شلوغی عاملی بر گسترش شیوع کرونا
اعلام بازگشایی پلکانی فعالیتها و کسب و کارها توسط آخوند روحانی بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، تصمیم کل حاکمیت را برای برداشتن قرنطینهٔ نیمبند و نمایشی نشان داد. لغو طرح سه فوریتی ارائه شده توسط ۸۰تن از نمایندگان باند مغلوب، با حکم حکومتی نیز تردیدی در این امر باقی نگذاشت که بار دیگر مانند آبان ۹۸یک سرفصل تعیینکننده برای نظام آخوندی فرا رسیده است.
رسیدن رابطه دولت ـ ملت به مرحله حساس
در ماجرای گران کردن ناگهانی نرخ بنزین، قوای سهگانه حاکمیت تصمیم گرفتند برای خلاصی جستن از خفگی اقتصادی، پیه شورشهای احتمالی را به تن بمالند. حمایت تمام قد خامنهای از این تصمیم و دهنهزدن به نمایندگان مجلس و وتوی طرح ۳فوریتی آنها با حکم حکومتی این موضوع را برجسته کرد که نظام در دوراهی بود و نبود و از سر اضطرار تن به انتخاب بین بد و بدتر داده است؛ اما در پیشبینی دامنهٔ شورشها اشتباه محاسبه داشت و گمان نمیکرد، ناگهان قیامی به وسعت و ژرفای قیام آبان ۹۸ شکل بگیرد و ارکان نظام را به لرزه درآورد.
در ماجرای قرنطینهٔ نمایشی نیز حکومت با تهدید شورش گرسنگان و به جانآمدگانی مواجه شد که جانشان به لب رسیده است و ممکن است هر خطری را برای درهم ریختن شرایط موجود بپذیرند. رسانههای حکومتی نوشتند «رابطه دولت ـ ملت به مرحله حساسی رسیده است. حوادث آبان و دی سال گذشته، گستره ماجرا در شهر و روستا، شعارهایی که سر داده شد و نیز نحوه مشارکت در انتخابات اسفند، در کنار رفتار بینالمللی هیأت حاکمه آمریکا و هدفگرفتن موجودیت نظام اسلامی، شرایطی را فراهم کرده که برونرفت از آن، مستلزم تصمیمات سخت است».(شرق. ۱۹فروردین ۹۹)
«رسیدن رابطه دولت ـ ملت به مرحله حساس»! و «لزوم اتخاذ تصمیمات سخت»! ترمهایی آشنا برای تعریف تنگناهایی است که نظام اکنون درگیر آن است. جهان صنعت ۲۰فروردین ۹۸ اعتراف میکند که «کارد به استخوان مردم رسیده است».
چه کسی قیمت میدهد؛ مردم یا حاکمیت؟
حال خامنهای و روحانی تصمیم سخت خود را اتخاذ کردهاند. سختی و تبعات این تصمیم طبق معمول نه متوجه حاکمیت که متوجه مردم است. سران حاکمیت در اتاقهای شیشهای و استریل خود با کرونا دل میدهند و قلوه میگیرند اما این پابرهنگان و گرسنگان هستند که باید برای سیر کردن شکم خود خیابانها را متر نمایند و برای نان و جان با کرونا پنجه در پنجه شوند.
روزنامهٔ حکومتی ستارهٔ صبح (۲۰فروردین ۹۹) وابسته به باند مغلوب حاکمیت در مطلبی نوشت:
«شرط لازم برای مقابله با کرونا و نجات جان مردم و کشور است. تأخیر و تعلل در اتخاذ و اجرای این تصمیم بهمنزله افزایش تصاعدی هزینههای تحقق آن و حتی ورود به مسیری بیبازگشت خواهد بود که نتیجه آن تسلیم در برابر ویروس کرونا، پذیرش استراتژی امنیت گلهای یا دستهجمعی به قیمت جان دهها هزار هموطن و فروپاشی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی کشور خواهد بود. پرواضح است که در صورت انتخاب استراتژی مصونیت گلهای قرار است هفتاد درصد از هممیهنان به بیماری مبتلا شوند».
منظور این است که اگر کل کسب و کارها تعطیل نشود و حاکمیت تصمیم نگیرد که با شل کردن کیسه خلیفهٔ ارتجاع و نهادهای وابسته به بیت، اقدام به قرنطینهٔ کامل شهرها نماید، باید در انتظار تلفات دهها هزار تن از مردم ایران بود.
سناریوی هولناک برای کشتار میلیونی
استراتژی امنیت گلهای یا دستهجمعی، همان سناریوی هولناکی است که نظام ولایت فقیه در روزهای آینده تصمیم به اجرای آن دارد.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی البرز در این زمینه گفت: «طی روزهای آینده اگر بخواهیم فعالیتهای اقتصادی را کامل آزاد کنیم ممکن است در مدیریت کرونا با یک سناریوی فاجعهبار مواجه شویم».
این کارشناس منظور خود را اینگونه شرح میدهد:
«در مورد کنترل بیماری هم سه سناریو وجود دارد یکی اینکه بیماری را کامل با قرنطینه سفت و سخت کنترل کنیم و دیگری طرح ابتلای دو سوم جمعیت به کرونا و واکسیناسیون جمعی است... در ابتلای دو سوم از جمیعت فرض بر این است که ۱۰تا ۲۰درصد مبتلایان بستری میشوند و از بین بستری شدگان ۱۰درصد فوت میکنند، با این فرض حدود ۶۰میلیون نفر در کشور به کرونا مبتلا و از این ۶۰میلیون نفر ۱۰میلیون نفر بستری خواهند شد و از بین این ۱۰میلیون نفر یک میلیون نفر فوت میکنند که این یک فاجعه بزرگ برای کشور خواهد بود».(سایت حکومتی شفقنا. ۱۶فروردین ۹۹)
به این ترتیب میتوان گفت که خامنهای و روحانی و سایر سران نظام، تصمیم گرفتهاند حاکمیت شوم و ننگین خود را با قربانی کردن دستکم یک میلیون نفر از مردم ایران از بحران کرونا و عواقب آن به در ببرند. به عبارت گویاتر مصمم شدهاند که این بار نیز مانند قیام آبان ۹۸دست در جیب و خون مردم کنند. با این تفاوت که این بار نیز اشتباه محاسبه دارند و با دست خود باد میکارند تا توفان درو کنند.