۱۳۹۸ اسفند ۲, جمعه

زنان ایرانی انکار چهار دهه استبداد مذهبی

زنان ایرانی انکار چهار دهه استبداد مذهبی
انقلاب ۲۲ بهمن۱۳۵۷ در ایران یکی از بزرگترین و باشکوه ترین حرکت های مردمی در تاریخ جنبش های آزادیخواهانه بود که به دیکتاتوری پادشاهان پهلوی پایان داد. با سرنگونی رژیم شاه، مردم ایران و به طور خاص زنان ایرانی در پی برخورداری از حقوق و آزادیهای انسانی خود بودند تا جامعه نوینی برپا کنند. اما رهبری انقلاب توسط خمینی به سرقت رفت و اهداف انقلاب منحرف شد.

فقط یک هفته پس از ۲۲بهمن، رژیم ملایان سرکوب آزادیهای زنان ایرانی را آغاز کرد چرا که ماهیت استبداد مذهبی بر تبعیض جنسی بنا شده بود.

خمینی ایدئولوژی خود را در پاسخ به یک خبرنگار زن نشان داد، هنگامی که از او پرسید نقش زنان در حکومت اسلامی چگونه خواهد بود؟ گفت، «الان وقت این حرفها نیست.» اما بعد از ۲۲بهمن بدون کمترین تأخیری چهره  واقعی خود را به نمایش گذاشت.

۷اسفند ۱۳۵۷: دفتر خمینی اعلام کرد که «قانون حمایت خانواده» ملغی شده است.

۸اسفند ۱۳۵۷: قانون خدمات اجتماعی زنان لغو شد.

۹اسفند ۱۳۵۷: تبعیض جنسی علیه زنان به عرصه ورزش تعمیم داده شد.

۱۱ اسفند ۱۳۵۷: زنان از قضاوت منع شدند.

۱۳اسفند ۱۳۵۷: مرد حق دارد یک‌طرفه و هر زمان که دلش بخواهد، همسرش را طلاق بدهد.

۱۶اسفند ۱۳۵۷: فتوای حجاب اجباری برای زنان شاغل در ادارات دولتی صادر شد. روز بعد زنان کارمند بدون حجاب، اجازه ورود به محل کارشان را نیافتند.

۱خرداد ۱۳۵۸: اولین زن را در ملاء‌عام شلاق زدند.

۲۱تیر ۱۳۵۸: سه زن را به اتهام منکرات اعدام کردند.

۸مهر ۱۳۵۸: قانون جدیدی جایگزین قانون حمایت خانواده شد که همان امتیازات اندک زمان شاه را هم از زنان سلب می‌کرد.

۱۴بهمن ۱۳۵۸: اولین بخشنامه دولتی درباره حجاب اجباری برای پرستاران و زنان پزشک صادر شد.

۳۰فروردین ۱۳۵۹: خوانندگان زن را به دادگاه فراخواندند و پس از تحقیر و تهدید، آنان را برای همیشه از خواندن محروم کردند.

۸تیر ۱۳۵۹: مجازات سنگسار درباره دو زن درکرمان به اجرا درآمد. این حکم حتی قبل از تصویب قانون ضدانسانی قصاص توسط مجلس ارتجاع (مصوب سال۱۳۶۱) به اجرا درآمد.

تا پایان سال ۱۳۵۹ انواع جداسازی زن و مرد در وسایل نقلیه عمومی، اماکن تفریحی، کنار دریا و دیگر زمینه‌ها اعمال شد.

در سال۱۳۶۱ سن ازدواج برای دختران به ۹سال کاهش یافت. یک دهه بعد در اثر فشار افکار عمومی کشور، این قانون تغییر یافت و سن ازدواج دختران به ۱۳ سال افزایش پیدا کرد.

مطابق ماده ۱۰۴۱ قانون، اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۴/۸/۱۳۷۰ و تبصره آن: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.»

