استراتژی انقباض خامنه ای و کوتاه کردن دست باندهای دیگر از حکومت
«دور است سر آب از این بادیه، هشدار! -- تا غول بیابان نفریبد به سرابت» (حافظ)
مشاعر مغشوش
این روزها خامنهای هر چه بیشتر درباره ضرورت شرکت در انتخابات نمایشی مجلس استغاثه و تمنا میکند، بلاهت ناشی از بنبست ولیفقیه بیشتر برملا میشود. برخی اظهارات خامنهای آنقدر یاوه و بیهوده و بیپایه هستند که شنونده یا خواننده حق دارد به مشاعر ولیفقیه شک کند.
فضای سنگین تحریم نمایش حکومتی آنقدر تا پستوهای بیت خامنهای نفوذ کرده که حتی سیاست رایج و جاری حکومت درباره شهروند ایرانی را هم فراموش نموده و لاطائلات به هم میبافد: «افراد مؤمن و انقلابی با انگیزه قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد، اما اگر کسی انگیزه دینی و انقلابی ندارد، اما میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوقهای رأی بیاید»!
مفهوم «میهن عزیز» و «صندوق رأی»
از هر ایرانی پرسیده شود که آیا در تجربهها و خاطراتش از جمهوری اسلامی، به یاد میآورد افراد غیردینی و غیر انقلابی(غیر حزباللهی و غیربسیجی و غیرحکومتی و غیرچماقدار) و دگراندیش و میهنپرست، ذرهیی حرمت و حق حیات آزاد و حق انتخاب آزاد و زندگی و اندیشهای مختارانه داشته باشند؟ خامنهای با سخافت و رمالی و رجالهگری سیاسی و مذهبی تلاش میکند روی همهٔ اینها پرده بکشد تا گوساله سامری هیاهو و تهییج را در بازار نمایش حکومتی راه بیاندازد؛ در حالی که نه خودش و نه ملازمان حکومتیاش ذرهیی نه به «میهن عزیز» اعتقاد دارند و نه به «صندوق رأی». همهٔ اینها دستمایههای سلطه و صدارت برای تمول و قدرتپرستی یک قوم ضدایرانی و ضداندیشهٔ آزاد و ضد حقوقبشر و رأی و نظر مختار و آزاد هستند.
مگر تمام دعوای ۴۱ساله اقشار و گروههای ایرانیان با خمینی و خامنهای چه بوده است و چه است؟ مگر همین حق انتخاب آزاد، حق دگراندیشی، حق حقوقبشر، حق آزادی بیان، حق نقد حکومت، حق اعتراض به حکومت و حق پاسخگو بودن حکومت نبوده است؟ آیا بر سر دفاع از همین حقوقها نبوده که خمینی و خامنهای گورستانها و زندانهای این مملکت را آباد کردهاند و صحن زندگی و معیشت و آزادی را نابود و تباه و سوگوار و نگونبخت ساختهاند؟
آش ولایت و صندوق جنایت
خامنهای تمام دارایی «میهن عزیز» را صرف سوریه و عراق و لبنان و یمن و تروریسم و جنگافروزی برای صیانت و حفاظت از جمهوری اسلامی و هلال شیعه کرده است، حالا که آثار همهٔ این دزدیها و جنایات بر سر نظامش آوار شدهاند، بلاهت را به اوج میرساند تا مگر خاطرات مردم ایران را از خمینی و خودش و جانیان بالفطرهٔ نظامشان پاک کند، صندوق رأی را پر کند و از تویش دزدان و جنایتکاران و میلیاردرها را بیرون بکشد و گلوله در بیاورد و دوباره آش همان آش و کاسه همان کاسه!
استغاثه و گدایی رأی در کاسهٔ بلاهت
واقعیت در ۴۱سال گذشته این بوده و هنوز هم هست که «میهن» برای خمینی و خامنهای وقتی «عزیز» است که سرزمین سلطه و حکومت آخوند برای راحت تن و چپاول مال و ارضای فساد ایدئولوژیک و اخلاقی این قوم باشد. مردم ایران هم وقتی حق شهروندی و حق امتیاز و تأمین و معیشت دارند که امت مؤمن و انقلابی و سفرهخوار ناگزیر نظام آخوندی باشند.
