به یقین خروج انگلیس از اتحادیه اروپا مجموعه مناسبات دیکتاتوری ولیفقیه با کشورهای غربی را درمیان وبلندمدت دستخوش تحولات بنیادین خواهد کرد، زیرا این کشور همواره در روند سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری در میان ۲۸ کشور عضو، یکی از تصمیمگیرندگان اصلی و پایههای قدرت بهشمار میرفت.
بدین سان بسیاری از ناظران مسائل ایران براین باور هستند که خامنهای از فردای ۳۱ژانویه،(۱۱بهمنماه) بسیار منزویتر و تنهاتر از همیشه خواهد شد. سخن از سه عضو مهم در اتحادیه اروپا میباشد که بهعنوان ستونهای اصلی برای مجموعه مناسبات با دیکتاتوری خامنهای عمل کرده و همواره در تلاش برای حفظ سیاست مخرب مماشات با رژیم آخوندی بودهاند.
نمونههایی مانند مذاکرات دهساله با نظام آخوندی که ماحصل آن همان توافق اتمی برجام میباشد، هنوز در اذهان ما ایرانیان باقی است. بر این اساس به ولیفقیه نهتنها فرصت ادامه بقاء، بلکه فراتر از آن با سرازیر شدن دلارهای نفتی و تقدیم قریب ۱۵۰میلیارد دلار در سبد طلایی، پایههای بسط و گسترش تروریسم و بنیادگرایی مذهبی در کشورهای اسلامی و منطقه را فراهم نمودند.
رژیم آخوندی طی روزهای اخیر تلاش زیادی بخرج داده تا خروج انگلستان از اتحادیه اروپا را صرفاً به مقوله های اقتصادی، تجاری و یا مالی برای حکومت محدود نماید، اما آنچه را که دستگاه سیاسی و اجرایی حکومت، عامدانه از آن طفره میروند، همان اعتراف به تبعات سیاسی و دیپلماتیک ماجرا است که صد البته در روند خود به دشواریهای ولیفقیه خواهد افزود.
یک سایت حکومتی ضمن هشدار نسبت به ابعاد این ماجرا از جمله تأکید کرده:
« این مسأله باعث افزایش اختلاف بین کشورهایی مثل روسیه یا حتی ایران که همیشه با بریتانیا مشکل داشتند، میشود. از آنجا که بریتانیا در آینده از سیاستها و استراتژی مشخصی، از ایالات متحده حمایت خواهد کرد، در نتیجه روی روابط کشورهایی که سیاستهایشان با آمریکا در تضاد و تناقض است، اثرگذار خواهد بود». (سایت جهان صنعت ۱۲بهمن ۱۳۹۸)
براین اساس طی ماههای آینده شاهد خواهیم بود که این کشور بهمثابه عضو ثابت و دارای حق وتو در شورای امنیت ملل متحد، هر چه بیشتر به سیاستهای ایالات متحده علیه دیکتاتوری ولیفقیه نزدیکتر خواهد شد. علائم و نشانههای این نزدیکی را نه تنها در حضور نظامی انگلیس در خلیجفارس، بلکه در آخرین کنفرانس مطبوعاتی دو وزیر خارجه در رابطه با سیاستهای مخرب آخوندی بهخوبی میتوان رویت نمود.
این دیدار که در محور اصلی آن «رژیم ایران» قرار داشت، هر دو طرف براین واقعیت که رژیم «ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان میباشد» تأکید کرده و از جمله افزودهاند که «فشارها ادامه خواهند یافت تا رژیم ایران رفتارش را تغییر دهد».
همچنین طی ملاقات وزیر خارجهٔ آمریکا با نخستوزیر انگلستان در لندن، طرفین «در رابطه با نگرانیهای امنیتی در خاورمیانه از جمله حسابرسی از رژیم ایران بهخاطر رفتار بیثبات کنندهاش گفتگو کردند». پیشتر نیز بوریس جانسون طی دیدار خود از کاخسفید بر لزوم «توافقی جدید» در زمینه اتمی سخن به میان آورده بود.
بدین سان مشحص میشود که تمامی علائم و نشانهها سمت و سوی متفاوتی نسبت به سیاستهای رایج در اتحادیه اروپا به خود گرفتهاند، امری که صد البته به دلشوره ولیفقیه ضریب دوچندان زده است. سکوت عامدانه حکومت برای بیان این واقعیات، خود نیز بهترین بینه بر عمق تنهایی و ایزولاسیون بیشتر رژیم آخوندی میباشند.
به یقین خامنهای که اکنون در چنبرهای از بحرانهای حاد داخلی و بینالمللی به مانند «موش» در تله افتاده است، معنا و مفهوم موضعگیریهای اخیر انگلیس را بهخوبی درک میکند. فشار تودههای بهجان آمده با محوریت مقاومت سراسری و کانونهای شورشی در داخل کشور و مجموعه فشارهای منطقهیی و بینالمللی به یقین تکمیل کننده پازل مجموعه بحرانها برای ولیفقیه می باشند.
براین اساس از هماکنون میتوان پیشبینی نمود که چرخ قضایا با شکاف پیش آمده در اتحادیه اروپا، دیگر بر وفق «مقام معظم» نخواهد چرخید و بدین سان ولیفقیه طلسمشکسته با چرخش اصولی از سوی یکی از بازوان سیاست مماشات، موقعیت بسیار ضربهپذیرتر و لرزانی در سطح بینالمللی خواهد داشت. بقول یکی از سایتهای دلواپس نظام »خطر برگزیت بر برجام را جدی بگیرید. عواقب دیپلماتیک برگزیت میتواند اولویت رهبران اروپایی را در همکاری در اجرای برجام تغییر دهد».