اما خمینی، بسیار آگاهانه بر سرکوب و تبعیض علیه زنان متمرکز شد تا آن را وسیله ای برای سرکوب مطلق آزادی ها در جامعه قرار دهد.
در سال ۱۳۶۲، قانون مجازات ۷۴ ضربه شلاق به‌ جرم رعایت نکردن حجاب، وضع شد.
امر به معروف و نهی از منکر در قانون اساسی آخوندی نهادینه شد و در سال ۱۳۸۹ با یک لایحه تکمیلی به تصویب دولت احمدی نژاد رسید.
در سال ۱۳۸۹،  قانونی به اسم «گسترش فرهنگ عفاف وحجاب» به تصویب رسید. یعنی ۲۶ ارگان رژیم رسماً موظف به تحمیل حجاب اجباری بر زنان شدند.

در سال ۱۳۹۳، دو ماده از مواد لایحه جدیدی تحت عنوان «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» به تصویب رسید که در سال ۱۳۹۵ به صورت کامل از رأی مجلس گذشت و اجرایی شد. تصویب این قانون زمینه اسید پاشی های گسترده باندهای حکومتی علیه زنان را فراهم کرد.

رژیم ملایان، از سال ۱۳۹۱ سهمیه بندی جنسی گسترده ای را در دانشگاهها به اجرا گذاشت و پذیرش دختران دانشجو در ۷۷ رشته مقطع کار‌شناسی به طور کامل ممنوع شد. در همین سال دانشگاه های تک جنسیتی برای تفکیک جنسیتی دانشجویان ایجاد شد.
در اردیبهشت سال ۱۳۹۲، خامنه ای طرح افزایش جمعیت و فرزندآوری را پیش کشید. به دنبال این سخنان، مجلس رژیم لایحه جدیدی را به تصویب رساند که به وضوح زنان را از اشتغال و حقوق خانواده هر چه بیشتر محروم نمود.

در دی ماه ۱۳۹۴، مجلس رژیم با تصویب لایحه «طرح صیانت از عفاف و حجاب»، اشتغال زنان در واحدهای صنفی را به تفکیک جنسیتی در محیط کار و محدوده زمانی از ۷ صبح تا ۱۰ شب محدود نمود.

بند ۳ ماده ۱۸ قانون گذرنامه به صراحت صدور گذرنامه برای زنان متأهل را به موافقت کتبی شوهر موکول نمود. (سایت حکومتی خبر آنلاین – ۲۵شهریور ۱۳۹۴)

محرومیت های زنان در حکومت آخوندها، بی شمار است از جمله دوچرخه سواری، ورود به باشگاههای ورزشی برای تماشای مسابقات، ظاهر شدن بر روی سن در حال اجرای موسیقی، تک خوانی و …
مبارزه تسلیم ناپذیر و بی وقفه زنان ایرانی
اما این محدودیت ها و اجبارات نتوانست زنان ایرانی را به تسلیم بکشاند. مقاومت زنان در این چهار دهه نه تنها خاموش نشد، بلکه روز به روز گسترده تر شد.

زنان ایرانی هرچه بیشتر به مقاومت و مبارزه با رژیم آخوندها روی آوردند و بهای سنگینی در مبارزه با آن پرداختند.

طی ۲.۵ سال بعد از انقلاب، دهها دختر دانش آموز هوادار جنبش مجاهدین در جریان  حمله چماقداران کشته و زخمی شدند. نسرین رستمی، مهری صارمی، سیما صباغ، فاطمه رحیمی، سمیه نقره خواجا و فاطمه کریمی از جمله دختران دانش آموزی بودند که جان خود را از دست دادند.
در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ وقتی که پاسداران خمینی به دستور او به روی تظاهرات مسالمت آمیز نیم میلیون نفر از مردم تهران آتش گشودند،‌ باز زنان شرف مقاومت را در مقابل ننگ تسلیم انتخاب کردند.

رژیم اعدامهای جنون آسای خود را از عصر همان روز آغاز کرد. اولین سری اعدام شدگان از میان دختران و دانش آموزان ۱۶ و ۱۷ ساله‌ای بودند که حتی اسم و هویتشان هم مشخص نبود.

در قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ نیز، زنان و دختران مجاهد گروه گروه حلق آویز شدند.