این همه تمنا و تقاضا و استغاثه و گدایی خامنهای در کاسهٔ بلاهت برای این است که خودش خوب میداند با حذف قسمخوردگان به ولایت فقیه، دیگر در گردش کار درون نظام هم حقی و جایی برای انتخاب کردن باقی نگذاشته است: «شرکت در انتخابات یعنی انتخاب کردن افرادی که دشمن ایران و امنیت آن هستند و منتصب کردن آنان در مجلس. به همین دلیل انتخابات را تحریم میکنیم. این تو بمیری از آن توبمیریها نیست». (از نامه ابراهیم نبوی به خامنهای)
واقعیت رأی ایرانی در منظر جهانی
بلاهت ناگزیر خامنهای در قدم بعدی، هدف از گدایی رأی و شلوغ جلوه دادن اطراف صندوقها را واضحتر اعتراف میکند. خامنهای خوب خوب حالیاش است که انزوای جهانی رژیمش در منظر «ناظران بینالمللی» موجب بحرانهای لاعلاج در درون نظام و نیز جامعه شده است؛ از این رو با توهین کردن به شعور اجتماعی و حافظهٔ تاریخی مردم ایران، فکر میکند میتواند با پر کردن دوربینهای نظام از صفهای رأیدهندگان، اعتبار بینالمللی کسب کند: «در قضاوت ناظران بینالمللی نسبت به هر کشور، مسائلی نظیر میزان حضور مردم در انتخابات و چگونگی روی کار آمدن مسئولان و نهادهایی نظیر مجلس، تأثیرگذار است. بنابراین شرکت انبوه مردم در انتخابات مجلس از این زاویه نیز کاملاً ضروری است». آن روی سکهٔ این اظهار و اعتراف خامنهای این است که از قضا مردم ایران میخواهند این نمایش را تحریم حداکثری کنند تا «ناظران بینالمللی» را بیشتر و بیشتر متوجه رأی واقعی ایران و ایرانی نمایند. بزدلی خامنهای برای کاسهگردانی گدایی رأی و هراس وی هم از همین واقعیت «رأی ایرانی» در منظر جهانی است.
نقشهمسیر خامنهای
بلاهتنامهٔ خامنهای در کوی و برزن تبلیغاتی نظام هم گواهان و شاهدانی دارد. یکی از این کوی و برزنهای آخوندیِ بهغایت مبتذل نظام که مورد تنفر اکثریت قاطع مردم ایران است، بلندگوهای نماز سراسر حرام جمعه است. خامنهای از یکطرف با حذف کامل رقیب حکومتی، قصد حزباللهی کردن مجلس و دولت گماشتهاش را دارد و از طرفی مدعی دعوت به شرکت در انتخابات بهخاطر «ایران عزیز» و «ناظران بینالمللی» است.
این بلاهت را با خط دادن سراسری به امامان جمعه اینگونه برملا میکند: «امام جمعهٔ تبریز: این مجلس میتواند در آینده یک دولت جوان حزباللهی را تضمین کند». و امام جمعهٔ اژیهٔ اصفهان: «زیربنای دولت جوان و حزباللهی در مجلس ایجاد میشود».
یادآوری میشود که عبارت «دولت جوان و حزباللهی» را خود خامنهای در ۱خرداد ۹۸ خطاب به دانشجویان بسیجی رژیم بیان کرد: «اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان حزباللهی فراهم کنید، غصههای شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست».
خامنهای میخواهد نقشهٔ مسیر حذف و جراحی کامل باند رقیب را از طریق نمایش حکومتی دوم اسفند پیش ببرد و به «دولت جوان و حزباللهی» خودش دست یابد. میخواهد سلطهٔ مطلق دیوها و دایناسورهای تحت لوای فقیهان شورای نگهبان را بر سرنوشت سیرکبازار مقننه یکسره کند. برای این کار میخواهد هر طور شده دوربینهای نظام را پر و پیمان جلوه دهد و بهزعم خودش این بها را از جیب مردمی بپردازد که در تمام نمایشهای انتخاباتی، مغبون بوده و هیچ فایدهای عایدشان نشده است.
رأی قاطع
گذشته از شکست نقشهمسیر خامنهای حتی در درون نظام، خطاب نسل جوان و بالندهٔ ایران به خامنهای بهطور خاص با عبور از قیام آبان و دی ۹۸ و در آستانهٔ نمایش حکومتی دوم اسفند، با نقل قولی از احمد شاملو، این است که:
«ابلها مردا!
عدوی تو نیستم من
انکار توأم!»