصوص شرایط اقتصادی امیدی در مردم برای خلق چشمانداز تازه ایجاد نمیکند» (ابتکار ۳۱تیر۹۹).
روشن است که انتظار تزریق امید اقتصادی و خلق چشمانداز تازه در ساختار غارت و چپاول، حتی در لایههای پایین حکومت هم وجود ندارد و نویسندهٔ ابتکار هم هیچ راهکار جدید و ابتکاری بهخرج نداده است.
روزنامه مستقل وضعیت بد معیشتی مردم و «وقایع تلخ تورمی» را موضوع مقاله خود قرار داده و اذعان به این واقعیت کرده که در تمامی زمینههای اقتصادی و اجتماعی «همه چیز از کنترل خارج شده است»، و متأثر از این وضعیت، مردم طوری در تنگنای معیشت قرار گرفتهاند که «عرصه بر زندگی دهکهای متوسط به پایین تنگتر و تنگتر خواهد شد».
از نظر نویسنده مطلب مستقل برای رهایی از وضعیت کنونی «ساختار اقتصاد کشور در پیوند با سیاست باید دچار دگرگونی شود» (مستقل ۳۱تیر۹۹).
در همین زمینه نیز یکی از اقتصاددانان حکومتی در روزنامه ستاره صبح نوشت «اقتصاد کشور در پیوند با سیاست باید دچار دگرگونی شود».
روشن است که تحقق این امر در شرایط کنونی ایران جزو محالات است، زیرا تا وقتی که در ایران ولایت فقیه حاکم است و ساختار اقتصادی کشور در پیوند تنگاتنگ با این ساختار مستبد و فاسد قرار دارد، هیچگونه دگرگونی در اقتصاد به نفع مردم ایجاد نمیشود، و هر دگرگونی هم که در اقتصاد بهوجود آید در جهت غارت بیشتر مردم است.
خلاصه کلام اینکه با تغییر ساختار سیاسی یعنی نفی نظام ولایت فقیه است که ساختار اقتصادی هم به نفع مردم تغییر میکند و چشمانداز روشنی پیش پای مردم گشوده میشود و همه چیز به کنترل مردم در میآید.
طرفه اینکه در شرایطی که هیچ چشمانداز روشن سیاسی و اقتصادی در این حاکمیت وجود ندارد، او توصیه میکند نظام بانکی اصلاح و از تولید حمایت شود.
البته برای نویسنده هم پوشیده نیست که اگر نظام بانکی سالم و اصلاحپذیر و در جهت حمایت از تولید میبود، اساساً این وضعیت پیش نمیآمد که تولید نابود شود و اقتصاد با چنین بنبستی مواجه شود.
«اصلاح نظام بانکی و مالیاتی و حمایت از تولید» از حکومتی قابل انتظار است که خودش باعث نابودی تولید نباشد. فساد بیحدوحصر در بانکها و نابودی تولید و بنبست ایجاد شده در اقتصاد کشور از مهمترین کارکردهای ضدمردمی و ویژه رژیم آخوندی است.
راغفر بهرغم اینکه توصیه میکند در جهت حمایت از تولید اصلاح بانکی صورت بگیرد از آنجایی که خودش هم میداند که این امر امکانپذیر نیست چند سطر بعد اعتراف میکند: «سازوکار غلط اقتصاد کشور به سرمایهگذاران پیام میدهد که پول خود را به تولید نبرید و به سفتهبازی بپردازید دولتها در سه دهه گذشته به درآمدهای نفتی معتاد شدهاند اعطای یارانه به بخش تولید و اخذ مالیات از فعالیتهای نامولد به خروج اقتصاد کشور از چرخه معیوب فعلی کمک میکند».
واقعیت این است که ترسیم چشمانداز مثبت برای مردم و معیشت آنها راهبردی نیست که در نظام ولایت فقیه قابل ترسیم و تحقق باشد.
بیدلیل نیست که نویسنده مقاله ستاره صبح در اسف و دریغ است که «جریانهای پر رنگ در سپهر سیاسی امروز هنوز نتوانستند یک مانیفست جامع برای ترسیم دورنمای درخشان در اقتصاد و معیشت مردم ارائه کنند». (روزنامه ستاره صبح ۳۱تیر ۹۹)
زیرا «این جریانهای پررنگ» خود محصول و جزو لاینفک وجود رژیم و فساد نهادینه شده سیاسی و اقتصادی نظام ولایت هستند، و «مانیفست»های ترسیم شده توسط آنها طی ۴۰سال گذشته نیز در جهت نابودی اقتصاد، نابودی تولید بوده و تا وقتی که این رژیم ادامه داشته باشد در بر همین پاشنه میچرخد. بنابراین دگرگونی در سیاست و در اقتصاد به نفع مردم و نه چپاولگران در گرو سرنگونی نظام ولایت فقیه است.