زجرکش کردن زنان مجاهد با شلیک گلوله به رحم آنها، تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، قطع اعضای بدن، محبوس کردن طولانی‌ مدت در سلولهایی به نام قفس، اعدام دختران نوباوه، زنان باردار و مادران سالخورده، انواع شکنجه ها و حتی قتل کودکان در برابر چشمان مادرانشان، تنها گوشه‌هایی از وحشیگری جنون ‌آمیز آخوندها بر علیه زنان ایرانی بود.

اعتراضات سال ۷۸، ۸۸ و ۹۶
در سال ۱۳۷۸ یکبار دیگر قیام مردم شعله ور شد. دختران دانشجو چهره جدیدی از تسلیم ناپذیری در مقابل ملایان از خود به نمایش گذاشتند و در میانه این نبرد یکی از دانشجویان دختر به نام فرشته علیزاده به شهادت رسید.

در جریان قیام های مردمی در سال ۱۳۸۸، تعدادی از زنان و دختران آزادیخواه ایران کشته شدند، از جمله ترانه موسوی، شبنم سهرابی، مریم سودبر، فهیمه سلحشور و ندا آقاسلطان، زن جوانی که به نماد الهام بخش این قیام تبدیل شد.

از دیماه ۱۳۹۶  قیام مردم و زنان ایران چهره دیگری به خود گرفت.

در قیام دیماه ۱۳۹۶، زنان ایرانی نقش برجسته ای در شکل گیری حرکتهای مردمی داشتند. دانشجویان دختر در تظاهرات دیماه ۹۶ با سردادن شعار: «اصلاح طلب،‌ اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» اصل نظام را نشانه رفته و مهر باطلی بر تمامیت رژیم ملایان و همه جناحهای آن زدند.

در جریان موج دستگیری های قیام دیماه ۹۶ بیش از ۵۰۰تن از فعالین زن و دختران دانشجو بازداشت و زندانی شدند.


اعتراضات آبان و دی ماه ۹۸
رسانه ها و کارشناسان رژیم به نقش پیشتاز زنان در  قیام آبان سال ۹۸ اذعان کرده و نوشتند: «در نقاط متعدد به‌ ویژه حومه تهران، زنان ظاهراً ۳۰ تا ۳۵‌سال، نقش ویژه‌یی در لیدری اغتشاشات به‌عهده دارند… میان‌داری و میدان‌داری ویژه زنان در اغتشاشات اخیر، چشمگیر به نظر می‌رسد.» (خبرگزاری حکومتی فارس – ۲۹ آبان ۱۳۹۸)

خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، در پیامی در این باره گفت: «زنان در نقش پیشتازی و پشتیبانی فعالانه حاضرند.گفته بودیم که زنان نیروی تغییرند و ولایت فقیه و ارتجاع آخوندی را شکست می‌دهند.»
روز ۲۴ آذر ۱۳۹۸، مقاومت ایران اعلام کرد که بیش از ۱۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ماه به دست نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند. روز ۲ دی ماه ۱۳۹۸، خبرگزاری رویتر این عدد را از قول منابع درون رژیم ایران تأیید کرد و افزود که در میان کشته شدگان ۴۰۰زن و ۱۷نوجوان وجود داشتند.

به فاصله کمتر از دو ماه، ایران شاهد موج دیگری از قیامها بود.
در جریان قیام دی ماه ۱۳۹۸ دختران دانشجو و زنان آزادیخواه ایران در اعتراضات علیه سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی به دست سپاه پاسداران حضور گسترده و نقش فعالی داشتند. تظاهرکنندگان در این اعتراضات خواستار برکناری علی خامنه ای و تغییر رژیم ایران شدند.

گاردین در وبسایت خبری خود به نقش هدایتگر زنان پرداخته و نوشت: «گروه هایی که بسیاری شان از سوی زنان هدایت می شدند، یکشنبه عصر در میدان آزادی تهران تجمع کردند. آنها برای پوشاندن چهره هایشان، از روسری و ماسک استفاده کرده بودند و با پلیس ضدشورش و ماموران لباس شخصی، مقابله می کردند.»

اکنون زنان ایرانی با پیشتازی و میدان داری شجاعانه در اعتراضات، می روند تا برای همیشه حاکمیت دینی و زن ستیزانه ملایان را از تاریخ ایران حذف کنند.